صنعت برق و جاماندگيها
از سال 78 تا اواخر دهه 90 حدود 15 تا 20 درصد مقدار نياز در شبكه توزيع و انتقال شبكه برق سرمايهگذاري انجام شد و در سه سال اخير اين ميزان تقريباً صفر بوده است. اگرچه هم به لحاظ اقليمي و هم به لحاظ هزينهاي پايينتر انرژي خورشيدي مقرون به صرفه است، اما نميتوانیم تمام برنامهريزي خود را بر مبناي انرژي تجديدپذيري بگذاريم كه منبع آن در دست ما نيست. نكته ديگر اينكه انرژيهاي تجديدپذير به حاشيه ايمني بالاتري نياز دارند.
از سال 78 تا اواخر دهه 90 حدود 15 تا 20 درصد مقدار نياز در شبكه توزيع و انتقال شبكه برق سرمايهگذاري انجام شد و در سه سال اخير اين ميزان تقريباً صفر بوده است. اگرچه هم به لحاظ اقليمي و هم به لحاظ هزينهاي پايينتر انرژي خورشيدي مقرون به صرفه است، اما نميتوانیم تمام برنامهريزي خود را بر مبناي انرژي تجديدپذيري بگذاريم كه منبع آن در دست ما نيست. نكته ديگر اينكه انرژيهاي تجديدپذير به حاشيه ايمني بالاتري نياز دارند. شبكههاي انتقال اين نوع انرژيها بايد سرعت انتقال بالاتري داشته باشند كه شبكه فعلي توزيع برق ما توان آن را ندارد. براي جبران كسري 20 هزار مگاوات ناترازي برق، 10 ميليارد دلار سرمايهگذاري و براي بهروزرساني شبكه انتقال هم 25 ميليارد دلار منابع نياز است. چگالي مصرف برق در تهران در زمان طراحي شبكه انتقال در سال 52، يك مگاوات در كيلومتر مربع بوده و الان به 9 مگاوات در كيلومتر مربع رسيده؛ اما شبكه متناسب با اين افزايش مصرف بهروزرساني نشده است.
در كل صنعت نيز يك برآورد محافظهكارانه حكايت از بيش از 250 همت زيان ناشي از قطع برق دارد. در صنايع فلزي برآورد بدبينانه حاكي از 8 ميليارد دلار كاهش صادرات در يك سال است. در برآورد ديگري ضرر و زيان روزانه قطع برق در بخش معدن نيز 41 همت بوده است. صنعتگري كه مشكلات زيادي دارد چرا بايد براي تأمين برق خود از محل ايجاد نيروگاههاي خورشيدي تحت فشار قرار بگيرد. صنعتگر با بحران بازار، نقدينگي، تأمين نيروي كار و... مواجه است و حالا توليد برق را هم بر عهده او ميگذارند. اگر فرآيند مجوزدهي و واگذاري زمين و ايجاد نيروگاه تسهيل شود، كار خوبي است؛ اما در غير اين صورت يك مشكل به مشكلات ديگر صنعتگر اضافه خواهد كرد. به علاوه مشكل شبكه توزيع و انتقال و بهروز نبودن آن هم باعث ميشود اگر برق تجديدپذير توليد شود هم نتوان از آن استفاده كرد. اقدامات در سمت تقاضا، مغفول مانده است. شدت مصرف انرژي ايران در دنيا بالاترين است. ساختار غلط توسعه صنعتي كشور و نداشتن استراتژي مناسب توسعه صنعتي و الگوهاي مصرف غلط، موجب افزايش بيرويه تقاضا شده است. چرا برنامهريزي ما در حوزه پتروشيميهاي گازبر است؟ چرا در روستاهاي كل كشور برق و گاز، شبكه شده است. در حالي كه بايد از مولدهاي كوچك و تجديدپذير يا بخاريهاي نفتي با بيش از 95 درصد راندمان در اين مناطق استفاده ميشد. جاري نشدن استانداردهاي انرژي ساختمان و عدم رعايت اصول اقليمي در ساختوساز، مصرف را بهشدت افزايش داده است.