خاورميانه جديد و ايدههاي سرمايهگذاري جديد
به سرعت در حال حركت به سمت يك خاورميانه جديد هستيم. اگر از بازيهاي سياسي منطقهاي و تحولاتي كه ممكن است به وقوع بپيوندد، بگذريم از منظر اقتصادي زمينه براي سرمايهگذاري و توسعه خاورميانه هموارتر شده است.
به سرعت در حال حركت به سمت يك خاورميانه جديد هستيم. اگر از بازيهاي سياسي منطقهاي و تحولاتي كه ممكن است به وقوع بپيوندد، بگذريم از منظر اقتصادي زمينه براي سرمايهگذاري و توسعه خاورميانه هموارتر شده است. به عبارت روشنتر، قبل از آمدن ترامپ، شاهد يك نظم و منطق جديد در بسياري كشورهاي منطقه هستيم! اينكه اين نظم شكل گرفته جديد آيا به نفع مردم منطقه است يا نه؟ نياز به گذشت زمان دارد، اما لازم است در اين فضا بيشتر از هر زمان ديگري به منافع كلان فردي و جمعي توجه شود. ايران هم قبل از حضور ترامپ با شكلگيري دولت چهاردهم نشان داده كه تلاش ميكند به سمت تحولات جديدي حركت كند. خوشبختانه برخلاف قبل، جهتگيري و ادبيات دولت چهاردهم هم از تنش، تنازع و جنگ فاصله گرفته و به سمت ارزش نهادن براي سرمايهگذاري، رشد و پيشرفت گام برداشته است. بايد ديد دوران طلايي خاورميانه با حضور ايران و نقشآفريني همه كشورهاي منطقه آغاز شده است يا نه! اما در چنين فضايي بايد ديد در عرصه سرمايهگذاري، داد و ستد سهام و مواجهه با واقعيتهاي مرتبط با رمزارزها چه بايد كرد؟ برخي تصور ميكنند بهتر است در اين فضا از خريد و فروش هر نوع كالا و خدماتي خودداري كرده و منتظر تحولات آتي بمانند. به نظرم اين ايده درستي نيست. طمع كردن و نفروختن به موقع سهام و هر كالاي ديگري و اميدواري بيهوده در بازار نزولي و جلوگيري نكردن از ضرر بيشتر دو اشتباه بزرگ سرمايهگذاران است. منطقه خاورميانه همواره با تنش و تحول و اتفاقات جديد مواجه است و در اين فضا نبايد تحولات را به آينده موكول كرد.
عدم تحرك مناسب در بازارهاي مولد مانند بورس نشان ميدهد كه سرمايهگذاران هنوز درك درستي از ضرورتهاي اقتصادي و سرمايهگذاري به دست نياوردهاند. بايد براي هر رخدادي آماده بود و زمينه كنشگري مناسب را فراهم ساخت. اين نوع تفكر باعث ميشود تا سرمايهگذاران مجددا خودشان را مورد بررسي قرار داده و اشتباهاتشان را پيدا كنند. وزن دادن به اخبار فضاي مجازي يا هر آن چيزي كه توجه سرمايهگذاران را از وضعيت بنيادي يا تكنيكال سهم منحرف كند، ميتواند صاحبان سرمايه را از اصلاح خود و پيشرفت در معاملاتشان باز دارد.
به تجربه براي من ثابت شده است كه بايد ميان سهمها سيال بود، وفاداري به يك كالا، خدمات، سهم يا صنعت يا حتي محافظهكاري در يك موقعيت خاص زماني معنايي ندارد. در بازاري مثل بازار ايران كه با كمبود پول مواجه است، رشد بازار به صورت گروه به گروه و صنعت به صنعت محقق ميشود. بنابراين بايد همواره صنايع بازار را زيرنظر داشت و وقتي سرمايهگذاران در كنار تحليل بنيادين و تكنيكال، اصطلاحا قدرت شامه بازار را به دست آورند، خواهند ديد كه بعد از مدتي تمرين، چارچوب حركت پول، چارچوب شناسايي سود و حبابشناسي را ياد گرفته و اصطلاحا قلق بازار دستشان خواهد آمد.
با اين توضيحات ميتوان گفت شاخص كل گارد خوبي براي شكست سقف گرفته است اما دو نكته را نبايد فراموش كرد:
1) ارزش و حجم معاملات بايد به محدوده ۱۵ هزار ميليارد تومان نزديك شود تا تمام سفارشات فروش منطقه مقاومتي را پاكسازي كند. ضعف در ارزش و حجم معاملات ميتواند منجر به عقبنشيني خريداران شود، بنابراين براي عبور موفق از اين محدوده به صفهاي خريد قوي و ارزش و حجم بالاتري از مقدار فعلي نياز داريم.
2) نكته دوم هم كاهش سود بانكي است كه بايد در كنار افزايش نرخ نيما به كمك بازار بيايد و نقدينگي را به سمت بورس هدايت كند حالا كه بازار جذاب شده است كاهش سود بانكي ميتواند اين بازار جذاب را به گزينه بعدي پول سرگردان بدل كند. در اين صورت اهداف شاخص كل قابل توجه خواهد بود و دوباره قيمتهاي بورس در مقايسه با بازارهاي موازي با ثبت يك بازدهي خوب بالانس خواهد شد. وزير اقتصاد دولت چهاردهم اعلام كرده، ادامه وضعيت فعلي با نرخ سود بالا، ممكن نيست و دولت قصد دارد نرخ سود بانكي را كاهش دهد. در صورت اين اقدام بازار به سمت بهبود شاخص حركت كرده و جذابيتهاي بيشتري براي سرمايهگذاران پيدا ميكند. براي ورود به اين عصر تازه بايد مقدمات لازم را تدارك ديد.