ماه پيش ركورد گينس شكست طي دو هفته ۱۲ هزار نفر پروانه روانشناسي گرفتند
هفته گذشته در دانشكده روانشناسي دانشگاه شهيد بهشتي با هماهنگي انجمن علمي اين دانشكده رويداد در «در انتظار آغوش- نشست تخصصي-علمي بررسي و مداخله در آسيبهاي اجتماعي» با حضور اساتيد دانشگاه و مدير كانون اصلاح و تربيت تهران تشكيل شد كه هر كدام از زمينه حرفهاي و تخصصي خود به موضوع آسيبهاي اجتماعي پرداختند.
هفته گذشته در دانشكده روانشناسي دانشگاه شهيد بهشتي با هماهنگي انجمن علمي اين دانشكده رويداد در «در انتظار آغوش- نشست تخصصي-علمي بررسي و مداخله در آسيبهاي اجتماعي» با حضور اساتيد دانشگاه و مدير كانون اصلاح و تربيت تهران تشكيل شد كه هر كدام از زمينه حرفهاي و تخصصي خود به موضوع آسيبهاي اجتماعي پرداختند. آسيبهاي اجتماعي يعني حوزهاي كه از بالا و پايين ناديده گرفته ميشود. نه تنها كسي كمكي به راه روان اين مسير نميكند كه از يمين و يثار هم برايشان سنگاندازي ميشود. مهم نيست داستان چه چيزي باشد. كودكآزاري، خشونت عليه زنان، اعتياد يا ...؛ تنها صدايي كه در پاسخ به دغدغه مددكاران اجتماعي يا پژوهشگران اين حوزه شنيده ميشود صداي «هيس» است. به همين خاطر همه سخنرانان نشست علمي - تخصصي بررسي و مداخله در آسيبهاي اجتماعي، بيشتر از هر چيزي تنها از اينكه اين رويداد فرصتي براي حرف زدن در مورد آسيبهاي اجتماعي فراهم كرده بود اظهار خوشحالي كردند.
هر تغييري با دانش و آگاهي انجام ميشود
شيوا دولتآبادي، استاديار بازنشسته دانشگاه علامه طباطبايي و رييس اسبق انجمن حمايت از حقوق كودكان به عنوان ناظر علمي رويداد و اولين سخنران پشت تريبون قرار گرفت و جملاتش را اينطور آغاز كرد كه: « در جاهايي از دنيا نداشتن يك وضعيت لوكس مشكل حساب ميشود اما در نقاط ديگري از جهان مردم با مشكلات خيلي پايهاي دست و پنجه نرم ميكنند. با اين حال ما بايد از خودمان بپرسيم كه سهم ما در كاهش همان مشكلات پايهاي چه ميتواند باشد؟» دولتآبادي سنتها و هنجارهاي غلط اجتماعي را زمينهساز اصلي آسيبهاي اجتماعي دانست و گفت: « هر تغييري با دانش و آگاهي انجام ميشود. اگر جامعه ما آگاهتر بود ما شاهد همسركشي و متاسفانه افتخار به اين جنايت توسط برخي افراد نبوديم.» او سخنان خود را اينطور پايان داد كه با تمام سختيها و بنبستهاي پيش رو ما بايد به سهم خود روبهروي خشونت بايستيم و در هر اندازهاي كه ميتوانيم با گرداندن چرخه خشونت در جامعه مبارزه كنيم.»
كساني پروانه روانشناسي گرفتند كه صلاحيت كمك كردن به خودشان راهم ندارند
به گزارش خبرآنلاين، بهمن بهمني، دانشيار دانشگاه علوم توانبخشي و سلامت اجتماعي صحبتهاي خود را با مقدمهاي در مورد تعريف آسيبهاي اجتماعي آغاز كرد و با تاكيد بر اين واقعيت كه هر آسيبي نياز به مداوا و هر خواستهاي محتاج رفع شدن است به نقش مهم روانشناسان در مبارزه با آسيبهاي اجتماعي اشاره كرد. در همين راستا با انتقاد از مسير آسان گرفتن پروانه روانشناسي انتقاد كرد و اينگونه به سخنان خود پايان داد: «ماه پيش ركورد گينس شكست و در عرض دو هفته نزديك به دوازده هزار نفر پروانه روانشناسي گرفتند. من صد نفر از آنها را ميشناسم كه نود نفر از آنها صلاحيت كمك كردن به خودشان را هم ندارند. شما اينجور به كسي اجازه خلباني ميدهيد؟ نه. آنجا چون پاي جان خودتان در ميان است چند ده آزمون سخت ميگيريد تا به كسي اجازه پرواز بدهيد. اما براي سلامت روان مردم و سلامت روان جامعه همينطور پروانه روانشناسي ميدهيد. اين روانشناساني كه شما اينطور به آنها مجوز كار ميدهيد در يك اتاق در بسته به زندگي مردم نكبت ميزنند. اين حرفها را هم وقتي به مسوولان مربوطه گفتم پاسخ دادند كه به شما ربطي ندارد.» شهين عليايي زند، بنيانگذار اولين موسسه پيشگيري از آزار جنسي كودكان و نوجوانان، با تاكيد بر اهميت حفظ هويت براي سلامت يك جامعه گفت: « ما هميشه نگاه پايين به بالا داريم. هميشه منتظريم تا از بالا براي جامعه ما كاري بشود. توصيه اكيد من به شما به عنوان يك همكار اين است كه ما به اطراف خود نگاه كنيم. همينكه امروز شما دانشجويان توانستيد چنين جمعي را سرا پا نگه داريد من فكر ميكنم هر كار ديگري را هم در جامعه بتوانيم انجام بدهيم. ما بايد به هم كمك كنيم تا بتوانيم از انزوا بيرون بياييم و آغوش خود را به روي جامعه باز كنيم.»
سكوت در برابر خشونت خانگي
فاطمه موسوي ويايه جامعهشناس و پژوهشگر حوزه اجتماعي و مطالعات زنان سخنان خود را با صراحت لهجه در مورد ساختارهاي اجتماعي جامعه ايران كه منجر به تحميل هويت مردانه به زنان ايران ميشود؛ آغاز كرد. او معتقد بود اين ساختارهاي اجتماعي و فرهنگي آنقدر قوي هستند كه منجر به انتقال نسلي هم ميشوند. يعني زني كه قرباني خشونت خانگي بوده و در برابر اين خشونت سكوت كرده است نه تنها نسل بعد از خود را در برابر اين خشونت آگاه نميسازد بلكه از آنها نيز ميخواهد كه رفتار او را ادامه دهند. انگار كه پذيرفتن خشونت مردانه درون اين ساختارها نوعي ارزش حساب ميشود.
بيشترين تاكيد موسوي بر مداخله بود. او ميگفت بايد در برابر خشونت به هر نحوي كه بلد هستيم مداخله كنيم به همين خاطر به ماجراي تلخ قتل خبرنگار ايرنا توسط شوهرش اشاره كرد و گفت كه صداي داد و فرياد و مشاجره اين زن و شوهر قبل از به قتل رسيدن اين خانم به گوش همسايگان رسيده بود اگر يكي از آنها فقط با زدن زنگ در واحد آنها مداخله كرده بود شايد اين قتل اتفاق نميافتاد چرا كه خيلي از اوقات يك شوك كوچك كافي است كه فرد از جنون خشونت آميز خود خارج شود.
لزوم مشاركت كودكان؛پيشگيري از كودكآزاري
پيام روشنفكر، استاديار دانشگاه علوم توانبخشي و سلامت اجتماعي هم به تحليل آمارهاي بينالمللي در مورد پيشگيري از كودكان آزاري و سرمايهگذاري بر آموزش و پرورش كودكان پرداخت. به عنوان مثال او معتقد بود كه سرمايهگذاري بر كودكاني كه سالهاي اول را در مدارس ابتدايي ميگذرانند همواره از بيشترين بازدهي نسبت به ساير سنين برخوردار ميشود. او به اجلاس بزرگي كه همين چند ماه پيش توسط سازمان ملل و ائتلاف جهاني حمايت از كودكان به همراه وزراي كودكان و نوجوانان كشورهاي شركتكننده از جمله ايران تشكيل شده بود؛ اشاره كرد و به تشريح مطالب ارايه شده در اين اجلاس پرداخت كه يكي از آنها لزوم مشاركت خود كودكان در روند پيشگيري از كودك آزاري بود.
ما زندان بسته داريم، زندان باز، زندان نيمه باز
علي هاشمي، مدير كانون اصلاح و تربيت تهران نيز گفت: « تعريف سازمان زندانها اين است: سازمان زندانها سازماني است مستقل كه زيرنظر رييس قوه قضاييه كار ميكند. همه كارها و همه برنامهها هم به همين شكل است. اين سازمان يك موسساتي دارد كه زير مجموعه قوه قضاييه هستند. اين موسسات كيفري زماني بهطوري بودند كه اگر فردي مبتلا به ايدز با درگير اعتياد بود وضعيت مطلوبي نداشت. اما الان در زندانهاي ما با معتاد به عنوان يك بيمار برخورد ميشود و وضعيت زندانها و موسسات زير مجموعه سازمان زندانها نسبت به گذشته بسيار بهتر شده است. ما زندان بسته داريم، زندان باز، زندان نيمه باز، بازداشتگاههاي عمومي، امنيتي، اردوگاههاي كار درماني و همچنين كانونهاي اصلاح و تربيت. تمام اينها در يك جمله خلاصه ميشود كه ما بايد بتوانيم تغيير رفتار ايجاد كنيم. حالا براي رسيدن به اين تغيير رفتار روانشناسان و مددكاران ميتوانند نقش بسيار مهمي در اين آسيبهاي اجتماعي داشته باشند. حالا به بحث كانون اصلاح و تربيت و كودكان و نوجوانان ميرسيم. ابتدا عرض كنم كه طبق پيمان نامه حقوق كودكان كه ايران هم آن را امضا كرده است هر فردي كه زير هيجده سال سن داشته باشد كودك گفته ميشود. از نظر فقهي البته به دختران زير ۹ سال و به پسران زير ۱۵ سال كودك گفته ميشود اما در سازمان زندانها تاكيد ما بر همان سني است كه در پيمان نامه آمده است.» او به مسالهاي بسيار مخاطرهآميز تاكيد كرد: « خوشبختانه آمار بازگشت مددجوها به كانون اصلاح و تربيت پس از آزادي بسيار كم است. البته ممكن است عدهاي از آنها در سنين بالاتر دوباره دست به بزه زده باشند و به زندان بزرگسالان رفته باشند. ما در اين مورد آمار دقيقي نداريم اما در همان سنين زير هجده سال آمار بازگشت به كانون اصلاح و تربيت بسيار پايين است. اما مسالهاي كه وجود دارد فرستاده شدن شخص به زندان بزرگسالان است. يعني كودكي در هفده سالگي مرتكب جرم شده و به كانون كه براي او ترمزگاه است فرستاده ميشود. اما همان كودك يكي دو سال بالاتر اگر مرتكب جرم شود وارد زندان بزرگسال ميشود. در زندان بزرگسالان دستهبندي افراد بر اساس جرم است نه بر اساس سن، به همين خاطر تلاش ما در كانون اصلاح و تربيت اين است كه مددجو به هيچوجه زندان بزرگسال يا بازداشتگاه را تجربه نكند. در كانون اصلاح و تربيت حتي خوابگاهها و هواخوريها هم بر اساس سن طبقهبندي ميشود. اگر چه قضات با تجربه ما در دادگاه اطفال تمام تلاش خود را ميكنند كه كودك با توجه و كمك مددكاري، خيري، عضوي از خانواده و ... همين كانون اصلاح و تربيت را هم تجربه نكند. من با ديد محدود خودم فكر ميكنم الان از هر سيصد كودكي كه پايشان به دادگاه كشيده ميشود تنها ده نفر به كانون اصلاح وتربيت فرستاده ميشوند.» علي هاشمي اظهار داشت: آمار دقيقي نداريم اما در همان سنين زير هجده سال آمار بازگشت به كانون اصلاح تربيت بسيار پايين است. اما مسالهاي كه وجود دارد فرستاده شدن شخص به زندان بزرگسالان است. يعني كودكي در هفده سالگي مرتكب جرم شده و به كانون كه براي او ترمزگاه است فرستاده ميشود. اما همان كودك يكي دو سال بالاتر اگر مرتكب جرم شود وارد زندان بزرگسال ميشود.