بودجه  نيازمند اصلاح است

بودجه نيازمند اصلاح است

۱۴۰۳/۰۸/۲۶ - ۰۰:۳۵:۳۹
|
کد خبر: ۳۲۵۷۷۲

افكار عمومي ايرانيان امروز با اين پرسش اساسي روبه‌روست كه با توجه به حضور ترامپ در كاخ سفيد در احتمال وارد آوردن فشار حداكثري جمهوريخواهان، ايران در حوزه نظام تصميم‌سازي‌هاي اقتصادي چه واكنشي بايد نسبت به اين رخداد نشان دهد؟ در جريان اين يادداشت تلاش شده به برخي تصميمات اقتصادي دولت و راهبرد مقابله با شرايط تازه جهاني پرداخته شود:

مرتضي افقه

افكار عمومي ايرانيان امروز با اين پرسش اساسي روبه‌روست كه با توجه به حضور ترامپ در كاخ سفيد در احتمال وارد آوردن فشار حداكثري جمهوريخواهان، ايران در حوزه نظام تصميم‌سازي‌هاي اقتصادي چه واكنشي بايد نسبت به اين رخداد نشان دهد؟ در جريان اين يادداشت تلاش شده به برخي تصميمات اقتصادي دولت و راهبرد مقابله با شرايط تازه جهاني پرداخته شود:

۱) موضوع كاهش نرخ بهره اخيرا توسط وزير اقتصاد به عنوان راهي براي كاهش هزينه‌هاي دولت مطرح شده است. در واقع دولت احساس مي‌كند از اين طريق مي‌تواند دستاوردهاي افزونتر كسب كند. اما بايد توجه داشت كه استفاده از نرخ بهره مانند يك شمشير دولبه است. به اين دليل كه كاهش نرخ بهره از يك طرف سپرده‌ها را در شرايطي كه نرخ تورم بالاي ۳۰درصد است، از سيستم بانكي فراري مي‌دهد اما از سوي ديگر به نفع توليدكنندگان و فعالان اقتصادي حوزه‌هاي مولد است و باعث بهبود تامين نقدينگي مورد نياز آنها مي‌شود.تغيير در نرخ بهره بسيار حساس است و سياست‌گذاراني كه قصد دستكاري نرخ بهره را دارند بايد همه جوانب امر را سنجيده و براي بلندمدت نرخ بهره را تعيين كنند. اينكه دولت قصد كاهش نرخ بهره را دارد، بايد بداند سپرده‌هاي بانكي ممكن است به سمت بازارهاي رقيب بروند. اگر نقدينگي به سمت بازار سهام و بورس كشور هدايت شود به نفع اقتصاد است اما اگر به سمت بازارهاي سوداگرانه مانند بازار ارز و خودرو و طلا سوق پيدا كند نوسانات مستمر در اقتصاد ظهور مي‌يابد.

۲) موضوع مهم بعدي، بودجه است. حتي قبل از انتخاب ترامپ هم اعلام كرده بودم كه احتمال تحقق اعداد و ارقام نفتي بودجه بعيد است. با توجه به محدوديت‌هایي كه دولت ايران دارد و طي ۷سال نفوذ درآمدهاي نفتي هر آنچه ذخاير و راهكار ممكن وجود داشت استفاده شده است، بسيار دشوار است كه در شرايط محدوديت‌ها باز هم بتوان از همان مسيرهاي قبلي عبور كرد.ايران قبلا ظرفيت‌هاي بورس، فروش اوراق، ماليات و...را تجربه كرده و ديگر نمي‌توان با اين كارت‌ها بازي كرد.

با توجه به تيمي كه ترامپ در حال چيدن آن در ساختار حاكميتي امريكاست بعيد است ايران بتواند ۱.۵ميليون بشكه‌اي نفت فعلي را بفروشد. البته برخي تحليلگران هم خوش‌بينانه به موضوع نگاه كرده و معتقدند چون ترامپ خودش رويكردهای اقتصادي دارد در صورتي كه ايران به سمت مذاكره و توافق ميل داشته باشد، مي‌توان قدم‌هايي در مسير بهبود برداشت. اما عقل حكم مي‌كند كه ايران بدبينانه‌ترين سناريوي ممكن را در نظر داشته باشد و به فكر راهكارهاي جايگزين باشد. البته راهكارهاي جايگزيني براي ايران نمانده كه بتوان از آن استفاده كرد. ايران يا بايد از ابرثروتمنداني كه معمولا فرار مالياتي دارند، ماليات بگيرد يا اينكه بايد رديف‌هاي بودجه‌اي زائد و غير ضروري برخي گروه‌ها و نهادهاي خاص را حذف كند. اتفاقا اين نهادها و ارگان‌هاي غيرضروري كه از بودجه دولت ارتزاق مي‌كنند بسياز زياد هستند و اگر دولت بتواند اصلاحات لازم را در بودجه انجام دهد رقم قابل توجهي به نفع نيازهاي واقعي كشور آزاد مي‌شود. منابع مالي ديگري در ذهن من وجود ندارد. دولت در مورد فروش املاك هر آنچه قابل فروش بوده را فروخته است. ضمن اينكه به عنوان يك اقتصادخوانده، زماني فروش املاك را توصيه مي‌كنم كه صرف امور توسعه‌اي و سرمايه‌گذاري‌هاي بلندمدت شدند.در غير اين صورت اگر قرار باشد منابع ناشي از فروش املاك صرف هزينه‌هاي جاري و پرداخت حقوق و پاداش‌هاي نجومي از ما بهتران باشد، دردي از اقتصاد كلان كشور دوا نمي‌كند.

3) دولت بايد به سمت بهره‌وري بيشتر، اصلاحات اقتصادي افزونتر و توجه به سرمايه‌گذاري‌هاي پايدار حركت كند. در غير اين صورت حتي اگر منابع تازه‌اي هم براي گذران شرايط دشوار احتمالي به دست آيد، باز هم صرف هزينه‌هاي غير ضروري و جاري دولت مي‌شود.