هاشمی طبا: جامعه و کشور بسیار آسیبپذیر شده است؛ کشتیبان را سیاست دگر باید
مصطفی هاشمی طبا نوشت: هم درباره مسائل داخلی، هم از سوی همسایگان و هم از سوی دشمنان اصلی انقلاب اسلامی، شعار بهبود معیشت مردم با وضع کنونی ایران و جهان واقعی نیست و رئیسجمهورمان هم به دام آن افتاده است.
به گزارش شرق، مصطفی هاشمی طبا در روزنامه شرق نوشت: در این 20 سال به جز چند سال محدود در زمان ریاستجمهوری روحانی که برخی تحریمها معلق شده بود، مرتبا بر تحریمها افزوده شده و مدام مشکلات و محدودیتهای ناشی از تحریمها باعث کاهش ارزش پول ملی، کاهش قدرت خرید مردم و کشور و بسیاری امور دیگر به زیان کشور و مردم شده است و امروز میبینیم که تا چه حد قیمتها در همه زمینهها افزایش یافته است.
در همین حال همه دولتها، البته از بدو پیروزی انقلاب که هنوز تحریم نبود، دائما به مردم قول معیشت بهتر و زندگی بهتری را میدادند و از بلندگوهای مختلف ازجمله صداوسیما و نمازهای جمعه از دولتها خواسته میشد که معیشت بهتر و سفره گستردهتری را برای مردم فراهم کنند و دولتها هم همواره به این دعوت لبیک گفتهاند ولی در عمل سفره مردم تنگتر شده است، بگذریم که اوایل انقلاب هم قول زندگی بهتر این دنیا و هم آن دنیا را به مردم دادند.
40 سال تجربه قول معیشت و سفره بهتر به مردم و عدم توفیق در آن نشان میدهد که یا به دروغ این وعدهها داده شد یا این وعدهها براساس جهل به موضوع بوده است. گویندگان که نوعا به ظواهر مذهبی آراسته بودند، این فرمان قرآن کریم را که «لم تقولون ما لا تفعلون کبر مقتا عندالله ان تقولو ما لا تفعلون»، «چرا کاری را که نمیتوانید انجام دهید میگویید و بزرگترین گناه نزد خداوند عملنکردن به گفتار است» فراموش کرده یا با خوشبینی افراطی و توهم در این فکر و خیال بودند. هرچند در همان موقع و در طول 40 سال و نیز هماکنون دلسوزان واقعیت را بازگو کرده و میکنند ولی ظاهرا این ضربالمثل به وقوع پیوسته که «نرود میخ آهنین در سنگ».
سیاستهای خارجی که اختیار کردهایم، طبعا عکسالعملهایی به دنبال خود میآورد. خلاصه سیاستهای خارجی مستمر یا غیرمستمری که در این 45 سال انتخاب کردهایم، چنین است: دشمنی عیان کلامی با آمریکا و شعار علیه آن کشور، بیاعتنایی به اروپا و گاه تحقیر کلامی آنها، تظاهر به عامل نابودی اسرائیل، مشارکت در جبهه مقاومت منطقه، عدم تسلیم به نظرات آژانس بینالمللی اتمی، برگزیدن چین و روسیه بهعنوان شرکای سیاسی و اقتصادی، حضور در پیمانهای شانگهای و بریکس، سیاست تنشزایی و بعد تنشزدایی با همسایگان نه چندان مهربان.
دنیا اینطور نیست که ما هر کاری انجام دهیم،دیگران نفهمند و عکسالعمل نشان ندهند.بههرحال سیاستها و اقدامات ما عکسالعملهایی در پی دارد (حال مربوط به دولت باشد یا حاشیهسازهای حکومتی و وابسته به حاکمیت)؛ بنابراین نتایج طبیعی چنین سیاستهایی میشود قطعنامههای سازمان ملل (که روسیه هم که پول کلان بابت نیروگاه بوشهر از ما گرفته، رأی مثبت به آنها داده) و تحریمها علیه ایران، محدودشدن صادرات نفت و کمشدن مضاعف درآمد ایران به خاطر هزینههای دورزدن تحریمها، کاهش درآمد دولت، عدم سرمایهگذاری خارجی، عدم سرمایهگذاری داخلی، عدم رشد تولید، بازسازینشدن تجهیزات کشور، رشد فرایند مصرف انرژی، کاهش ارتباطات بینالمللی، قرارگرفتن در منحنی نزولی توسعه به جای منحنی صعودی توسعه، قرارداشتن در معرض جنگ دائمی و عدم اطمینان مردم به آینده کشور.
اینها عکسالعمل طبیعی سیاستهای خارجی ما است نه اینکه اینها مخصوص ایران باشد، هر کشوری که چنین سیاستهایی داشته باشد، چنین عکسالعملهایی را هم خواهد دید. حال به جای آنکه در برابر این عکسالعملها چاره بیندیشیم و اقتصاد کشور و مسئله جاری را به طریقی طراحی کنیم که توفان عکسالعملها را کنترل کنیم، عوامل تشدیدکننده را در کشور برانگیخته و صدالبته باعث خوشحالی دشمن شدیم؛ عواملی نظیر رشد بیحساب مصرف انرژی، تزریق ارز و طلا به بازار به خیال یکسانی نرخ ارز، تسهیل قاچاق و خروج سرمایه از کشور، قطع ارتباط بانکی با دنیا، ایجاد رانتهای مختلف در کشور، بیتوجهی به رشد تکنولوژی در کشور، بیتوجهی کامل به محیط زیست کشور و نابودی منابع طبیعی، بنابراین با این روشها چه جایی برای بهبود معیشت مردم میماند.
اگر بخواهیم معیشت مردم درست شود، باید اقتصاد ما توانمندتر شده و تواناییهای فنی و علمی ما افزایش یابد. این نوشته به معنی مخالفت با سیاستهای خارجی نیست، بلکه به این دلیل نوشته شده که بههرحال نتیجه طبیعی چنان سیاستهایی چنین اقتصادی خواهد بود و چون ما هم میخواستیم سیاستهای خارجی خود را پیاده کنیم و هم آزادی شهرنشینی و اقناع طبقه مشکلپسند را در دستور کار داشتیم، جامعه را از لحاظ اقتصادی و روابط فردی رها کرده و با سیاستهای ارزی و ریالی بر آتش آن دمیدیم.
ما میتوانیم سیاستهای خارجی آزمودهشده را به عنوان کشوری انقلابی ادامه دهیم، اما اگر سیاستهای داخلی متناسب با آن طراحی نشود، یقینا حتی بدون دخالت خارجی و هجمه دشمنان سرزمین سوخته، مردمانی ناراضی و ناامید و جامعهای رو به سراشیبی خواهیم داشت.
اگر واقعا معتقد به ادامه سیاستهای خارجی هستیم، لزوما باید در داخل تمهیدات لازم که همانا نوعی اقتصاد جنگی و صرفهجویی کامل و مبارزه با رانت و فساد است را برگزینیم. البته با شرایط فعلی شاید بسیار دیر شده باشد؛ زیرا جامعه و کشور بسیار آسیبپذیر شده است. هم درباره مسائل داخلی، هم از سوی همسایگان و هم از سوی دشمنان اصلی انقلاب اسلامی، شعار بهبود معیشت مردم با وضع کنونی ایران و جهان واقعی نیست و رئیسجمهورمان هم به دام آن افتاده است. اگر واقعا به معیشت مردم و آینده کشور علاقهمندیم، پس کشتیبان را سیاست دگر باید.