نياز اقتصاد اسراييل به آتشبس
سرانجام آتشبسي كه بسياري از افراد در سراسر جهان و منطقه منتظر آن بودند ميان اسراييل و حزبالله لبنان منعقد ميشود. آتشبسي كه مردم اسراييل و گروههاي سياسي داخل سرزمينهاي اشغالي آن را يك شكست كامل براي اسراييل ارزيابي ميكنند.
سرانجام آتشبسي كه بسياري از افراد در سراسر جهان و منطقه منتظر آن بودند ميان اسراييل و حزبالله لبنان منعقد ميشود. آتشبسي كه مردم اسراييل و گروههاي سياسي داخل سرزمينهاي اشغالي آن را يك شكست كامل براي اسراييل ارزيابي ميكنند. مردم اسراييل با اشاره به اينكه كه محتواي آتشبس اخير عينا شبيه مفاد قرارداد ۱۷۰۱ است كه در سال ۲۰۰۶ با لبنان بسته شده بود با آن مخالفت ميكنند. اما حزبالله در تمام سالهاي پس از آن به تقويت خود مبادرت كرده و قلمروي نفوذ خود را گسترده ساخته بود. از سوي ديگر در اين آتشبس هيچ اشارهاي به سرنوشت ۱۰۰گروگان اسراييلي در بند حماس نشده است.
مردم اسراييل نتانياهو را شماتت ميكنند چرا قبل از آتشبس اخير با حزبالله با حماس قرارداد پايان مناقشه و تعيين تكليف گروگانها را امضا نكرده است؟ در واقع نتانياهو به هيچ كدام از اهدافي كه قبل از آغاز نبرد اخير اعلام كرده بود، دست نيافته است. از بين بردن توان نظامي حماس و حزبالله، آزادي گروگانها، پايان دادن به حملات موشكي عليه اسراييل و بازگرداندن ۱۰۰هزار نفر آواره اسراييلي به شهركها، بخشي از اهدافي بود كه نتانياهو اعلام كرده بود اما امروز هيچ كدام عينيت پيدا نكردهاند. از سوي ديگر اقتصاد اسراييل در بخشهايي چون انرژي، بازرگاني، گردشگري و...آسيبهاي زيادي متحمل شده و بسياري از سرمايهگذاران خارجي از اين سرزمين خارج شدهاند! با چنين پيشفرضهايي، پرسشهايي از اين دست كه آتشبس اخير به چه معناست، چه تاثيري در رخدادهاي منطقه و جهان به جاي ميگذارد و پس از آن بايد منتظر چه تحولاتي باشيم، مطرح است؟
به نظرم توافقاتي در سطح بينالمللي صورت گرفته تا معادله لبنان حل و فصل شود. از نظر نظام بينالملل گروههاي مقاومت فلسطيني و لبناني تفاوتهايي با هم دارند. روشن است كه حماس مسووليت حقوقي مثل حزبالله ندارد، چراكه حزبالله هم در پارلمان لبنان و هم در دولت اين كشور، نقشآفرين است. اما حماس هيچ نقشي در دولت خودگردان ندارد.
نمونه ديگر حوثيهاي يمن است كه اساسا از سوي سازمان ملل به رسميت شناخته نشده است، بنابراين مسووليت حقوقي بينالمللي هم ندارد. اما حزبالله در نظام بينالملل مسووليت دارد.
جنگي كه ظاهرا عليه حزبالله آغاز شد باعث درگير شدن كل كشور لبنان شد، نهايتا هم دو طرف تصميم به آتشبس گرفتند اسراييل هر چند حملات نظامي گستردهاي عليه لبنان انجام داد و از ماجراي پيجرها و ترور فرماندهان گرفته تا بمباران شديد و...كنشگري داشت، اما نهايتا دستاورد قابل توجهي كسب نكرد. نتيجه اين جنگ آواره شدن ۲ميليون لبناني و دهها هزار نفر اسراييلي بود. با اين دادهها، نظام بينالملل قبل از اينكه آتش بحران به مراحل غيرقابل مهار برسد، تصميم گرفتند زمينههاي آتشبس را فراهم سازند. فكر نميكنم اين آتشبس پايدار بماند، مگر اينكه اتفاقات ديگري در منطقه رخ دهد. آتشبس سال ۲۰۰۶ تا سال ۲۰۲۲ ادامه يافت، اما بعيد ميدانم اين آتشبس چنين شرايطي را داشته باشد. پرسش مهم بعدي آن است كه اين آتشبس را تا چه اندازه بايد ناشي از حضور ترامپ و تا چه حد برآمده از جريان طبيعي رخدادها بدانيم؟هرچند نميتوان منكر اثرات حضور ترامپ در رخدادهاي منطقه بود، اما معتقدم در حالت عادي هم احتمالا آتشبس محتمل بود.
از يك طرف اقتصاد اسراييل و وضعيت امنيتي كشور با آسيبهاي جدي مواجه شده بود و از سوي ديگر آوارگان لبناني هم فشار زيادي را متحمل شده بودند و لبنان به آتشبس نياز داشت. البته حزبالله بازسازي خود را آغاز كرده و با قدرت بيشتر در تحولات منطقه باز خواهد گشت. اقتصاد نقش برجستهاي در شكلگيري اين آتشبس دارد. اسراييل در حوزه گردشگري، بازرگاني، انرژي و...آسيبهاي زيادي را متحمل شده و ادامه اين روند اين كشور را با بحران اقتصادي جدي در داخل روبهرو ميكرد. هرچند اروپاييها و امريكا حمايتهاي مالي قابل توجهي را از اسراييل داشتند، اما اين رژيم براي تداوم حيات خود به درآمدهاي گردشگري بندر حيفا، ظرفيتهاي بازرگاني بندر ايلات و انرژي ميادين گازي مديترانه وابستگي زيادي دارد. همه اين بخشهاي اقتصادي مهم بر اثر بحران اخير آسيب ديدند، بنابراين اسراييل به آتشبس نياز داشت تا اقدام به بازسازي ظرفيتهاي اقتصادي خود كند.