وقتي سدها گريه ميكنند!
آب، اين گوهر حيات، اكنون در بسياري از نقاط ايران به يك خاطره تبديل شده است. روزهايي كه شيرهاي آب با سخاوت جاري بودند، حالا جايشان را به هشدارها و قطرهشماري دادهاند.
تعادل | گلناز پرتوي مهر |
آب، اين گوهر حيات، اكنون در بسياري از نقاط ايران به يك خاطره تبديل شده است. روزهايي كه شيرهاي آب با سخاوت جاري بودند، حالا جايشان را به هشدارها و قطرهشماري دادهاند. قطعي برق و گاز شايد بحرانهاي آشناي اين روزهاي ما باشند، اما آنچه در پشت پرده در حال وقوع است، فاجعهاي به مراتب بزرگتر و خطرناكتر است. سدها شايد امروز گريه كنند، اما اگر ما به موقع دست به كار شويم، ميتوانيم اشكهايشان را پاك كنيم و دوباره شاهد جاري شدن حيات در آنها باشيم.
به گزارش خبرنگار «تعادل»، كمبود آب، روزبهروز به تهديدي جديتر براي زندگي روزمره ما تبديل ميشود. از روستاهاي كوچك گرفته تا كلانشهرهايي كه زماني نماد امكانات بودند، حالا همگي در مقابل تشنگي زانو زدهاند. تصويري از سدهاي خشك، زمينهاي تركخورده و چاههايي كه ديگر رمقي براي بخشش ندارند، بيش از هر زمان ديگري ذهن ما را به چالش ميكشد.
ايران، كشوري كه زماني رودها و درياچههايش پرآب بودند، اكنون با چالشي جدي روبرو است. سرانه مصرف آب در كشور نهتنها از ميانگين جهاني بالاتر است، بلكه به دليل فرهنگ مصرف نادرست و نبود سياستهاي دقيق مديريت آب، شرايط روزبهروز وخيمتر ميشود.
علي حقگو، كارشناس حوزه انرژي، در گفتوگو با خبرنگار «تعادل» توضيح ميدهد: «مصرف بيرويه، كاهش بارندگي و نبود سياستهاي مدون، همگي دستبه دست هم دادهاند تا زنگ خطر بحران آب بيش از پيش بلندتر شود.» وي ادامه ميدهد: «بسياري از سدهاي كشور در حال حاضر به گودالهاي خالي بدل شدهاند. سدهايي كه زماني با شكوه پرآب بودند و حيات را به پاييندست هديه ميدادند، اكنون به نماد هشداري تبديل شدهاند كه فرياد ميزند: «وقت عمل است!» اما آيا ما گوش شنوايي داريم؟»
وي با اشاره به اينكه تغييرات اقليمي، نظم بارشها را مختل كرده است. بارشهاي كوتاهمدت و پراكنده جايگزين بارشهاي مداوم و موثر شدهاند، گفت: حدود 90 درصد منابع آبي كشور در كشاورزي مصرف ميشود، اما شيوههاي آبياري ناكارآمد و سنتي باعث هدررفت منابع ميشود.
وي عنوان كرد: ساخت سدهاي غيراصولي و برداشت بيرويه از منابع آب، از جمله مشكلات اصلي در اين حوزه هستند. وي با بيان اينكه كمبود آب تنها به كاهش دسترسي به آب شرب ختم نميشود، عنوان كرد: خشكسالي به مرور زمان كشاورزي را نابود ميكند، امنيت غذايي را تهديد ميكند و مهاجرت روستاييان به شهرها را افزايش ميدهد. در عين حال، زمينهاي خشك و بيآب در معرض فرسايش شديد قرار گرفته و بيابانزايي سرعت بيشتري پيدا ميكند.
به گفته حقگو، سدها، علاوه بر تأمين آب، نقش حياتي در حفظ زيستبومهاي پاييندست دارند. اما امروز شاهد مرگ تدريجي تالابها، رودخانهها و زيستگاههاي طبيعي به دليل خشك شدن سدها هستيم. كريمي تأكيد ميكند: «خشك شدن تالاب گاوخوني و هامون تنها نمونههايي از عواقب بيتوجهي به مديريت منابع آبي است.»
وي تصريح كرد: اگرچه وضعيت بحراني است، اما هنوز هم ميتوان با اقدامات صحيح و هوشمندانه جلوي فاجعه را گرفت. اصلاح شيوههاي آبياري، بازنگري در سياستهاي مصرف، فرهنگسازي عمومي و توسعه فناوريهاي نوين از جمله اقداماتي است كه ميتواند اين بحران را مهار كند.
وي بيان كرد: سدهاي خالي، بيش از آنكه يك تهديد باشند، فرصتي براي تغيير هستند. فرصتي براي نگاه دوباره به منابعمان، براي احترام به طبيعت و براي بازسازي آنچه از دست دادهايم. اگر امروز اقدامي نكنيم، آيندهاي تاريك در انتظار ماست. اما اگر با همدلي، آگاهي و اراده عمل كنيم، ميتوانيم آب را دوباره به زندگيمان برگردانيم.