توسعه، دلبخواهي، سليقهاي و باري به هر جهت نيست
فرشاد مومني، استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبايي كه در نشست اعضاي مجمع محققين و مدرسين حوزه علميه قم، با عنوان «توسعه به مثابه يك مساله مستحدثه» سخن ميگفت با بيان اينكه به گواه فيلسوفان علم و تاريخشناسان علم، در هنگامه بحرانها، راه اصولي برون رفت از بحران، بازگشت به مسائل بنيادي است، اظهار داشت: از دريچه اقتصاد سياسي، بسياري از متفكران، جامعه ما را جامعهاي اكنونزده توصيف كردند.
فرشاد مومني، استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبايي كه در نشست اعضاي مجمع محققين و مدرسين حوزه علميه قم، با عنوان «توسعه به مثابه يك مساله مستحدثه» سخن ميگفت با بيان اينكه به گواه فيلسوفان علم و تاريخشناسان علم، در هنگامه بحرانها، راه اصولي برون رفت از بحران، بازگشت به مسائل بنيادي است، اظهار داشت: از دريچه اقتصاد سياسي، بسياري از متفكران، جامعه ما را جامعهاي اكنونزده توصيف كردند. جامعهاي كه از گذشته خود ميبرد و نسبت خود را با آينده هم نميتواند مشخص كند. اين يكي از اقتضائات اقتصادهاي سياسي رانتي است كه در آن به صورت نظاموار، ملاحظات كوتاهمدت به مصالح دور مدت سيطره پيدا ميكند و هر از گاهي چشم باز ميكنيم و ميبينيم چه پس افتادگيها و روندهايي قهقرايي پرخسارت و غيرمتعارف گريبان ما را گرفته است.
وي افزود: شايد بشود ادعا كرد كه در ميان آن مباحث، يكي از بنياديترين آنها، مشخص كردن نسبت ميان جامعه مدعي دينداري با مسائل سطح توسعه است. شايد نزديك به نيم قرن پيش، زندهياد مرتضي مطهري، اين ايده بسيار درست را مطرح كرد كه فقهاي ما تا زماني كه دركي بايسته از مساله سرمايهداري به مثابه يك امر مستحدثه پيدا نكنند، قادر به فهم اقتضائات زمانه براساس اصول اسلامي هم نخواهند بود.
بعد از پنجاه سال، هنوز به سطح آن زمان مطهري هم نرسيدهايم
اين اقتصاددان ادامه داد: جاي دريغ و تأسف است كه اين اكنون زدگي باعث شده ما اكنون بعد از پنجاه سال، هنوز حتي به سطح آن زمان مطهري هم نرسيدهايم و از جنبه انديشهاي حتي روندهاي قهقرايي جدي را طي كرديم و به طريق اولي، اين قهقرا از جنبه عملكردي به مراتب واضحتر قابل مشاهده است. در رويكرد تاريخي به مساله توسعه، اسلامشناسان بزرگ قرن بيستم، خود را درگير لفظ نكردند و از موضع خودي به اين مساله نگاه كردند و از مفهومي با عنوان انحطاط جامعه اسلامي بهره بردند و پرسش آنها اين بوده كه اين تناقض را چگونه برطرف كنيم كه در عملكرد، واقعيتهاي زندگي مدعيان دين خاتم در عمل تناسبي با آن خاتميت ندارد و در آنجا، يكي از حياتيترين موضوعاتي كه مورد تاكيد قرار دادند اين است كه ما بايد فهمي متناسب با اقتضائات زمانه پيدا كنيم و تا زماني كه اين فهم مقتضي زمانه در دستور كار نباشد، امكان برون رفت از آن دورهاي باطل انحطاط فراهم نخواهد شد.
توسعه، دلبخواهي، سليقهاي و باري به هر جهت نيست
مومني با بيان اينكه اين اقتضائات زمانه، در كليترين حالت «توسعه» نام داده ميشود، خاطرنشان كرد: تا زماني كه ما نفهميم كه مساله توسعه، دلبخواهي، سليقهاي و باري به هر جهت نيست، بلكه الزامي قطعي است و در غياب آن ابعاد، گستره و عمق انحطاط ميتواند به اندازه آن گسترش پيدا كند تا حدي كه ما را از پهنه گيتي حذف كند. اما اين پرسش بنيادي بايد به طور جدي مورد توجه قرار گيرد كه چگونه است كه ما نسبت به چنين مسالهاي، تا اين ميزان برخورد سهلانگارانه داشته و داريم؟!
اين استاد دانشگاه علامه طباطبايي با تاكيد بر اينكه بايد توجه داشت كه خود را در اسارت لفظ قرار ندهيم، گفت: مدتي پيش فردي از اهل علم به من گفت ما به لفظ توسعه، آلرژي داريم و به جاي آن از واژه پيشرفت استفاده ميكنيم. من در آنجا عرض كردم توسعه، يك ديسيپلين و رشته علمي است، مگر آدم عاقل به رشته علمي آلرژي پيدا ميكند؟! اگر بخواهم با شما همدلانه صحبت كنم، ميتوانم بگويم در درون اين ديسيپلين، رويكردهاي نظري خاصي وجود داشته كه در آن رويكردهاي نظري، ديدگاههاي خاصي درباره فرهنگ و نظام باورهاي كشورهاي درحال توسعه ارايه شده، شما به آن رويكرد خاص نظر داريد. ايشان گفتند دقيقا همين است. گفتم پس مشكلت را بگو و بگو حرفهاي تحقيرآميزي درباره جوامع در حال توسعهزده است. اما بايد بدانيد در همان رويكرد هم بيش از ۵۰ سال است كه آن ديدگاه اوليه در معرض نقدهاي راديكال قرار گرفته و اكنون هم در آن رويكرد هم كسي آن حرفها را درباره نسبت ميان فرهنگ جوامع با توسعه نميزند. اما متأسفانه همچنان كم و بيش آن آلرژيها وجود دارد.
وي با بيان اينكه بايد همفكري كنيم و بابي براي گفتوگوهاي اعتلابخش ايجاد كنيم، گفت: متأسفانه درباره اصل اينكه پديده و نيروهاي محركه «بهار عربي» چه بود، چه مسيري را طي كرد و به كجا رسيد هيچ بحثي در ايران صورت نگرفت. در مطالعاتي كه صورت گرفته يكي از عناصر مشتركي كه در همه آن كشورهايي كه در معرض آن تلاطم قرار گرفتند وجود داشت، اين بود كه بار اصلي پيشبرد آن ماجرا بر عهده گروه سني خاص ۱۵ تا ۲۴ سال بوده است كه در ادبيات توسعه با عنوان NEET شناخته شدند، يعني گروهي كه نه در جريان آموزش هستند، نه مهارتي ميآموزند و نه اشتغال دارند. چون به هيچ يك از اين سه كانال وصل نيستند، نظامهاي حاكم، ردي از آنها نداشت و اين گروه يك باره در معرض ترتيبات شبكهاي ناشي از انقلاب ديجيتالي همديگر را پيدا كردند و توانستند آن جريان را پيش ببرند.
از حياتيترين مسائل ريز و درشت ما با بياعتنايي عبور ميشود
مومني با بيان اينكه پنج سال طول كشيد تا بخشهايي از ساختار رسمي اداره كشور را در سطح كارشناسي متقاعد كنيم كه اين پديده را در ايران هم بررسي كنند، ادامه داد: اوضاع اين گروه، در ايران به مراتب جديتر و حادتر از آن كشورهايي است كه در معرض آن ماجراها قرار گرفتند. اما متأسفانه، وقتي بنا بر فهم، گفتوگو و ژرفانديشي نباشد، از حياتيترين مسائل ريز و درشت ما با بياعتنايي عبور ميشود و ما دايما در معرض غافلگير شدن قرار داريم.
اين اقتصاددان توضيح داد: در ادبيات توسعه، استدلالهاي متنوعي وجود دارد كه به تعبير ديني ميگويد اين مساله را بايد به مثابه مساله مستحدثه در نظر بگيريد، از آن زاويه بشناسيد و موضوع فهمهاي اجتهادي قرار دهيد. گفته ميشود در اثر توسعه، ما با پديده متحول شدن رابطه انسان و زمان روبهرو هستيم. اين پديده را تا ربع پاياني قرن هجدهم اينگونه نبوده اما اكنون شرايطي را تجربه ميكنيم كه اصطلاحا به آن عصر «شتاب تاريخ» گفته ميشود كه اقتضائاتي دارد كه اگر به رسميت شناخته نشود، ما را دچار اعوجاج در فهم و حيرت زدگي و ناتواني در تعريف نسبت دقيق خود با آن ميكند.
مومني به سرعت چشمگير و بالاي ثبت اختراعات و كوتاه شدن زماني كه نياز داريم خود را با پديدههاي جديد تطبيق دهيم اشاره كرد و با تاكيد بر ضرورت درك ابعاد مفهومي مقوله «تاخر فرهنگي»، گفت: هر لحظه كه از فهم بايسته اقتضائات زمانه غفلت ميكنيم، سيليهاي بزرگ ميخوريم، هزينههاي سنگين ميپردازيم و خسارتهاي بعضا جبرانناپذير متحمل ميشويم. بايد شتاب تاريخ را بسيار جدي بگيريم و در اين زمينه نيازمند كارهاي بسيار جدي هستيم.
رشد گسسته و غيرپايدار يكي از بزرگترين گرفتاريهاي تاريخي
اين اقتصاددان مساله رشد گسسته و غيرپايدار را يكي از بزرگترين گرفتاريهاي تاريخي ايران عنوان كرد و ادامه داد: ما در فراز و فرودهايي كه داريم، به دستاوردهاي نسبي قابل اعتنا در بزنگاههاي تاريخي دست پيدا كرديم، اما نميتوانيم آن را حفظ و پايدار كنيم. بعد كه حرارت پايين ميآيد، به قهقرايي ميافتيم كه پايينتر از آن چيزي است كه قبلا بوديم.
تمام دعوا را به مسائل حاشيهاي بردهايم
مومني برخي از دستاوردهاي ايران در سه جنبش بزرگي كه در قرن بيستم تجربه كرده را خارقالعاده و معجزهآسا دانست و گفت: اين تجربيات گسسته و ناپايدارند. ما به جاي اينكه اصل موضوع پيوستهسازي و پايداري را در معرض بررسي قرار دهيم، تمام دعوا را به مسائل حاشيهاي مشروطه يا مشروعه متنزل ميكنيم و هنوز درگير دعواي مصدق و كاشاني هستيم درحالي كه ما در دوره مصدق به كارنامههايي دست پيدا كرديم كه تا امروز تكرار نشده است.
بايد فهم جديدي پيدا كنيم
اين استاد اقتصاد به دستاوردهايي كه ايران با وجود همه فشارها، در دوره دكتر مصدق به آنها دست يافت، اشاره كرد و با بيان اينكه طي ۳۰ هزار سال تاريخ مكتوب بشري اندازه بنيه توليد سرانه بشر ۳ برابر شده اما در ۲۰۰ ساله از ربع پاياني قرن هجدهم تا ربع پاياني قرن بيستم، در اثر اين دگرگوني توليد سرانه ۱۷۲۰ برابر شده، اظهارداشت: با فهمهاي غيرمقتضي زمانه، اين پديده جديد قابل درك نيست. ما بايد فهم جديدي پيدا كنيم.
تصلبانديشهاي در ساحت دين، شكنندگيآور است
وي با اشاره به بخشهايي از كتاب «فهم فرآيند تحول اقتصادي» كه در آن تاكيد شده توسعه مطالبه يك تغيير اعتلابخش است و خيلي از جوامع نتوانستهاند بفهمند با انديشههاي متصلب، نميشود تغيير فراگير اعتلابخش را سامان داد، گفت: در اين چارچوب مطالعههايي وجود دارد كه ميگويد تصلب انديشهاي در ساحت دين، شكنندگيآوري و ايجاد پس افتادگياش، به مراتب از تصلب در انديشه علمي سنگينتر است.
ترجيح اين است كه معرفي اسلام توسط برخي مداحان كمسواد صورت گيرد
اين اقتصاددان ادامه داد: زماني به حكومتگران گرامي گفتم اگر شما بخواهيد عالمانه با داعش مبارزه كنيد، بنيانهاي انديشهاي شبه داعشي در جامعه ما اصلا ضعيفتر از جوامع اسلامي ديگر نيست، اگر نگوييم گواههايي وجود دارد كه بسيار هم قويتر است. با انديشههاي شهيد بهشتي ميتوان مواجهه فكري با انديشههاي شبه داعشي، شبه القاعدهاي و شبه طالباني پيدا كرد. اما ترجيح اين است كه معرفي اسلام توسط برخي مداحان كمسواد و كماطلاع صورت گيرد و آنها معرفيكننده اسلام باشند و نه امثال شهيد بهشتي.
تصورشان اين است كه اخلاق منحصرا از موعظه تاثير ميپذيرد
مومني با بيان اينكه دستيابي به بنيه توليدي بيسابقه، به معناي دستيابي همزمان به قدرت، ثروت و منزلت و اطلاعات و صداي متناسب با آن بنيه توليدي است، تاكيد كرد: هر ميزان كه بحرانهاي فكري و فرهنگي در ايران افزايش مييابد، عزيزان بودجه نهادهاي موعظهگر را بالا ميبرند. تصورشان اين است كه اخلاق منحصرا از موعظه تاثير ميپذيرد. اما متفكران بزرگي كه درباره رابطه فرهنگ با توسعه صحبت كردهاند با گواههاي تاريخي پرشمار و حيرتانگيز نشان دادهاند كه عاليترين جلوههاي ظهور يافته اعتلاي فرهنگي، مربوط به دورههايي است كه سطوحي از امنيت اقتصادي پديدار شده. اين به معناي نفي رويههاي سنتي تقويت مناسبات اخلاقي نيست، بلكه بحث بر سر اين است كه تكيهگاه را كجا قرار دهيم. در غياب اعتلاي بنيه توليد فناورانه، جامعه با بحران حاد كميابي نيازهاي اساسي روبهرو ميشود و در آن شرايط، مناسبات مسلط مناسبات ستيز و حذف ميشود. ما همدلي را آموزش نميدهيم و تنها به حذف و ستيز ميپردازيم.
دركي كه از فرهنگ ارايه ميشود، درك منحصرا تمايزبخش است
اين عضو هيات علمي دانشگاه علامه طباطبايي يادآور شد: در شرايط كنوني ايران، دركي كه از فرهنگ ارايه ميشود، يك درك منحصرا تمايزبخش است؛ در حالي كه در طول تاريخ بشر، فرهنگ هميشه تركيب خرمندانه تفاوتها و تشابهها بوده است. تمركز افراطي بر وجوه تمايز، دلايل تاريخي و نهادي خاصي دارد كه مختص قرن بيستم بوده است. اما اكنون كه آن اقتضائات پايان يافته، دوباره به اين بازگشت شده كه فرهنگ تركيب خردمندانه تفاوتها و تشابهها است. از جنبه اسلامي هم خداوند در قرآن ميفرمايند كه من آگاهانه شما را متفاوت آفريدم و فلسفه آن ارتقاي شناخت بوده است اما براي اين متفاوتها، خداوند قواعد يكسان گذاشته است. بنابراين از ديدگاه وحي هم زور تشابهها، از زور تفاوتها بيشتر است. براي حركت به سمت توسعه، ما بايد هر دو را بشناسيم، اما افراط در تفاوتها و ناديده گرفتن تشابهها، ما را در دنيا منزوي و هزينههاي بسيار سنگيني به ما تحميل ميكند. بنابراين تمركز افراطي بر تمايزها، به همان اندازه كه ضدتوسعهاي است، ضداسلامي هم درنظر گرفته ميشود.
به گفته مومني؛ اينكه ميبينيم يكباره به صورت بسيار غيرمنطقي و افراطي، دايما بر ستيز و تمايزها تمركز ميشود، همه ماجرا را نبايد حمل بر مسائل مربوط به منافع و ويژگيهاي خاص اخلاقي كرد، ما بايد منطق رفتاري را بشناسيم و راههاي علاج منطقياش را با موازين ديني خودمان ارايه دهيم. ما حقيقتا نيازمند اين مساله هستيم.
اگر باورهاي ديني ما توسعه را نفهمد
به سرعت برق و باد، دچار تزلزل ميشود
اين استاد دانشگاه با بيان اينكه توسعه ميل غيرقابل تصور به فراگيري و استيلا دارد و ميخواهد همه عرصههاي حيات جمعي را به تسخير خود درآورد، اظهار داشت: باورهاي ديني ما اگر اين فهم را نداشته باشد به سرعت برق و باد، دچار تزلزل ميشود. اكنون ذيل مفاهيم استعمار دين، كالاييسازي دين، بازاري كردن دين هزاران هزار صفحه مطلب قابل استفاده وجود دارد. اما چون ما نسبت به اصل توسعه غافل هستيم، درباره لوازم و دلالتهاي آن هم غافليم و عواقب و پيامدهاي آنهم مانند هر چيز غيرمترقبه ديگري، يكباره گريبان ما را ميگيرد و ما را گرفتار خواهد كرد.
در نحوه مواجهه ما با صنعت خودروسازي چين، هيچ ردي از استقلال ملي مشاهده نميشود
به گفته رييس موسسه مطالعات دين و اقتصاد؛ بايد اين اقتضائات درست فهميده شود، اگر فهميده نشود، بديلش ميشود مستعمرگي، دست نشاندگي و وابستگي ذلتآور به دنياي خارج و شما اكنون نشانههاي بسيار نگرانكننده از الگوي روابط اقتصادي ايران با چين و روسيه ميتوان ديد. همانطور كه در نحوه مواجهه ما با صنعت خودروسازي چين، هيچ ردي از استقلال ملي مشاهده نميشود. ما ميتوانيم ژست بگيريم و پنهانكاري كنيم، اما واقعيتها كاركرد خود را دارند و خود را به ما تحميل ميكنند. بايد باب گفتوگوها در اين باره باز شود.
كاركرد بانكهاي خصوصي عمق بخشيدن وابستگيهاي ذلتآور به دنياي خارج است
مومني توضيح داد: بسياري از امتيازاتي كه ميدهيم، تحت اين عنوان است كه ميخواهيم سرمايه جذب كنيم، اما در ادبيات موضوع گفته ميشود هيچ كشوري قادر نخواهد بود كه از سرمايه خارجي، چه انساني و مادي، در مسير توسعهاش استفاده كند، مگر اينكه ابتدا صلاحيت و كارآمدياش را در استفاده از سرمايههاي داخلي خود نشان داده باشد. مواجهه با سرمايه خارجي، در شرايط به غايت نابرابر اقتصادي، اجتماعي، سياسي و فرهنگي باعث كاركردهايي ميشود كه شما را به اسارت سرمايه خارجي درميآورد. براي نمونه سرمايه خارجي از يك سازوكاري برخوردار است كه به آن سازوكار دفع گفته ميشود. وقتي سرمايه خارجي وارد يك ساخت توسعه نيافته ميشود، به دليل آن ضمانتهايي كه گرفته و برتريهايي كه دارد اين قابليت را دارد كه تمام رشته فعاليتهاي مشابه بومي را دچار ورشكستگي كند كه به آن سازوكار دفع سرمايه خارجي گفته ميشود. سازوكار جذب هم ميگويد سرمايه خارجي به اعتبار امتيازها و تضمينها و امنيت و تفوق تكنولوژيكي و سازماني و انساني كه دارد، اين قابليت را دارد كه ظرفيتهاي بومي را به صورت مجاني به استخدام خود درآورد. اكنون كه ايران در اسارت بانكهاي خصوصي قرار گرفته و كاركرد آنها عمق بخشيدن و دروني كردن وابستگيهاي ذلتآور به دنياي خارج است، اين وضعيت بحرانيتر است.اين اقتصاددان به بخشهايي از خاطرات ابوالحسن ابتهاج درباره امتيازي كه به بانك شاهي به انگليس داده شد اشاره كرد و با بيان اينكه اين امتياز هيچ كاركرد توسعهگرايي براي ايران نداشت و تسهيل استيلاي انگليس و بعدها روسيه با امتياز بانك استقراضي بر ايران را به همراه داشت، خاطرنشان كرد: اين بنيه توليدي، قدرت بيسابقه تنوع بخشي به نيازهاي مصرفي و خلق نيازهاي مصرفي جديد دارد. اگر تنها بخواهيم تصويري از صورت اين مساله ارايه كنيم، به دهها جلسه نياز دارد تا بگوييم مواجهه سهلانگارانه با بنيه توليدي و الگوي مصرف در كشورهاي در حال توسعه چه ماجراهايي ميتواند براي ما ايجاد كند و به اعتبار اين توانايي خارقالعاده است كه مساله بهرهوري به مثابه يك مساله مستحدثه موضوعيت پيدا كرده. آنچه كه در ايران با عنوان بهرهوري مفهومسازي ميشود و با آن شاخصسازي ميكنند، كمدي تراژدي دردناك است.
ميگويند به توسعه بياعتنا باشيم
دنبال ظهور برويم!
مومني با انتقاد از تعابيري كه برخي ميگويند بايد مثنوي معنوي را با انبر برداشت يا اينكه چرا ميخواهند ما را دل مشغول اهداف كوچكي مانند توسعه كنند و ما بايد به آنها بياعتنايي كنيم و دنبال ظهور برويم، افزود: بعد در آن پديده ظهوري كه وصف ميكنند نه امكان سنجشي وجود دارد و نه با ايدههاي درخشان اسلامشناسان بزرگي كه توفيق درك محضرشان را داشتهايم تناسبي ديده ميشود. بعد همين ديدگاهها به طرز مشكوكي باد كرده و تبليغ ميشوند و گويي آنها بايد به عنوان فهم اصلي ديني جا انداخته شوند. حرفهاي عجيب و مشكوكي عنوان ميشود. تعبيرشان اين است كه اگر مشروعيت حكومت را به راي مردم برگردانيد، بايد از حكومت يزيد هم دفاع كنيد. اگر يزيد در شرايط فعلي، يك مزدور استخدام ميكرد، نميتوانست اينگونه از حيثيت او دفاع كند و يزيد را انسان دموكرات مردم سالار معرفي ميكند. آيا اين عبارات تصادفي به اذهان ميرسد؟! در مواجهه با اين شوكها اكنون واكنشهايي اينگونه در جامعه ما وجود دارد و مظلوميت علي ابنابيطالب(ع) را در اين شرايط ببينيد كه تنها حكومت دموكراتيك صدر اسلام كه متعلق به عليابن ابيطالب(ع) بود را براي مقاصدي كه خدا ميداند، به حاشيه ميرانند!
غفلت از توسعه ما را از همه بيشتر
در حيطه دين آسيبپذير خواهد كرد
رييس موسسه مطالعات دين و اقتصاد با بيان اينكه غفلت از توسعه ما را از همه بيشتر در حيطه دين آسيبپذير خواهد كرد، گفت: پديده استعمار پساسكولاريستي، آنچنان آشفتگي مضموني و پيوندهاي غيرمتعارف دارد كه قابل تصور نيست. در كنار آن ما در كشورمان افرادي را داريم كه شعارهاي بسيار افراطي ضدصهيونيستي و ضدامپرياليستي ميدهند اما مجري برنامههاي صندوق بينالمللي پول و بانك جهاني هستند. افراطيتر از هر جاي ديگر دنيا! اين پديده بسيار آشفتهاي است. واقعا اگر ذهنيت جامعهاي مشوش باشد، هويتش هم آشوبناك ميشود. از دريچه ديني هم برخي از آنها كه به اسم مداحي، كليددار معرفي اسلام ميشود، دقيقا در كادري كه در دنيا پشتيبانهاي خاص دارد و ميخواهند دين را از كادر اصلي خود خارج و موضوع كسب و كار كنند وارد عمل ميشوند. اين تناقضها در ساحت انديشه و عمل در ايران امروز به صورت بيحدو اندازه وجود دارد و علت آن اين است كه ما به فهم بايستهاي از مساله توسعه به مثابه يك مساله مستحدثه نرسيدهايم. تاكنون چوبهاي بزرگ خوردهايم و اگر اين غفلت ادامه پيدا كند، در ادامه چوبهاي بسيار بزرگتري هم خواهيم خورد.
به انديشههاي سيدحسن مدرس و محمد مصدق برگرديم
مومني گفت: شخصا يك اميد بزرگ دارم، از نظر من در هر سه جنبش اجتماعي فراگير قرن بيستمي، هر كس كه اقتضائات آن را فهميده، با يك خشونت سنگين، ترور فيزيكي و شخصيتي روبهرو شده و همه را دعوت ميكنم كه به اين فكر كنيم كه چرا در جنبش مشروطيت در زمينه قتل ملكالمتكلمين و سيدجمال الدين واعظ زودتر از همه جمعبندي ميشود و چرا اسمي از آنها وجود ندارد. بايد درباره آن فكر كنيم. در قرن بيستم به عاليترين شكل، دو نفر راهبرد مقتضي زمانه با اين شرايط را ارايه كردند و ما بايد به صورت انتقادي و اعتلابخش نياز داريم كه به انديشههاي سيدحسن مدرس و محمد مصدق برگرديم. هر دوي آنها مفهومي را با عنوان موازنه عدمي در اقتصاد سياسي بينالملل صورتبندي كردند كه بسيار نياز به روزآمد كردن آن وجود دارد و بيشترين ظرفيت براي روزآمدسازي انديشهاي و برنامهاي اين ايده در انديشههاي آيتالله شهيد دكتر بهشتي وجود دارد.