تحريمها خود به خود لغو نميشوند
وزير امور خارجه كشورمان در سفر به مصر گفتوگويي را با يكي از تلويزيونهاي اين كشور انجام داد و از آمادگي ايران براي انجام مذاكرات شرافتمندانه با طرف امريكايي، اروپايي، چيني و روسي خبر داد.
وزير امور خارجه كشورمان در سفر به مصر گفتوگويي را با يكي از تلويزيونهاي اين كشور انجام داد و از آمادگي ايران براي انجام مذاكرات شرافتمندانه با طرف امريكايي، اروپايي، چيني و روسي خبر داد.
اما بايد ديد مذاكرات شرافتمندانهاي كه عراقچي از آن صحبت ميكند، چه معنايي دارد و چگونه ميتوان آن را محقق كرد؟ بايد توجه داشت صحبت كردن درباره مذاكرات شرافتمندانه، موضوعي تخصصي نيست و يك بحث اخلاقي است تا سياسي. از سوي ديگر موضوعي كه در سياست و روابط بينالملل محلي از اعراب ندارد، بحث شرافت است. گزاره مهم در سياست نفع و سود است.
اگر گزارههاي ارتباطي در مذاكرات سياسي و ديپلماتيك منجر به كسب سود شود، بايد از آن استقبال كرد اما اگر پاي سود در ميان نباشد به بهانه شرافت نميتوان توقع داشت كه مناسبات ارتباطي در ميان باشد.
شايد مساله مدنظر آقاي عراقچي كه در گفتوگوي اخير به آن اشاره كرده، انجام مذاكراتي سودمند براي طرفين باشد با حفظ خطوط قرمز طرفهاي مقابل و با در نظر داشتن اين گزاره كه درخواستهايي از طرف مقابل انجام شود كه با آرمانهاي او در تضاد نباشد. اين ويژگيها را شايد بتوان تعبيري براي «مذاكرات شرافتمندانه» درنظر گرفت، چراكه شرافت مسالهاي كاملا اخلاقي است، در سياست به ويژه در روابط بينالملل هم موضوع اخلاق و شرافت و مهرباني و... مطرح نيست.
بنابراين اگر قرار است ايران در مذاكراتي با غرب حضور داشته باشد، ابتدا بايد دستش پر باشد، ضمن اينكه همه طيفهاي داخلي بايد به اين نتيجه برسند كه راهي جز مذاكره وجود ندارد. برخي تصور ميكنند ميشود تحريمهاي ايران را بدون مذاكره و گفتوگو با طرفهاي مقابل لغو كرد، حتي اگر ايران به سمتي برود كه از نظر اقتصادي تحريمها كماثر يا بياثر شود، باز هم نبايد گفتوگو را منتفي دانست و بايد مذاكره داشت. اينكه گروهي تصور كنند تحريمها خود به خود لغو ميشوند يا طرف مقابل مجبور ميشود تحريمها را كنار بگذارد ناممكن است.
ايران بايد وارد مذاكره شود. براي انجام مذاكره اما دست ايران بايد پر باشد. پر بودن دست به اين معنا كه تواناييهاي ايران از نظر اقتصادي، ظرفيتهاي هستهاي و توان علمي و... در شرايط مناسبي قرار داشته باشد. مخالفان مذاكره مدام اين بحث را مطرح ميكنند كه باتوجه به اينكه امريكاي در توافقات قبلي بدعهدي كرده نبايد بار ديگر مذاكراتي با امريكا داشت! اين درحالي است كه مذاكره با كشورهايي كه ايران به آنها اعتماد كامل دارد، بيمعناست. بسياري از مذاكرات بين كشورهايي انجام ميشود كه اساسا به هم بياعتمادند. اساسا مذاكرات ميان كشورهايي صورت ميگيرد كه اطميناني ميان آنها وجود ندارد، بنابراين مذاكره ميكنند و به توافق ميرسند تا بتوانند به هم اعتماد كنند. درواقع راههاي پايداري يك توافق را جستوجو ميكنند. پيش از اينكه به طرف مقابل اعتماد داشته باشيم بايد به مذاكرهكننده خودمان اعتماد داشته باشيم. مشكل اساسي ما در كشور اين است كه به مذاكرهكنندگان خودمان اعتماد نداريم. دامنه وسيعي از مشكلات و محدوديتها را خودمان با دست خودمان براي مذاكرهكنندگان ايراني ايحاد ميكنيم، بعد ميپرسيم چرا مذاكرات به نتايج موردنظر نميرسد.
بنابراين بيشتر از آنكه ايران به طرف مقابل مذاكره اعتماد داشته باشد يا نداشته باشد، بايد به مذاكرهكنندگان خودمان اعتماد داشته و آنها را پشتيباني كنيم. يكي از مهمترين عوامل ورود با دست پر در مذاكرات آن است كه مذاكرهكننده قوي خودمان را وارد مذاكرات كنيم. از او دفاع و پشتيباني كاملي صورت دهيم تا زمينه براي تحقق منافع مليمان در بالاترين سطح فراهم شود.