كاهش 2درجهاي دما وپیمودن مسيري برای توسعه
براي حل ناترازيهاي انرژي در كشورمان چه بايد كرد؟ يافتن پاسخي درست به اين ابهام براي ايران امروز بسيار كليدي است. قبل از هر چيز بايد قبول كنيم كه فرهنگ عمومي مردم ايران نميپذيرد كه كشوري كه در مجموع رتبه نخست ذخاير نفتي و گازي جهان را دارد دچار كمبود انرژي شود.
براي حل ناترازيهاي انرژي در كشورمان چه بايد كرد؟ يافتن پاسخي درست به اين ابهام براي ايران امروز بسيار كليدي است. قبل از هر چيز بايد قبول كنيم كه فرهنگ عمومي مردم ايران نميپذيرد كه كشوري كه در مجموع رتبه نخست ذخاير نفتي و گازي جهان را دارد دچار كمبود انرژي شود. بنابراين اين ابهام به شكل بنيادين در ذهن مردم ايران وجود دارد. از سوي ديگر بررسي رخدادهاي جهاني به خصوص تنشهاي روسيه و اوكراين و پيشبينيهايي كه در خصوص كمبود انرژي در اروپا صورت ميگرفت نشان داد كه تدابير اتخاذ شده در نظام تصميمسازيها و همراهيهاي مردم اثرات مستقيمي در حل ناترازيهاي انرژيك و اقتصادي دارد. در شرايطي كه بسياري از تحليلگران پيشبيني ميكردند آلمان و ساير كشورهاي اروپايي كه واردكننده عمده گاز روسيه بودند با مشكلات عديدهاي در تامين گاز مصرفي و صنعتي روبه رو شوند، اما در صحنه عمل يك چنين كمبودهايي در كشورهاي اروپايي مشاهده نشد. آلمان كه وابستگي زيادي به گاز روسيه داشت، توانست ظرف 1الي 2سال مشكل كمبود انرژي خود را به روشهاي ديگر و با مشاركت مردمش حل كند. گرچه ميدانيم كه قيمت انرژي در كشورهاي اروپايي با رشد قابل توجهي مواجه شده و مردم با هزينه گران انرژي خود را تامين میكنند، اما واقع آن است كه امروز آلمان از انرژي روسيه مستقل شد و آن وابستگي قبلي كاهش پيدا كرد. از سوي ديگر ايران كشوري در حال توسعه است. مرتبا هم تعداد مسكن و هم تعداد بنگاههاي اقتصادي كشور در حال ازدياد است. طبيعي است كه مصرف انرژي در ايران هم بالا رود، اما مجموع بنگاههاي اقتصادي اعم از پالايشگاهها، اكتشافات نفتي با ساير فرايندهايي كه نهايتا انرژي، فراورده يا برق توليد ميكنند به دلايل مختلف از جمله تحريمها با استهلاك، افت فشار و كاهش توليد مواجهند. به همين دليل توليد انرژي كشور به نسبت سالها و دهههاي قبل كاهش داشته است. طبيعتا طي ماههاي آينده در سمت عرضه انرژي كشور اتفاق خاصي رخ نخواهد داد. يعني نه تنها افزايش توليدي رخ نميدهد بلكه به دليل استهلاك و افزايش مصرف، احتمالا با افزايش تقاضا مواجه خواهيم شد. وقتي در عرضه رشدي در پيش نباشد طبيعي است كه بايد در حوزه تقاضا اصلاحاتي صورت گيرد. اما اصلاحات در حوزه تقاضا به 2شكل ميتواند ايجاد شود:
1) مصرف بنگاههاي اقتصادي يا بخش توليد كشور قطع شود.
2) بخش مصارف خانگي با قطعي مواجه شود.
قطع برق يا گاز در هر دو بخش با عوارض مخربي همراه است؛ قطع برق توليد، يعني بيكاري كارگران و مهندسان كشور و با يك وقفه زماني كاهش توليد، كاهش عرضه و با يك وقفه زماني، افزايش قيمت حاملهاي انرژي و بيشتر شدن تورم و گرانيها! از سوي ديگر قطع بخش خانگي برخي كسب و كارهاي عمومي را متضرر كرده و تبعات اجتماعي و عمومي به دنبال خواهد داشت. اما در كنار اين 2راهبرد، يك راه ميانبُر هم وجود دارد و آن اينكه مجموعه ايرانيان براي تحقق يك هدف متعالي نقشآفرين شوند. در صورت مشاركت مردم و تحقق اين ايده نه بنگاههاي اقتصادي با مشكل قطعي مواجه ميشوند و نه گاز و برق خانگي قطع ميشود. براي تحقق اين راهبرد ميانه، بايد نوع پوشش ايرانيان در تابستان و بهار با زمستان و پاييز متفاوت باشد. طي سالهاي اخير به دلیل تامين انرژي كشور، نوع پوشش ايرانيان در خانهها با دهههاي قبل تفاوتهاي جدي كرده است. اين وضعيت به خصوص در بخش خانگي بيشتر احساس ميشود. اين تصور وجود دارد اگر عموم ايرانيان يك پيراهن و لباس بيشتر به پوشش خود اضافه كنند، 1الي 2درجه در مصرف گاز كشور صرفهجويي ايجاد ميكند.اين روند به كاهش مصرف برق و گاز كمك كرده، افت توليد انرژي كه كشور با آن مواجه است را جبران ميكند. اين مشاركت عمومي، كوتاهترين راه و معقولترين روش براي رفع ناترازي گاز در كوتاهمدت است. اگر اين همراهي صورت نگيرد و اين راهبرد اجرايي نشود بايد منتظر تعطیلي بنگاههاي اقتصادي كشور، مثل كارخانههاي سيمان، فولاد و...باشيم. در ادامه قطعي به منازل هم سرايت ميكند.
مهمتر از همه اين موارد اينكه بيكاري كارگران، مهندسان در كل نيروي كار شدت ميگيرد. توجه داشته باشيد، 3ماه تا شب عيد باقي مانده و افزايش تعطيلي بنگاههاي اقتصادي نتيجه عيني در بحراني شدن معيشت مردم خواهد داشت. طبيعي است كارخانهاي كه تعطيل باشد نميتواند حقوق نيروي كار خود را تامين كرده و پرداخت كند. اگر مردم اين اصلاحات را انجام دهند كشور از ناترازي عبور ميكند، بنگاههاي اقتصادي به كار خود ادامه ميدهند و مهمتر از همه يك پروژه اصلاحي مشترك با حضور و مشاركت مردم، فعالان اقتصادي به سرانجام ميرسد. روشن است كه اين نوع مشاركت و همراهيها، زيربناي توسعه و پيشرفت در هر جامعهاي است.