فرصت سرمايه‌گذاري در نفت از دست مي‌رود

۱۴۰۳/۱۰/۱۸ - ۰۰:۵۳:۱۷
|
کد خبر: ۳۲۹۹۵۹

مدير پيشين برنامه‌ريزي شركت ملي پالايش و پخش فراورده‌هاي نفتي گفت: دليل توقف برنامه سوم در افزايش تدريجي قيمت سوخت، مخالفت مجلس وقت با آن با توجيه عيدي به مردم بوده است كه اين پديده ناشي از عدم هماهنگي عوامل موثر و عدم نياز به پاسخگويي بوده كه لازمه اجراي موفق برنامه‌ها است.

مدير پيشين برنامه‌ريزي شركت ملي پالايش و پخش فراورده‌هاي نفتي گفت: دليل توقف برنامه سوم در افزايش تدريجي قيمت سوخت، مخالفت مجلس وقت با آن با توجيه عيدي به مردم بوده است كه اين پديده ناشي از عدم هماهنگي عوامل موثر و عدم نياز به پاسخگويي بوده كه لازمه اجراي موفق برنامه‌ها است.

شهاب‌الدين متاجي در گفت‌وگو با ايلنا، درباره آينده ناترازي انرژي در ايران اظهار داشت: ناترازي معمولا به تفاوت توليد و مصرف گفته مي‌شود، فرض كنيم اگر به‌طور مثال 66 هزار مگاوات برق مصرف شود حدود ۲۳ درصد نيروگاه‌ها از نوع بخاري است ۱۵۸۰ مگاوات از نيروگاه بخاري توليد برق داريم كه اين ميزان انرژي الكتريسيته معادل ۴۰ ميليون متر مكعب گاز طبيعي در روز است اما براي توليد اين ميزان الكتريسيته روزانه ۱۲۴ ميليون متر مكعب گاز مصرف مي‌شود.

وي با اشاره به مصرف بالاي سوخت در نيروگاه‌هاي كشور گفت: بازده نيروگاه‌هاي بخاري ۳۲ درصد است اين در حالي است كه بازده متوسط نيروگاه‌هاي بخاري در دنيا ۳۸ درصد و در بهترين نيروگاه‌هاي دنيا اين بازدهي ۴۳ درصد است، يعني فناوري روز دنيا اين امكان را داده است، ما نيز اگر بتوانيم بازده نيروگاهي را به سطح دنيا برسانيم روزانه ۲۰ ميليون متر مكعب از مصرف گاز كم مي‌شود، بنابراين عامل ناترازي نه كمبود توليد بلكه پايين بودن بازده است، راه‌حل ناترازي نيز افزايش مصرف گاز نيست بلكه افزايش بازده است.

مدير پيشين برنامه‌ريزي شركت ملي پالايش و پخش فرآورده‌هاي نفتي با اشاره به پيامدهاي تداوم ناترازي براي بخش‌هاي مختلف اقتصادي گفت: ناترازي انرژي سبب مي‌شود كه محصولات نفت خام و گاز طبيعي همواره به سمت توليد انرژي حرارتي سوق داده شود و با توجه به تفاوت اندك قيمت اين محصولات با نفت خام؛ پالايشگاه‌ها سودآور نخواهند بود و همواره براي ادامه حيات متكي به تخفيف قيمت نفت خام هستند و سرمايه لازم براي توسعه را نخواهند داشت. از سوي ديگر، دولت نيز اجبارا ميلياردها دلار به پالايشگاه‌ها خواهد پرداخت و اين غير از يارانه به مصرف‌كنندگان است.

وي ادامه داد: به‌طور خلاصه ناترازي سبب عدم توسعه پتروشمي و صنايع شيميايي وابسته به نفت و گاز و عدم تكميل زنجيره ارزش نفت خام و گاز مي‌شود، كاهش توليد محصولات مختلف به دليل كمبود انرژي سبب بالا رفتن قيمت‌هاي مواد اوليه و ساير كالاها شده و باعث مي‌شود امكان سرمايه‌گذاري براي بهبود تجهيزات توليد؛ كاهش يابد كه خود ناترازي را تشديد مي‌كند. از طرف ديگر در صورتي كه ناترازي از طريق كاهش مصرف صورت نگيرد و با افزايش توليد براي مصرف داخلي جبران شود فرصت سرمايه‌گذاري براي افزايش توليد نفت خام و گاز را كاهش مي‌دهد.

مدير پيشين برنامه‌ريزي شركت ملي پالايش و پخش فراورده‌هاي نفتي با اشاره به تأثير سياست‌هاي قيمت‌گذاري سوخت بر ناترازي انرژي تصريح كرد: هرگونه سياست دولت در زمينه قيمت‌گذاري بايد حاصل يك برنامه صحيح باشد در برنامه سوم توسعه اصلاح تدريجي قيمت‌ها پيش‌بيني شده بود، افزايش تدريجي قيمت‌ها اين امكان را به مصرف‌كننده و توليدكننده مي‌داد كه براي كاهش مصرف انرژي برنامه‌ريزي كند و سرمايه‌گذاري‌هاي لازم را جهت استفاده از فناوري‌هاي جديد انجام بدهد، از سوي ديگر افزايش درآمد حاصل از اصلاح قيمت‌ها بودجه لازم براي توسعه زيرساخت‌ها مانند حمل و نقل عمومي را فراهم مي‌آورد اما اين برنامه اصولي در حين اجرا ناگهان متوقف شد.

وي تاكيد كرد: اصلاح قيمت‌ها هنگامي در كاهش مصرف موثر واقع مي‌شود كه در يك برنامه‌ريزي جامع، هماهنگ و پايدار صورت گيرد، برنامه‌اي كه همه موارد براي كنترل مصرف در آن لحاظ شده باشد، مانند وجود تجهيزات كم‌مصرف (خودروها و تجهيزات برقي) توسعه وسيله نقليه عمومي و غيره. در غير اين صورت اثرات زيان‌باري مانند گسترش تورم و نارضايتي عمومي در پي دارد.

متاجي درباره كمك تجديدپذيرها به حل ناترازي سوخت بيان داشت: ابتدا لازم است توجه كنيم كه چه رابطه‌اي بين ظرفيت انرژي‌هاي تجديدپذير مانند خورشيدي و معادل سوخت آنها وجود دارد. براي توليد هر مگاوات برق خورشيدي ۵ مگاوات ظرفيت اسمي مورد نياز است زيرا در شبانه‌روز حدود ۶ ساعت توليد برق دارد. از سوي ديگر با در نظر گرفتن بازده متوسط نيروگاه‌هاي گازي برابر حدود ۳۳ درصد براي توليد هر مگاوات ساعت برق ۳۳۰ متر مكعب گاز نياز است. بنابراين براي توليد يك مگاوات برق بايد ۵ مگاوات نيروگاه خورشيدي ساخته شود كه در نتيجه ۳۳۰ متر مكعب در ساعت از مصرف گاز طبيعي كم مي‌شود.

وي ادامه داد: اگر ارتقاي مولد برق از نوع توربين گازي به سيكل تركيبي در نظر گرفته شود و بازده به ۵۰ درصد برسد مصرف گاز براي هر مگاوات ساعت ۲۲۸ متر مكعب در ساعت است. بدين‌ترتيب با تبديل كل توربين‌هاي گازي به توان ۱۰ هزار مگاوات به سيكل تركيبي روزانه ۲۵ ميليون متر مكعب گاز صرفه‌جويي مي‌شود. براي همين ميزان صرفه‌جويي نياز به ۵۰ هزار مگاوات ظرفيت اسمي نيروگاه خورشيدي خواهيم داشت.

مدير پيشين برنامه‌ريزي شركت ملي پالايش و پخش فراورده‌هاي نفتي خاطرنشان كرد: براي كاهش مصرف گاز تبديل نيروگاه‌هاي گازي به سيكل تركيبي از اولويت برخوردار است و توجه به نيروگاه‌هاي خورشيدي نيز ضرورت ارتقاي نيروگاه‌هاي قديمي را منتفي نمي‌كند. ضمن اينكه نيروگاه‌هاي خورشيدي با ظرفيت و هزينه كمتر قابل احداث هستند و مي‌توان سرمايه‌هاي كوچك را در اين راه به‌كار گرفت.

وي بيان كرد: در برخي شهرهاي دنيا استفاده از پشت‌بام ساختمان‌ها براي نصب سلول‌هاي خورشيدي اجباري است، مي‌توان از تجربيات اين كشورها استفاده كرد و با تدوين مقررات يا سياست‌هاي تشويقي استفاده از نيروگاه‌هاي خورشيدي را توسعه داد.

متاجي با اشاره به لزوم تغيير فرهنگ عمومي در استفاده از انرژي و مصرف سوخت در كشور گفت: كاهش مصرف سوخت‌هاي فسيلي بستگي به افزايش آگاهي عمومي از زيان‌هاي مصرف اينگونه سوخت‌ها دارد، حتي پاك‌ترين سوخت‌ها در مشعل‌هاي معمولي بدليل توليد گاز كربنيك زيان‌آور تلقي مي‌شوند، تاثير افزايش اين گاز در افزايش دماي زمين براي بسياري از افراد صرفا يك ادعا تلقي مي‌شود، بنابراين بايد مكانيسم اثر گاز كربنيك در افزايش دماي هوا به‌طور علمي توضيح و در كتب درسي آموزش داده شود تا به شكل باور عمومي درآيد.

به گفته وي از سوي ديگر پاك‌ترين سوخت‌ها در اثر احتراق در موتورهاي خودروها غير از گاز كربنيك گازهاي سمي ديگري توليد مي‌كنند كه سبب آلودگي هوا مي‌شوند كه اثرات آن بر همه آشكار است در كنار آگاهي عمومي بايد فرهنگ تعهد به حفاظت آب، خاك و هوا توسعه يابد، در اكثر مذاهب و اديان و بالاخص در اسلام به حفاظت محيط زيست ارزش خاصي داده شده است، بنابراين لازم است فرهنگ محيط زيست از ديد اسلام در كتب درسي گنجانده و از دوران كودكي آموزش داده شود.

متاجي با اشاره به تمركز دولت‌ها بر راه‌حل‌هاي كوتاه‌مدت به جاي سرمايه‌گذاري در بازسازي زيرساخت‌ها و اجراي برنامه‌هاي توسعه گفت: موفقيت برنامه‌هاي توسعه به عوامل متعددي بستگي دارد يكي از مهم‌ترين عوامل كيفيت خود برنامه است يك برنامه خوب از يك روند برنامه‌ريزي مناسب حاصل مي‌شود، روندي كه در آن آمايش سرزمين و مساييل زيست محيطي در نظر گرفته شود، طرح‌هاي توسعه‌اي از ميان انتخاب‌هاي گوناگون و با در نظر گرفتن هزينه‌ها و منافع اقتصادي اجتماعي برگزيده شوند و مبتني بر فرضيات واقعي باشند. عامل ديگر مهارت‌هاي مديريتي است كه در نتيجه تبعيت از يك نظام اداري مبتني بر شايسته‌سالاري حاصل مي‌شود.

وي افزود: موضوع ديگر پيش‌بيني و مديريت ريسك در هنگام اجراي برنامه است، ريسك‌ها بايد دسته‌بندي شده و براي هر يك برنامه‌ريزي داشت، تعداد اندكي از ريسك‌ها ممكن است منجر به عدم موفقيت برنامه شوند. مدير پيشين برنامه‌ريزي شركت ملي پالايش و پخش فرآورده‌هاي نفتي متذكر شد: نكته مهم ديگر هماهنگي كليه عوامل تاثيرگذار بر برنامه است، در اين راستا شفافيت و پاسخگويي تاثير زيادي دارد، پاسخگويي عوامل ناهماهنگ را از اعمال نظرات خود بازمي‌دارد. رضايت عوامل اجرايي برنامه‌ها و عامه مردم در موفقيت يك برنامه خوب نقش اساسي دارد. حال اگر روند برنامه‌ريزي وجود نداشته باشد يا تاثير هر يك از عوامل فوق منجر به عدم اجراي برنامه شود مشكلات و بحران‌هاي اقتصادي و اجتماعي رخ مي‌دهد كه رفع اين مشكلات دولت‌ها را مجبور به اتخاذ راه‌حل‌هاي كوتاه‌مدت مي‌كند كه راه‌حل‌هاي كوتاه‌مدت ممكن است منجر به اثرات نامطلوب جانبي شوند و رسيدن به راه‌حل صحيح را دشوار كنند.

وي خاطرنشان كرد: برنامه‌هاي واقعي كردن قيمت‌هاي سوخت، منطقي كردن يارانه‌ها و رفع آلودگي هوا نمونه‌هايي از برنامه‌هايي هستند كه به دليل وجود يك يا چند از عوامل فوق موفقيت‌آميز نبوده‌اند.

متاجي توضيح داد: دليل توقف برنامه سوم در افزايش تدريجي قيمت سوخت، مخالفت مجلس وقت با آن با توجيه عيدي به مردم بوده است كه پديده‌اي ناشي از عدم هماهنگي عوامل موثر و عدم نياز به پاسخگويي بوده كه لازمه اجراي موفق برنامه‌ها است نمونه ديگر موضوع آلودگي هواست كه به دليل عدم اجراي برنامه بحران آلودگي شهرها را پديد آورده است و دولت‌ها مجبور به اتخاذ راه‌حل‌هاي مقطعي و اضطراري مي‌شوند. اين راه‌حل‌ها مشكل را برطرف نمي‌كنند بلكه مسائل جانبي مانند افت تحصيلي، خسارت‌هاي مالي ناشي از تعطيلي را پديد مي‌آورند.

وي تاكيد كرد: به‌طور كلي راه‌حل‌هاي كوتاه‌مدت، حاصل فقدان برنامه و حاصل عدم وجود زمينه‌هايي براي اجراي برنامه‌ها است كه نتيجه آن عدم توسعه است، مي‌توان گفت وقتي برنامه‌اي موجود نيست يا اجرا نمي‌شود به معني عدم برنامه نيست بلكه صحيح‌تر آن است كه گفته شود برنامه براي عدم توسعه وجود دارد.