تكميل  پروژه  سدهاي  افغانستان  يعني  قطع كامل  حق‌آبه  ايران
دیپلماسی آب و بحران خشكسالي

تكميل پروژه سدهاي افغانستان يعني قطع كامل حق‌آبه ايران

۱۴۰۳/۱۰/۱۶ - ۰۰:۵۵:۱۲
|
کد خبر: ۳۲۹۷۱۱

اگر به تاريخچه منازعات ايران و افغانستان بر سر حق آبه هيرمند نگاه كنيم، مي‌بينيم كه بيش از 150 سال است جدال بر سر آب ادامه دارد؛ جدالي كه در برهه‌هايي از تاريخ كمي آرام شده و در زمان‌هايي ديگر به مشكلي لاينحل بدل شده است.

گلي ماندگار|

اگر به تاريخچه منازعات ايران و افغانستان بر سر حق آبه هيرمند نگاه كنيم، مي‌بينيم كه بيش از 150 سال است جدال بر سر آب ادامه دارد؛ جدالي كه در برهه‌هايي از تاريخ كمي آرام شده و در زمان‌هايي ديگر به مشكلي لاينحل بدل شده است. آخرين باري كه بين ايران و افغانستان معاهده‌اي براي پرداخت حق‌آبه ايران امضا شد در سال 1351 بود كه نخست‌وزيران دو كشور بر سر ميزان 26 مترمكعب آب به عنوان حق‌آبه ايران به توافق رسيدند. از آن تاريخ تاكنون با اينكه بارها و بارها مسوولان در اين زمينه مدعي نشست‌ها و توافقاتي با رهبران وقت افغانستان بوده‌اند اما اين كشور هيچ‌گاه به معاهده‌اي كه امضا كرده، پايبند نبوده و همين مساله باعث شده تا سيستان و بلوچستان و خراسان بيشترين ضربه را از اين بد‌عهدي ببينند. هر چند طي سال‌هاي گذشته افغانستان نه به اندازه ميزاني كه در معاهده سال 1351 مشخص شده بود اما كم و بيش تا قبل از روي كار آمدن طالبان اين حق‌آبه را پرداخت مي‌كرد. اما از زماني كه طالبان بر سر كار آمده هر بار به بهانه‌اي از پرداخت حق‌آبه ايران از هيرمند ممانعت مي‌كند. مشكل اما فقط افغانستان نيست بلكه به گفته بسياري از كارشناسان حوزه آب و محيط‌زيست دولتمردان ايراني هيچ‌گاه در مساله ديپلماسي آب موفق عمل نكرده‌اند. همان‌طور كه تركيه با ساختن سدهاي متعدد مانع ورود حق‌آبه ايران از ارس مي‌شود.

 

تكميل پروژه سدهاي افغانستان  يعني قطع كامل حق‌آبه ايران

محمد درويش، كارشناس محيط‌زيست در اين باره به تجارت‌نيوز مي‌گويد: نكته حائز‌اهميت اين است كه دو رودخانه مهم افغانستان يعني هيرمند و هريرود پايابش در ايران بوده است. اما حالا كار به جايي رسيده كه ما براي گرفتن حق آبه خود از هيرمند بايد چالش‌هاي بي‌شماري را با كشور افغانستان داشته باشيم.

او مي‌افزايد: افغانستان در حال حاضر مشغول ساخت 14 سد روي هيرمند و هريرود است و اگر اين پروژه‌ها كامل شده و اين سد‌ها آبگيري شوند ديگر حتي يك قطره آب هم به سيستان و بلوچستان و خراسان نمي‌رسد. نكته جالب اما اينجاست كه يكي از كشورهايي كه به‌طور فعال در ساخت اين سدها به افغانستان كمك مي‌كند، چين است.

اين كارشناس محيط‌زيست اظهار مي‌دارد: اگر ما زودتر دست به كار نشويم و با طرف افغانستاني به يك توافق نرسيم قطعا ديگر نمي‌توانيم براي تامين آب استان‌هاي شرقي روي حق‌آبه هيرمند يا هريرود حساب كنيم و مساله اينجاست كه وقتي اين مناطق به دليل خشكسالي خالي از سكنه شوند قطعا از نظر امنيتي هم به مشكل بر مي‌خورند.

 

وزارت نيرو  سهم عمده‌اي در خشكسالي كشور دارد

محمد درويش در بخش ديگري از سخنان خود مي‌گويد: ما شانس آورده‌ايم كه وزارت نيرويي مانند وزارت نيروي ما در افغانستان حضور ندارد، چراكه اگر اين‌گونه بود سال‌ها پيش هيرمند و هريرود خشك مي‌شدند. همين الان ببينيد وزارت نيرو چه بلايي بر سر بختگان، گاوخوني، زاينده‌رود، جازموريان و درياچه اروميه آورده است. اين وزارتخانه سهم عمده‌اي در خشك شدن تالاب‌ها و رودخانه‌هاي كشور دارد.

او مي‌افزايد: ما توان حفظ منابع آبي داخل كشور را نداشته‌ايم چطور انتظار داريم در ديپلماسي آب موفق عمل كنيم و بتوانيم از تركيه و افغانستان حق‌آبه ايران را دريافت كنيم، ما حتي در گرفتن حق‌آبه خود از ولگا هم با روسيه مشكل داريم. روسيه در پي مسدود كردن اين رود كه منجر به عقب‌نشيني آب درياي خزر شده به سواحل كشور ما خسارت‌هاي زيادي وارد كرده است.

اين كارشناس محيط‌زيست با اشاره به خشك شدن تالاب‌ها و رودخانه‌ها در نزديكي مرز تركيه و عراق و... مي‌گويد: ما با اين كار باعث به وجود آمدن چشمه‌هاي گرد و غبار شده‌ايم و اين مساله قطعا براي كشورهاي همسايه هم مشكلاتي را به ارمغان آورده و در چنين شرايطي ما نمي‌توانيم براي گرفتن حق‌آبه خود به اين كشورها اعتراض كنيم كما اينكه هنوز اعتراض هم مي‌كنيم اما مساله اينجاست ايران قبل از همه اينها بايد به دنبال منابع آب پايدار در كشور باشد.

درويش در ادامه اظهار مي‌دارد: اگر بتوانيم چنين روندي را پيش بگيريم، مي‌توانيم با كشورهاي همسايه معامله كنيم. افغانستان به‌شدت با كمبود انرژي مواجه است اگر ما با راه‌اندازي نيروگاه‌هاي بادي بتوانيم انرژي توليد كرده و آن را به افغانستان بفروشيم، مي‌توانيم آنها را مجاب به پرداخت حق‌آبه ايران كنيم در غير اين صورت روند كنوني ادامه پيدا كرده و استان‌هاي شرقي دچار خشكسالي نابود‌كننده‌اي مي‌شوند.

 

آب براي افغانستان  يك مساله استراتژيك است

درويش در پاسخ به اين سوال كه وقتي مي‌گوييم بايد امكاناتي را به افغانستان بدهيم تا بتوانيم حق‌آبه خود را بگيريم يك نوع باج دهي نيست، مي‌گويد: مساله اينجاست كه افغانستان كشوري است كه اقتصادش به آب وابسته است. اين كشور پيشرفت چنداني نداشته و كشاورزي حرف اول را در آن مي‌زند پس آب براي آنها اهميت استراتژيك دارد و اصلا حاضر به معامله بر سر آن نمي‌شوند.

او مي‌افزايد: مساله اينجاست كه كشاورزي ما هم به ميزان زيادي به آب وابسته است، چرا‌كه همچنان از روش‌هاي سنتي در آن استفاده مي‌شود. حالا قرار است با برنامه‌ريزي و مكانيزه كردن آن تا حد زيادي در مصرف آب صرفه‌جويي شود حال ما اگر بتوانيم از دانش خود براي ارتقاي وضعيت كشور همسايه هم استفاده كنيم، مي‌توانيم آنها را وادار به پرداخت حق‌آبه ايران كنيم.

 

راهكار كنوني براي برون‌‌رفت از بحران آبي

محمد درويش، كارشناس حوزه محيط‌زيست در پاسخ به اين سوال كه الان با چه روش‌هايي مي‌توان كشورهاي همسايه را وادار به پرداخت حق‌آبه ايران كرد، مي‌گويد: هر كشوري شرايط خاص خودش را دارد. دولتمردان بايد باتوجه به شرايط هر كشور راهكارهايي را در پيش بگيرند. مثلا معاهده‌اي كه 52 سال پيش بين ايران و افغانستان به امضا رسيده در دو دولتي اتفاق افتاده الان ديگر نشاني هم از آنها نيست. افراد امضا‌كننده معاهده وجود خارجي ندارند، پس بايد معاهده‌اي تازه با شرايطي تازه برقرار شود. بايد سعي كنيم با مذاكره و دادن امتيازهايي كه در توان‌مان هست اين كشورها را مجاب كنيم كه حق‌آبه ايران را پرداخت كنند.

 

سد‌سازي روي رودهاي داخلي كشور

مساله فقط سدسازي افغانستان روي هيرمند و هريرود يا روسيه روي ولگا و تركيه روي ارس نيست. سال‌هاست كه سد‌سازي‌هاي غير‌كارشناسي در كشور ما نيز باعث شده تا بحران آبي در كشور تشديد شود و حتي به خشك شدن رودها انجاميده است. به بيان ديگر موضوع خيلي واضح اين است كه وقتي وزارت نيرو بارها اعلام كرده كه «ايران سومين كشور بزرگ سدساز در دنيا است»، نمي‌توان به سدسازي افغانستاني‌ها ايراد چنداني را وارد كرد. به گفته فعالان حوزه محيط‌‍زيست ما در ايران حتي به روي رودخانه‌هايي كه از يك استان به استان ديگر آب مي‌برد سد بسته‌ايم و اين قبيل اقدامات سدسازي و بندسازي روي آنها يك‌سري اختلافات عجيب اجتماعي را در بين مردم استان‌هاي مختلف كشور مثل چهارمحال‌و‌بختياري، اصفهان و خوزستان، كردستان، زنجان، كرمان و ... به وجود آورده و خب طبيعي است كه رطب خورده نمي‌تواند منع رطب كند.

عباس محمدي، فعال محيط‌زيست نيز در اين رابطه به خبر آنلاين گفت: ايران اساسا جايگاه ديپلماسي و محيط‌زيستي خود را از دست داده است و نمي‌تواند در مقابل كشوري مثل تركيه كه يك كشور قدرتمند عضو ناتو است كه هيچ، ايران در مقابل افغانستان هم نمي‌تواند حرفي بزند.

او در پاسخ به اين سوال كه چرا افغانستان به قرارداد منعقد شده با ايران پايبند نيست و حق‌آبه ايران را نمي‌دهد؟ گفت: ما در مورد رودخانه هيرمند مشخصا يك قرارداد با كشور افغانستان داريم البته آن قرارداد يك قرارداد ضعيف است و خيلي نمي‌توانيم روي آن حساب كنيم و مربوط به پيش از انقلاب است كه سالانه حدود ۷۰۰ ميليون مترمكعب آب بايد به ايران بيايد و اين براي شرايط عادي بوده، در شرايط سيلابي هيرمند بايد آب بيشتري به ايران وارد شود ولي حتي در اين مورد استثنايي هم ما نتوانسته‌ايم حق خودمان را از افغانستان بگيريم.

اين فعال محيط‌زيست اشاره كرد: چه در زمان طالبان اول و چه در زمان حامد كرزاي و دولت آن زمان و چه در زمان طالبان فعلي، اساسا ايران نتوانسته حقابه خود را از آنها بگيرد، چون ديپلماسي ضعيفي به ويژه در حوزه محيط‌زيست داشته و داريم و خود افغانستان هم با ديدن ضعف طرف ايراني سوءاستفاده كرده است.

به گفته او افغانستان روي هيرمند ۳ سد ساخته است و كارايي ديگر سدهاي ما، مثل سد دوستي كه بين ايران و تركمنستان مشترك است هم مختل كرده. ساخت سد جديد «پاشدان» هم مشابه همين اتفاقات را رقم مي‌زند و پيامدهاي بسياري را در شرايط بحران آب كشور ما به دنبال دارد.

 

چين  و حضور پر‌رنگ در سد‌سازي‌هاي افغانستان

عباس محمدي در بخش ديگري خاطرنشان كرد: جالب اين است كه از جمله متحدان و سرمايه‌گذاران كشور افغانستان در سدسازي‌هاي اخير، كشورهايي چون چين هستند كه جزو شركاي بزرگ اقتصادي و تجاري ايران است و حتي ايران نمي‌تواند با متحدان بزرگ تجاري خود كه سالانه ميلياردها دلار سود به جيب آنها مي‌ريزد، رايزني‌هايي داشته باشد كه يا اين سدها ساخته نشوند يا وقتي مي‌خواهند سدي بسازند حداقل قراردادي بين ۲ كشور بسته شود كه سهم آب ما مشخص باشد.