ارز گران كفاره سرمايهگذاريهاي غير مولد است
اولين اولويت در هر كشوري ثبات اقتصادي است. يعني اينكه كشورها در برابر اتفاقات، تاب و توان ايستادگي داشته باشند. تابآوري اقتصاد هم مستلزم شكلگيري بهرهوري بالاتر است.
اولين اولويت در هر كشوري ثبات اقتصادي است. يعني اينكه كشورها در برابر اتفاقات، تاب و توان ايستادگي داشته باشند. تابآوري اقتصاد هم مستلزم شكلگيري بهرهوري بالاتر است. بهرهوري بالا هم زماني محقق ميشود كه سرمايهگذاري به اندازه لازم صورت گرفته باشد.۱۰ سال است در ايران سرمايهگذاري كمتر از نياز كشور بوده است، اين روند اولا ثبات اقتصادي را تحتالشعاع قرار ميدهد، بعد هم نرخ ارز را بالا ميبرد. اگر از اين به بعد هم سرمايهگذاري انجام نشود، نرخ ارز باز هم بالاتر و بالاتر ميرود. سرمايهگذاري در ايران در حد نياز كشور نيست، بعد افراد و دستگاهها و اقشار مختلف يقه هم را ميگيرند كه چرا بازارها نوساني شده است. وقتي مردم پولشان را دلار ميخرند و پنهان ميكنند، طبيعي است كه دلار گران ميشود. از سوي ديگر، ۷۰سال است در اين كشور مردم هر پساندازي به دست ميآورند، مسكن يا ويلاي شمال ميخرند!. وقتي ۷۰ سال پسانداز مردم اموال غير منقول شد، طبيعي است ارز گران ميشود و بازارها نوساني. ارز گران كفاره اين نوع سرمايهگذاري است. ۷۰ سال است در اين كشور كمتر كسي در حوزههاي مولد سرمايهگذاري كرده كه براي كشور ارز به دنبال داشته باشد. نتيجه ۷۰ سال پسانداز در اموال غير منقول گراني و نوسان نرخ ارز است. عجيب اينكه در كشوري كه از كل اروپاي غربي بزرگتر است، بزرگترين سرمايه مردم، زمين است! شرايط امروز اقتصاد ايران نتيجه تصميمات مردم و سوءمديريتهاي برخي مسوولان است. اين مدل توسعه، البته مدل انگليسي است. انگليس از يك طرف روي معادن زغال سنگ قرار گرفته و از طرف ديگر، دور تا دور اين كشور، پر از ماهي است. مارگارت تاچر اما زماني گفت: «وقتي من نخستوزير شدم، بزرگترين بحران انگليس كمبود ماهي و كمبود زغال سنگ بود!» تاچر ميگويد نبوغ ميخواهد كشوري كه دور تا دور آن، ماهي است و روي تختههاي بزرگ زغال سنگ قرار گرفته، بحران دولت مستقر، كمبود اين دو گزاره باشد. من هم ميگويم نبوغ زيادي ميخواهد در كشوري كه از كل اروپاي غربي بزرگتر است، ثروت اصلي مردم، زمين باشد! ايران با بهرهگيري از مدل توسعه انگليسي با اين مشكلات دست به گريبان است.
جك استراو وزير امور خارجه انگليس در كتابش مينويسد، ايرانيها تنها ملتي هستند كه تصور ميكنند انگليس هنوز ابرقدرت است! يعني ما تنها ملتي هستيم كه فكر ميكنيم انگليس ابرقدرت است و مدل كسب و كارمان را هم از مدل انگليسي انتخاب ميكنيم! بخش قابل توجهي از وضعيت و نوسانات نرخ ارز، امروز محصول شيوه پسانداز ايرانيها است. اين تصور اشتباه كه سرمايهگذاري در«مسكن» خيانت نميكند اقتصاد ايران و سرمايهگذاران ايراني را روي هوا قرار داده. حالا باز ايرانيها بروند و در شمال زمين بخرند! واقعيت چيست؟ واقعيت اين است كه الگوي خريد مسكن در ايران تغيير كرده است. از بهمن، فروردين و ارديبهشت بهطور متوسط روزي ۱۳ خانه بالاي ۱۵۰ متر از هر ۳۵۰ هزار خانه به فروش ميروند. اين روند در خرداد سال ۱۴۰۳ به ۷خانه از هر ۳۵۰هزار خانه رسيده است. معناي اين روند آن است كه بازار هوشيار شده و به سر عقل آمده است. دولتي كه براي ۵روز آينده، پول در حسابش دارد (درست هم هست، چون هر دولت و هر سرمايهگذار و فعال اقتصادي، تنها براي ۵ روز آيندهاش، بايد پول داشته باشد) توان خاصه خرجيهاي غيرمنطقي را ندارد. البته اين اعداد و ارقام به دليل اجراي افايتياف در ايران استخراج شده است. از ۷۰هزار حساب دولتي قبل، همه آنها متمركز شده و ۱۴هزار حساب شده، راحت از طريق اينترنت ميشود موجودي خزانه دولت را استخراج كرد. مردم بايد به صورت شفاف بدانند در خزانه دولت چقدر موجودي وجود دارد. ميگويند زمان ناصرالدين شاه قاجار، او در سرتاسر ايران سفر ميكرده. در آن زمان بحث روز اين بوده كه چرا اين همه پول در خزانه شاهنشاهي وجود دارد، اما براي كشور هزينه نميشود؟ اين پرسش موضوع روز كشور بود. پس از مشروطه كه آمارهاي خزانه شاهي بيرون ميآيد متوجه ميشوند، پولي در خزانه نبوده، در واقع ناصرالدين شاه به عدهاي پول ميداده، راه بيفتند در شهرهاي مختلف و خبرسازي كنند كه خزانه شاهي پر است! در واقع پولي در كار نبوده است اما اينطور وانمود ميشد كه خزانه پر است!. امروز هم ميگويم اينكه در خزانه بيش از حد پولي وجود ندارد مشكل دولتها نيست. مساله اصلي در كشور ما، روند اشتباه سرمايهگذاريهاست. از يك طرف مردم رويكردهاي اشتباهي در سرمايهگذاري دارند و از سوي ديگر، دولت به دليل تحريمها امكان جذب سرمايههاي خارجي را ندارد. اينگونه است كه نرخ ارز روند صعودي را طي ميكند و بازارها با نوسان همراه هستند.