ترامپ، یک کوبایی‌تبار را وزیر خارجه می‌کند، ملانصرالدین های مجلس ما ، دنبال برکناری ظریف اند

ترامپ، یک کوبایی‌تبار را وزیر خارجه می‌کند، ملانصرالدین های مجلس ما ، دنبال برکناری ظریف اند

۱۴۰۳/۰۹/۰۱ - ۱۱:۲۰:۰۱
|
کد خبر: ۳۲۶۲۹۲

کل همتِ جماعتی در مجلس، شده این که به رئیس جمهوری گیر دهند که چرا وزیر پیشین امور خارجه را به معاونت راهبردی ریاست جمهوری منصوب کرده است و دو گناه نابخشودنی یا جرم بر این کار مترتب دانسته و برشمرده‌اند.

اول این که چرا رییس جمهوری معاونت جدیدی تاسیس کرده است‌. شاید هم تقصیر ندارند. چون از نظر اینها رییس جمهوری باید رییس تدارکات نهادهای دیگر باشد نه رییس «جمهوری» و "عالی‌ترین مقام رسمی کشور پس از رهبری" -مطابق تعریف قانون اساسی- و انگار نه انگار هم‌ردیف سران دیگر کشورهای جهان در اجلاس سران مجمع عمومی سازمان ملل شرکت می‌کند که نشان می‌دهد جایگاهی فراتر از رییس دولت دارد.

به گزارش عصر ایران، نقد اینان در حالی است که در اصول ۱۲۴ و ۱۲۶ قانون اساسی تصریح شده رییس جمهوری می‌تواند معاونت‌های گوناگونی تاسیس کند یا از معاونین بهره مند باشد و مطابق اصل ۱۲۶ امور اداری و استخدامی هم در ید رییس جمهوری است. منتها اینها می‌گویند اختیار نصب معاون هم برای خود نداری یا اگر نصب کردی فرزندت نباید ده‌ها سال قبل در کشور متخاصم متولد و اقامت داشته باشد و مسؤول محل تولد و اقامت فرزندت هم هستی.

درباره معاونت جدید رییس جمهوری البته پیش‌تر هم سابقه داشته کما این‌که مرحوم هاشمی رفسنجانی مرحوم نوربخش را به معاونت اقتصادی ریاست جمهوری منصوب کرد و آقای خاتمی نیز عبدالله نوری را به معاونت سیاسی و هیچ‌گاه هم گفته نشد رئیس جمهوری چنین اختیاری ندارد.

اگر چه آن معاونت‌ها عملا نپایید و بیشتر برای حفظ وزیری بود که مجلس دستِ ردّ به سینهٔ آنان زده بود و نه معاونت اقتصادی نه معاونت سیاسی در دو دولت سازندگی و اصلاحات ساختار اداری خاصی نداشتند و در دوران دولت مرحوم رییسی هم معاون اقتصادی به بازی گرفته نشد و سرانجام کنار رفت

رئیس جمهوری حتی مطابق قانون اساسی می‌تواند نمایندگان ویژه منصوب کند. بنا براین از این طریق نمی‌توانند پزشکیان را سرزنش ‌کنند.

جرم دوم که روی آن مانور می‌دهند این است که مطابق قانون مشاغل حساس نباید فردی که فرزند او تابعیت کشور متخاصم را هم دارد واجد جایگاه والایی شود و به این اعتبار بر رئیس جمهوری خرده می‌گیرند که چرا آقای ظریف را منصوب کرده در حالی‌که فرزند او متولد آمریکاست و به تبع آن واجد کارت اقامت.

این در حالی است که در آن زمان مأموریت دیپلماتیک داشته و نمی‌دانسته ۴۰ سال بعد چنین قانونی تصویب می‌شود که به دنیا آمدن فرزند در آمریکا جرم باشد و گرنه همسر باردار خود را به تهران یا اصفهان یا خوانسار می‌فرستاد تا در آنجا وضع حمل کند و همان جا و نه در ینگه دنیا نور دیده، دیده به دنیا بگشاید.

در آن زمان همه جا صحبت از دکتر مصطفی چمران بود که همسر اول و فرزندان او آمریکایی بودند. نه ایرانی متولد آمریکا که اصلا آمریکایی شده بودند ولی جرمی بر او بار نشد و معاون نخست‌وزیر و وزیر دفاع ملی و نمایندۀ امام در شورای عالی دفاع و نمایندۀ تهران در مجلس شورای اسلامی هم بود و حتی حضور او در هیات مذاکره‌کننده با زیبگنیو برژینسکی مشاور امنیت ملی کارتر در الجزایر در کنار مهندس بازرگان و دکتر یزدی و محمد مجتهد شبستری هم موجب نشد بر او انگ بزنند.

به هر رو چنین قانونی در مجلس انقلابی تصویب شده و کار اصول‌گرایی رادیکال هم پی‌گیری امور سلبی است نه ایجابی و از بام تا شام در کار دیوار کشی‌اند.

می‌توان درباره کمیسیون اصل ۹۰ نوشت که قرار بود حکم زنجیر نوشیروانی را داشته باشد و مرجع تظلم‌خواهی مردم باشد تا مطابق اصل ۹۰ قانون اساسی چنانچه از روند امور در مجلس شورای اسلامی و قوه قضائیه شکایتی دارند در کمیسیون مطرح کنند و اکنون دل مشغول موضوعی دیگرند.

حالا کار کمیسیون اصل ۹۰ این شده تا به رئیس جمهور برای کنار گذاشتن یکی از مهم‌ترین نیروها و حامیان و وزنه‌های خود فشار بیاورند تا جواد ظریف را کنار بگذارد تا شاید حالا که سعید جلیلی رئیس جمهور نشده و مجلس هم به کل وزیران پزشکیان رأی اعتماد داده و نمایندگان متمایل به پایداری  می‌خواهند گلی وارد دروازه دولتی کنند که نمی‌پسندند تا کل پروژه خالص‌سازی روی هوا نرود و از این رو این موضوع را انتخاب کرده‌اند.

حالا ببینید ترامپ چه کرده است. او مارکو آنتونیو روبیو را برای وزارت خارجه دولت خود در نظر گرفته که فرزند یک مهاجر کوبایی است و جدای این درون حزب جمهوری‌خواه هم تا همین چندی پیش رقیب خود ترامپ بوده است و اگر وزیر شود اولین لاتین تباری خواهد بود که در این جایگاه قرار می‌گیرد.

نمی‌گویند پدر و مادر او در دوران دیکتاتوری باتیستا در کوبا مهاجرت کردند و پدر بزرگ او ویکتور گارسیا به عنوان مهاجر غیر قانونی دستگیر و محکوم به اخراج و نهایت اجازه داده شد اقامت کند. درباره پدر او البته دو روایت هست. یکی بازگشت و مهاجرت دوباره و دیگری ماندن در فلوریدا.فرزند او البته به سنا راه یافت و حالا قرار است وزیر خارجه شود و در ایران چه می کنیم؟ به کسی که ۸ سال وزیر خارجه و امضا کننده مهم‌ترین و مشهورترین توافق بین المللی ایران بوده گیر داده‌اند چون فرزندش در آمریکا به دنیا آمده نباید معاون راهبردی رییس جمهوری شوی! انگار آمریکایی است و انگار نه انگار دبیر کل همان جبهه سیاسی که دنبال این موضوع است خود کارت سبز آمریکا ( گرین کارد/ کارت) دارد!

باید دید نوع مواجهه رییس مجلس و وواکنش رییس جمهور چیست کما این که ماه‌ها وقت گذاشتند چیری به عنوان قانون حجاب تصویب کنند و حالا روی دست‌شان مانده چون قابلیت اجرا و زمینه و پذیرش اجتماعی ندارد. خوش‌بختانه رییس جمهور ابلاغ نکرده و اگر او نکند بعید است رییس مجلس هم زیر بار برود ولی وقت و انرژی مجلسیان صرف اموری می‌شود که گرهی باز نمی‌کند و گره بر گره می‌افزاید.

جز این است که دو روز دیگر ظریف می‌تواند به توییت های ترامپ و وزیر خارجه او پاسخ دهد یا اگر به هر دلیل قرار بر مذاکره شد شال و کلاه کند؟ چرا می خواهید سرمایه ملی را بسوزانید؟

 البته تا حدی به هدف خود رسیده اند چون این رفتار با جواد ظریف سبب شده  معاون او که حالا وزیر شده هم اعتماد به نفس خود را تا اندازه‌ای از دست بدهد و یک روز از مذاکره بگوید و روز دیگر از میدان. فردای روزی که رییس جمهور گفت با دوستان مروت با دشمنان مدارا وزیر خارجه او هم در تلویزیون بگوید مگر می‌شود با دشمنان مدارا کرد تا یک وقت خدای ناکرده او را مثل رییس سابق سیبل نکنند.

می‌گویند ملا نصر الدین پولی را در کوچه تاریک گم کرده بود و در خانه از فرزندان خود می خواست پیدا کنند! در توجیه می‌گفت: کوچه تاریک است و نمی‌شود از رهگذران خواست به دنبال پول من بگردند. خانه اما روشن است و اهل و عیال فرمان‌برند و می‌گردند!

آیا چون دست‌شان به آن نفوذی‌ها در کوچه تاریک نمی‌رسد دیواری کوتاه‌تر از انتصاب ظریف در فضای روشن سیاسی پیدا نکرده‌اند؟!