دورنماي قطعنامه آژانس عليه ايران
در شرايطي كه ايران پس از امضاي برجام نهايت همكاري و همراهي را با آژانس بينالمللي انرژي اتمي داشته و در اوج شفافيت فعاليت كرده، اما باز هم طي تصميمي سياسي، آژانس انرژي اتمي قطعنامهاي را عليه كشورمان تصويب كرد كه بازتابهاي بسياري در داخل و خارج كشور داشت. پس از تصويب اين قطعنامه ابهامي در فضاي ذهني ايرانيان شكل گرفته كه اين نوع برخوردهاي آژانس و كشورهاي غربي به چه معناست و آيا بايد اين تلاشها را به معناي راهاندازي مكانيسم ماشه فرض كرد؟
در شرايطي كه ايران پس از امضاي برجام نهايت همكاري و همراهي را با آژانس بينالمللي انرژي اتمي داشته و در اوج شفافيت فعاليت كرده، اما باز هم طي تصميمي سياسي، آژانس انرژي اتمي قطعنامهاي را عليه كشورمان تصويب كرد كه بازتابهاي بسياري در داخل و خارج كشور داشت. پس از تصويب اين قطعنامه ابهامي در فضاي ذهني ايرانيان شكل گرفته كه اين نوع برخوردهاي آژانس و كشورهاي غربي به چه معناست و آيا بايد اين تلاشها را به معناي راهاندازي مكانيسم ماشه فرض كرد؟
به نظر ميرسد نگاه دوگانهاي از سوي رافائل گروسي نسبت به فعاليت هستهاي ايران شكل گرفته است، اساسا گروسي ثابت كرد بهطور مستقل نميتواند خارج از اراده بازيگران بزرگ جهاني مثل امريكا و ۳ كشور تروييكاي اروپا، يعني فرانسه، آلمان و انگليس تصميمگيري كند. به عبارت روشنتر، سايه سنگين سياست بر تصميمات آژانس احساس ميشود، چرا كه اين نوع تصميمات ارتباطي با مسائل تخصصي و علمي ندارد. گزارشهاي اخير آقاي گروسي طي ماههاي گذشته سرشار از تناقض بوده و شفافيت لازم را نداشته است. به همين دليل آژانس دست كشورهاي اروپايي به خصوص انگليس، فرانسه و آلمان براي به انحراف كشاندن پرونده ايران و تهيه پيشنويس قطعنامه براي ارايه به آژانس را باز گذاشته است. چنين رويكردي برخلاف روح برجام است و بياعتماديهاي فراواني را در روابط كشورها با آژانس و ساير نهادهاي بينالمللي به وجود ميآورد. در واقع آژانس طي بازي خاصي به صورت گام به گام شرايطي را به وجود آورد تا نهايتا قطعنامهاي عليه ايران در شوراي حكام صادر شود. اگر پس از تصويب قطعنامه عليه ايران، تحريمهاي ظالمانه اتحاديه اروپا، سازمان ملل و...عليه ايران دوباره اجرايي شود، ايران هم متقابلا اقداماتي را صورت خواهد داد. ايران برگهاي اثرگذاري دارد و ميتواند ظرفيتهاي هستهاي خود را افزايش دهد.
با توجه به اينكه ديدار اخير گروسي از ايران و بازديد سرزده از تاسيسات هستهاي ايران انجام شد، انتظار ميرفت گروسي فضاي تعاملي دلپذيرتري بين ايران و آژانس به وجود بياورد. اما متاسفانه گروسي تحت فشارهاي امريكا و ۳كشور اروپايي به گونهاي فضاسازي كرد كه انگار فعاليتهاي هستهاي ايران ابهاماتي دارد. از آنجا كه ايران همه فعاليتهاي خود را مبتني بر قانون و تحت نظارت آژانس انجام داده است، هر نوع رفتار سلبي در مورد فعاليتهاي هستهاي ايران و افزودن بر دامنه تحريمها با اقدام متقابل ايران مواجه ميشود. بايد توجه داشت كه اين خروج امريكا از توافقنامه برجام در سال ۲۰۱۸ بود كه مسير تعاملي ايران با كشورهاي غربي را دچار خدشه ساخت. به جاي ايران اين امريكا و اروپاييها هستند كه بايد پاسخگوي رفتارهاي غيرسازنده خود در خصوص برجام و توافق هستهاي باشند. شرايط به سمت و سويي ميرود كه ايران همه ارتباطات خود با آژانس را قطع كرده و به سمت افرايش سطح غنيسازي و ارتقاي دانش هستهاي خود گام بردارد. اين مسير به نفع غرب نخواهد بود و ايران مجبور خواهد شد از ابزارهاي خاص خود عليه امريكا و اروپا استفاده كند. اما پرسش كليدي آن است كه امريكا و اروپا از اعمال فشار به آژانس و صدور اين قطعنامه عليه ايران به دنبال چه هستند و اين مسير به كجا ختم ميشود؟ ابهاماتي كه به بهانه آن، اين قطعنامه صادر شده شامل ۳پرسش اصلي است. ابتدا موضوع سقف غنيسازي، دوم بازرسيهاي سرزده و نهايتا درخواست اطلاعات در خصوص برخي مراكز خاص هستهاي ايران مجموعه اين ابهامات را تشكيل ميدهد.اگر اين ابهامات مورد توجه قرار گيرند، مشكلاتي ايجاد كرده و دست اتحاديه اروپا را براي اعمال فشار عليه ايران باز ميگذارد. حتي ممكن است پرونده ايران به شوراي امنيت سازمان ملل باز گردد كه اين بازگشت مشكلات سياسي قابل توجهي را براي ايران به وجود ميآورد. ممكن است تحريمهاي سازمان ملل و ساير كشورها عليه ايران بازگردد و از سوي ديگر ايران هم سطح غنيسازي و دانش هستهاي خود را ارتقا دهد.بنابراين لازم است دولت هر چه سريعتر در خصوص رفع اين ابهامات و تلاش براي بازگشت به توافق و احياي برجام گام بردارد.