اثرات كاهش پلهاي نرخ بهره و آزادسازي دامنه معاملات
نوسانات بازار ارز در بازار سرمايه كشورمان هم ظهور و بروز خواهد داشت؛ هرچند اين تبعات و اثرات در بورس متفاوت از واكنشهاي آني و كوتاهمدت در بازارهاي طلا، خودرو و حتي مسكن است. اما بازار سرمايه كشورمان نيز متاثر از اين نوسانات به مسير پيش روي خود ادامه ميدهد.
نوسانات بازار ارز در بازار سرمايه كشورمان هم ظهور و بروز خواهد داشت؛ هرچند اين تبعات و اثرات در بورس متفاوت از واكنشهاي آني و كوتاهمدت در بازارهاي طلا، خودرو و حتي مسكن است. اما بازار سرمايه كشورمان نيز متاثر از اين نوسانات به مسير پيش روي خود ادامه ميدهد.
به طور كلي ميتوان به هر سرمايهگذاري حق داد كه هم از رشدها، تحولات مثبت و بهبودها و هم از نزولها، ريزشها و اخبار منفي مرتبط با بورس بترسد. تجربه سال ۹۹ در بازار سرمايه به همه سرمايهگذاران آموخت كه روندهاي مثبت پي در پي ميتواند بازار را از كنترل خارج كرده و حساسيتهاي نظارتي را هم افزايش بدهد. از سوي ديگر، روندهاي منفي هم انگار در اين چهار سال تمامي نداشت و ترس از گرفتار شدن در اين دو حالت، سرمايهگذاران را محتاط و ريسكگريز كرده است. ترس از خالي كردن سهام بعد از رشد قيمتي و سقوط آزاد و عدم حمايت از بازار! اما معاملات منطقي اين چند روز و منفيهاي پرحجم، بدون رِنج ناگهاني و خريد و فروش نرمال و معاملات منطقي بازار حاكي از نوعي پختگي در معاملات بازار است. اين رفتار بازار توسط افرادي كه هنوز به بازار وارد نشدهاند مرتبا رصد ميشود و باعث اعتماد بيشتر افراد بيرون از گود ميشود. منفيهاي بازار هم لازمه رشد بازار بود و هم باعث چرخش بهتر نقدينگي و ورود افراد تازه در بازار شد. ضمن اينكه فرصت شناسايي سود نوسانگيران و كوتاهمدتيها را فراهم كرد اما همين نوسانگيران و كوتاهمدتيها دوباره وارد بازار ميشوند و وظيفه روغنكاري پيستون معاملات و روان شدن معاملات را به خوبي انجام ميدهند. شايد تصور كنيم اگر همه بلندمدتي باشند، بورس بهتر رشد ميكند و بنابراين به نوسانگيران با ديد منفي نگاه ميشود اما اين تصور غلطي است و گواه آن قفل شدن بازار در دامنه نوسان ۱ و ۲ درصد بود كه نوسانگيران در بازار حضور نداشتند. نوسانگير و كوتاهمدتيها هميشه كف بازار حاضرند و تير اول را هميشه اين افراد شليك ميكنند و تنور معاملات را گرم نگه ميدارند. مديريت صحيح بازار، چيزي جز توازن قوا بين بازيگران حقيقي و حقوقي و توازن بين نوسانگيران و ميانمدتيها و بلندمدتيها نيست. منفيهاي بازار باعث ساخت يك بِيس معاملاتي در اين حوالي خواهد شد و رشد بعدي بازار را رقم خواهد زد. كمي حوصله و صبوري نياز است. نقدينگي با حمايت حاكميت، بورس را برگزيده است و بايد كمي به آن فرصت داد تا جوي نقدينگي مسيرش را لابهلاي بازار باز كند و به عمق بازار نفوذ كند .
به نظر من كاهش همزمان سود بانكي و افزايش مرحلهاي دامنه نوسان (به ۴ و سپس ۵ درصد) باعث ورود بيشتر نقدينگي به بازار خواهد شد و پويايي معاملات را بيشتر از قبل خواهد كرد. به اعتقاد من، بازار نرمال يعني همين بازاري كه ميبينيم، خريدار ميتواند خريد كند و مطالبات خود را از دل اين سرمايهگذاري دنبال كند. فروشندههاي سهام هم ميتوانند سهمهاي مورد نظر خود را بفروشند و با اين داد و ستد نيازهاي خود را بر طرف كنند. رفتار معقول معاملات، باعث حفظ شتاب صعود و اطمينان از نقدشوندگي بازار شده و وقتي ايجاد صف فروش و فرار از سهم در بازار از بين برود، منفيهاي بازار نه تنها موجب ترس نميشوند كه باعث ورود پول بيشتر به بازار نيز خواهند شد. همچنان معتقدم كاهش پلهاي نرخ بهره و آزادسازي پلهاي دامنه معاملات و اصلاح فرمول حجم مبنا خصوصا براي سهام كوچك باعث ورود نقدينگي بيشتر به بورس و افزايش عمق بازار خواهد شد. اگر قرار باشد بازار را در عباراتي كوتاه تحليل و بررسي كنيم، بايد بگویيم اخبار خوب، حجم خوب، بنياد خوب، تكنيكال خوب، معاملات منطقي و به دور از هيجان و... مگر سرمايهگذار از يك بازار رقابتي چه ميخواهد؟ در ادامه هم ميتوان پيشبيني كرد كه تاثير پولبكها و استراحتهاي بين راليها كمكم نمايان خواهد شد. پول تازهنفس هم فرصت انتخاب دارد. نهايتا يك چنين بازاري دورنماي روشني را پيش روي سرمايهگذاران و اقتصاد كشور نمايان ميكند. اگر بدانيم...