الگوي رفتاري بازار سرمايه
بازار سرمايه به واسطه نوسان و ذات بازار بودن خود منجر به شكلگيري الگوهاي رفتاري متنوعي در فعالان و سهامداران ميشود؛ شايد اصطلاح تابلوخواني و برداشتهاي متفاوت از دادههاي معاملاتي روي تابلو را بتوان به عنوان يكي از مصاديق بارز براي شكلگيري يك الگوي رفتاري برشمرد، البته تحليل تكنيكال به عنوان شبه علم نيز منجر به بروز تعابير و تفاسير مختلف از روندهاي پيش رو در بين استفادهكنندگان ميشود .
بازار سرمايه به واسطه نوسان و ذات بازار بودن خود منجر به شكلگيري الگوهاي رفتاري متنوعي در فعالان و سهامداران ميشود؛ شايد اصطلاح تابلوخواني و برداشتهاي متفاوت از دادههاي معاملاتي روي تابلو را بتوان به عنوان يكي از مصاديق بارز براي شكلگيري يك الگوي رفتاري برشمرد، البته تحليل تكنيكال به عنوان شبه علم نيز منجر به بروز تعابير و تفاسير مختلف از روندهاي پيش رو در بين استفادهكنندگان ميشود . آنچه تحت عنوان الگوهاي رفتاري بيان ميشود را ميتوان به موارد متعددي تقسيمبندي كرد، رفتار هيجاني به عنوان يكي از تورشها در مواردي كه بازار با نوسان مثبت و منفي بالايي همراه است بروز بيشتري پيدا ميكند. هيجان معاملهگر براي خريد يا فروش جهت عقب نماندن از موقعيت سودآور يا فرار از كاهش سود يا حتي احتمال زيان بارها و بارها براي فعالان بازار رخ ميدهد؛ به هر ميزان ريسك بازار بيشتر باشد احتمال وقوع رفتارهاي هيجاني در سهامداران نيز بيشتر ميشود بهطور مثال اين امر در قراردادهاي آتي و آپشن بيشتر از معاملات نقد قابل رويت است . اما سوالي كه به ذهن متبادر ميشود، اين است كه آيا عامل رخداد چنين الگوي رفتاري صرفا شخصيت فرد معاملهگر است يا مجموعه عوامل در بروز آن موثر است . براي رسيدن به جواب بايد دو واژه ريسك و بازده را نيز در گوشهاي از ذهن داشته باشيم . بين ريسك و بازده ميتوان رابطه مستقيم را در نظر گرفت كه با افزايش ريسك بازدهي مثبت و منفي نيز افزايش مييابد از اينرو يك امر پذيرفته شده لزوم پذيرش ريسك در برخي معاملات براي بازدهي بيشتر است كه البته در نگاه كوتاهمدت ميتوان ميزان ريسك را نيز بيشتر ارزيابي كرد . پس پذيرش ريسك ميتواند منجر به شكلگيري الگوي رفتاري هيجاني شود كه در سوداي بازده بيشتر است، در صورت كسب بازدهي مطلوب، آن رفتار هيجاني از طرف معاملهگر توجيه خواهد شد و شايد حتي در موارد آتي نيز به تكرار آن بپردازد؛ اما در صورتي كه معامله پر ريسك صورت پذيرفته به سمت كاهش ارزش دارايي يا قرارداد و زيان بيشتر پيش برود، احتمال بروز رفتار هيجاني ديگر نيز دور از ذهن نخواهد بود كه البته با توجيه فرار از زيان بيشتر صورت ميگيرد . نكته مهم دقت به بستري است كه اين الگوهاي رفتاري در آن شكل ميگيرد . بازار سرمايه ايران به واسطه وجود دامنه نوسان و ارزش معاملات پايين نسبت به ارزش شناوري سهام، شرايط بالقوه بيشتري را در مقايسه با بازارهاي سهام بزرگ دنيا دارد در عين حال بررسي نحوه افشاي اطلاعات و انتشار صورتهاي مالي در ايران نيز هر چند رو به بهبود بوده ولي بهطور حتم همچنان با ايدهآل فاصله دارد، عبارت «با شايعه بخر و با اصل خبر بفروش» به كرات در بين فعالان بازار سهام شنيده ميشود كه نشاندهنده فاصله داشتن با بازار كارا بوده و مهيا بودن بستري براي تورشهاي متعدد.
بيان مختصر درباره الگوي رفتاري هيجاني نميتواند منجر به پرهيز سهامداران از آن شود ولي توجه به تجربيات گذشته خود فرد يا معاملهگران ديگر ميتواند به صورت نسبي از تكرار موارد مشابه بكاهد و آسيبهاي مالي يا حتي روحي چنين رفتارهايي را در جهت كنترل آن تحتالشعاع قرار دهد.