جا زدن گنجشك به جاي قناري در سوريه
اين روزها تحولات منطقه در دو عرصه موازي و در كنار هم تحقق پيدا كرده است؛ نخست عرصه نظامي - امنيتي و عرصه دوم هم عرصه تبليغاتي- رسانهاي. تا به امروز درباره عرصه نظامي و امنيتي بسيار صحبت شده و زواياي گوناگون آن تشريح شده، اما كمتر درباره ابعاد رسانهاي و تبليغاتي اين رخداد بحث و تبادل نظر شده است.
اين روزها تحولات منطقه در دو عرصه موازي و در كنار هم تحقق پيدا كرده است؛ نخست عرصه نظامي - امنيتي و عرصه دوم هم عرصه تبليغاتي- رسانهاي. تا به امروز درباره عرصه نظامي و امنيتي بسيار صحبت شده و زواياي گوناگون آن تشريح شده، اما كمتر درباره ابعاد رسانهاي و تبليغاتي اين رخداد بحث و تبادل نظر شده است. در حوزه نظامي اما كشورهاي مختلف منطقه هر كدام تدابيري را اتخاذ كردهاند تا منطقه به سمت ناامني نرود، واقع آن است كه اغلب كشورهاي منطقه، پي از رخدادهاي اخير احساس ناامني ميكنند، چراكه وقتي سوريه ناامن شود به دليل مرزهاي مشتركي كه با كشورهاي مختلف دارد، ممكن است باعث ايجاد ناامني در ساير كشورها شود. حتي تركيه كه حامي گروههاي معارض است، ممكن است تحت تاثير اين ناامنيها قرار گيرد. يكي از نگرانيهاي آنكارا اين است كه ناامنيهاي سوريه باعث واكنش كردهاي سوريه عليه تركيه و ناامن شدن شهرهاي مختلف اين كشور شود. واقع آن است كه گسلهاي ترك و كرد اين روزها فعال شده و ممكن است باعث بروز گرفتاريهايي براي تركيه و ساير كشورهاي منطقه شود. ساير كشورها مانند اردن، عراق و...به دليل شرايط مشابهي كه با سوريه دارند، حس نگراني را دارند و تدابير نظامي ويژهاي اتخاذ كردهاند. بدون ترديد، خلأ بشار اسد در منطقه جدي است و اين فقدان به معناي بروز ناآراميهاي تازه در دورنماي آينده ميشود.در اين يادداشت تلاش شده به ساير ابعاد اثرگذار در تحولات سوريه پرداخته شود. 1) اما جدا از تبعات نظامي، استفاده از ظرفيتهاي رسانهاي نيز زمينهساز تغييرات اخير بوده است.اين گزاره به صورت پر رنگ حتي پس از اسد هم اداره ميشود. بهطوري كه اين اعتقاد وجود دارد كه بيشترين سرمايهگذاري اسراييل و امريكا براي پيشبرد مقاصدشان در سوريه، در حوزه رسانهاي و تبليغاتي بوده است. امريكا و اسراييل سناريوي پيچيده و همهجانبهاي را تدارك ديده و آن را در مراحل مختلف اجرايي كردند. بر اين اساس ابتدا چهره تحريرالشام را تغيير داده و تلاش كردند، عناوين، چهره و آرايش افراد آن را تغيير دهند. در مرحله بعدي از آنجا كه اين گروهها اغلب از كشورهاي ديگر مانند تركيه، چين، ازبكستان و... بودند، تلاش شد تا اين افراد و گروهها را سوري جا بزنند.
گفته ميشود از ۱۷كشور جهان در حوادث سوريه حضور دارند و مشغول نقشآفريني هستند. اما تبليغات پررنگ رسانهاي غربي و منطقهاي به گونهاي است كه اين تصور وجود دارد كه اين افراد و جريانات سوري هستند و اين حركت خودجوش و مردمي است و متفاوت از حركات تكفيري است! بررسي دقيق و مستند نشان ميدهد كه ماهيتا هم آمرين و هم عاملين اين رخدادها همان گروههاي تكفيري سابق هستند كه تنها اسامي و نامهاي خود را تغيير دادهاند. به همين دليل است كه مثلا گروه النصره نام خود را به تحريرالشام تغيير داده و وارد عرصه سياسي سوريه ميشوند. 2) موضوع مهم بعدي اين بود كه اين گروهها سعي كردند خود را پيروز جلوه دهند. در شرايطي كه هنوز شهري فتح نشده بود با تبليغات دامنهداري از تسلط بر آن شهر خبر ميدادند. اين خبرسازيها، خود به خود هم مردم و هم نيروهاي نظامي را خلع سلاح ميكرد. در حالي كه اين نيروهاي معارض هنوز به دروازههاي شهرها و محلههاي اطراف هم نرسيده بودند. اين تبليغات هم بسيار اثرگذار بودند. راهبرد مهم بعدي برگزاري جشنهاي پيروزي بود. گروه كوچكي از مردم را به استقبال گروههاي معارض ميكشاندند و بعد اينطور فضاسازي ميكردند كه مردم سوريه به استقبال اين نيروها آمدهاند. با اين روند مردم را هيجانزده ميكردند تا از نظر فكري تسلط اين نيروها را بپذيرند و نيروهايي كه قصد دفاع و مقاومت را داشتند، صرفنظر كنند. امروز كه به دمشق رسيده و حكومت را در دست گرفتهاند هيچ اشارهاي به اشغال مناطق راهبردي سوريه مثل جبل الشيخ توسط اسراييل نميكنند. هيچ اشارهاي به از ميان رفتن ثروت ملي مردم سوريه در عرصه دفاعي ندارند . اسراييل ۳۰۰نقطه مهم نظامي در سوريه را هدف قرار داده، اما اين گروهها و رسانههاي حامي آنها اشارهاي به اين موضوع نميكنند. تنها پروژهاي كه اين گروهها به دنبال اجراي آن هستند، ۲صحنه است، يكي ارايه چهرهاي مطلوب و مورد قبول از محمد جولاني و ديگري ارايه چهرهاي نامطلوب از بشار اسد است. 3) ابتدا اسم جولاني بنا به دستور اتاق فكر اسراييل و امريكا به احمد شراع تغيير پيدا كرد، چراكه نام جولان نام بلنديهاي اشغال شده توسط اسراييل است و اسم رهبر جديد سوريه نبايد يادآور چنين منطقهاي باشد. در ادامه مصاحبه مهمي با سيانان به عنوان يكي از اركان رسانهاي مهم جهان انجام داده و آن را بارها تكرار كردند. از يك طرف چهرهآرايي موهن از تحريرالشام و شخصيت جولاني و از سوي ديگر ارايه چهره بد، دروغين و نامطلوب از بشار اسد. هزاران تصوير از زندانهاي ويتنام، گوانتانامو، مكزيك و..را جعل و به نام زندانهاي اسد پخش كردند. با اين فضاسازيها مردم را خشمگين كردند تا به خيابانها بريزند و درگيريهاي داخلي راه بيندازند. بكشند و زخم بزنند و دعوا ايجاد كنند. در واقع در سوريه گنجشك و كلاغ را جاي قناري جا زده و به فروش ميرسانند! اين آشفتگيها، فرصت را در اختيار اسراييل قرار داد تا زيرساختهاي نظامي سوريه را از ميان ببرد. اين دروغها و فضاسازيها جنجالي است تا سوريه را از درون دچار فروپاشي و ضعف سازند. در واقع دشمنان به دنبال شكل دادن به دوقطبيهايي هستند كه باعث تضعيف سوريه شود. اين در حالي است كه معارضان سوريه هرگز اشارهاي به مناطق اشغال شده در جولان و ساير بخشها توسط اسراييل نكردهاند. در چنين فضايي است كه بازيگران مختلف منطقهاي به دنبال اتخاذ راهبردهاي تازهاي هستند كه از طريق آن بتوانند منويات خود را محقق سازند. اما معتقدم تحولات سوريه به اين نقطه ختم نميشود و براي آگاهي از اين تحولات بايد منتظر روزها و ماههاي آينده و تحولات بعدي بمانيم.