بررسي راه‌هايي غير از انتقال پايتخت براي نجات از گرداب تهران

بررسي راه‌هايي غير از انتقال پايتخت براي نجات از گرداب تهران

۱۴۰۳/۱۰/۲۳ - ۰۱:۰۸:۰۴
|
کد خبر: ۳۳۰۵۸۱

تقريبا در همه دولت‌هاي بعد از انقلاب بحث انتقال پايتخت به شهري ديگر مطرح بوده است، طي ۱۵ سال اخير در دوران رياست‌جمهوري محمود احمدي‌نژاد، پيشنهاد انتقال پايتخت از تهران به يكي از استان‌هاي ديگر مانند استان‌هاي مركزي ايران، در قالب طرحي به نام «انتقال مركز سياسي-اداري كشور» مطرح شد.

تقريبا در همه دولت‌هاي بعد از انقلاب بحث انتقال پايتخت به شهري ديگر مطرح بوده است، طي ۱۵ سال اخير در دوران رياست‌جمهوري محمود احمدي‌نژاد، پيشنهاد انتقال پايتخت از تهران به يكي از استان‌هاي ديگر مانند استان‌هاي مركزي ايران، در قالب طرحي به نام «انتقال مركز سياسي-اداري كشور» مطرح شد. در دولت حسن روحاني، موضوع انتقال پايتخت همچنان مطرح بود، اما هيچ اقدامي جدي در راستاي اجرايي شدن آن انجام نشد. در اين دوران، تمركز بيشتري بر روي مديريت بحران‌هاي تهران، مانند آلودگي هوا، ترافيك و مشكلات زيرساختي قرار داشت. در سال‌هاي ۱۳۹۳ و ۱۳۹۴، برخي مقامات و كارشناسان بار ديگر به ضرورت تمركززدايي از تهران اشاره كردند و حتي كميته‌اي براي بررسي اين طرح تشكيل شد. در دولت ابراهيم رييسي، تقسيم تهران در دستور كار قرار گرفت. به اعتقاد دولتمردان سيزدهم انتقال پايتخت به يكصد ميليارد دلار اعتبار نياز داشت كه هزينه بالايي بود براي همين موضوع تقسيم استان تهران توسط دولت در دست بررسي قرار گرفت. اما دولت چهاردهم با مطرح كردن نام مكران، موضوع انتقال پايتخت را به شكل ديگري بر زبان‌ها انداخته است. اين درحالي است كه اين محدوده نسبت به تغيير اقليم حساس است و برخي مطالعات هم نشان مي‌دهد احتمال زيرآب رفتن گزينه پايتخت جديد كشور وجود دارد.

 

گزينه انتخابي دولت براي پايتخت با سه چالش روبه‌روست

حسين مرادي، عضو هيات علمي گروه محيط زيست دانشكده منابع طبيعي دانشگاه تهران، در خصوص انتقال پايتخت به مناطق جديد، به‌ويژه منطقه مكران، به خبرآنلاين مي‌گويد: بحث انتقال پايتخت و توسعه منطقه مكران به عنوان گزينه‌اي جديد، نيازمند بررسي‌هاي جدي و دقيق است. بخش جنوب شرق ايران نسبت به تغيير اقليم حساسيت شديدتري دارند و نه تنها بالا آمدن سطح آب بلكه با افزايش دما هم رو به رو هستيم.

او ادامه مي‌دهد: اين منطقه با سه چالش اساسي روبه‌رو است نخست حساسيت سواحل مكران به فرسايش؛ سواحل اين منطقه به دليل ساختار پرتگاهي و عمودي خود و جنس رسوبي كه دارند، در برابر افزايش سطح آب دريا بسيار آسيب‌پذير هستند. لايه‌هاي رسي موجود در اين سواحل، مقاومت كافي در برابر تغييرات ناشي از بالا آمدن آب ندارند و اين موضوع در بلندمدت مي‌تواند به آسيب‌هاي گسترده‌اي منجر شود. همچنين فعاليت كانون‌هاي ريزگرد؛ مناطق شمال شرق چابهار و دشت‌هاي اطراف، به دليل كاهش بارندگي و خشك شدن رودخانه‌هايي همچون سرباز، و همچنين پهنه‌هاي وسيع خشك شده تالاب جازموريان به كانون‌هاي جديد ريزگرد فعال و رو به افزايش تبديل شده‌اند. وضعيت اين كانون‌ها در سال‌هاي ۱۳۹۷ بررسي و گسترش آنها در آينده پيش بيني شده است. بنابراين، اين كانون ريز گرد رو به گسترش است و اين نكات مساله مهم‌تري از بالا آمدن سطح آب دريا است.

 

تغييرات اقليمي در مكران

اين استاد دانشگاه تاكيد مي‌كند: تغييرات اقليمي و كمبود منابع آبي منطقه مكران با افزايش دما و كاهش بارندگي مواجه است كه شرايط زيست‌محيطي آن را بسيار شكننده كرده و امكان توسعه گسترده را محدود مي‌سازد. علاوه بر چالش‌هاي گفته شده، زيرآب رفتن اين منطقه هم دور از ذهن نيست. در مقاله‌اي كه در سال در۱۴۰۰ نشريه محيط زيستي طبيعي با عنوان شناسايي سواحل در معرض بالا آمدن آب دريا تحت سناريوهاي تغيير اقليم، كه تمركز آن سواحل جنوب ايران در كرانه درياي عمان بوده، منتشر شده به احتمال بالا آمدن آب در منطقه مكران اشاره شده است.

 

شهرهاي تاريخي را به فلاكت انداخته‌ايم

اما انتقال پايتخت به مكران علاوه بر بحث محيط زيست، انتقادات ديگري هم دارد، در همين خصوص حسين آخاني، اكولوژيست و استاد تمام دانشگاه تهران مي‌گويد: بدون آنكه شما را با فهرستي از استدلاهاي عقلي و علمي درگير كنم به زبان ساده اين واقعيت را بگويم كه حداقل در نيم قرن گذشته كه ما با اوج‌گيري مدرنيته و توسعه تصاعدي شهرنشيني و شهرسازي مواجه بوديم حتي يك شهر قابل سكونت نساخته‌ايم.

او ادامه مي‌دهد: بسياري از شهرهاي تاريخي كشور (مانند شيراز و اصفهان و ري) كه سابقه پايتختي ايران را داشته‌اند هم به فلاكت انداخته‌ايم.

اين استاد دانشگاه مي‌گويد: هنوز فكر كردن به صحنه دردناك وقوع سيل شيراز تمام بدنم را مور مور مي‌كند. هر وقت به فاجعه خشك شدن زاينده‌رود مي‌انديشم، فكر مي‌كنم هيچ دشمني نمي‌توانست با حمله خود آسيبي به اندازه خشكاندن زيباترين رود و نصف جهانش را برساند.

او با اشاره به اراك به عنوان يكي از نامزدهاي انتقال پايتخت اظهار مي‌كند: اراك، شهر من است و خواندم كه گويا يكي از گزينه‌هاي انتقال پايتخت است. به خاطر مي‌آورم چنين ايده‌اي در زمان شاه هم مطرح بود. براي فهم اينكه چه بلايي به سر شهر هزار آبادي آورديد، به راحتي از آمار توقف جمعيت اراك مي‌توانيد بفهميد. به گفته آخاني براي رهايي از گرداب تهران كه همه مي‌دانيم با كوچك‌ترين تكاني ممكن است از صدها تا ميليون‌ها نفر قرباني شوند، راه‌حل‌هايي وجود دارد، مثلا به جاي تغيير پايتخت ساختار سياسي كشور را تقسيم كنيم. مدل‌هاي شناخته شده آن هم در آلمان، هم در امريكا و هم در همسايگي ما در كشور امارات ديده مي‌شود. ايران كشور پهناوري با تنوع قومي بالايي است. اداره فدرالي كمك مي‌كند كه وابستگي به پايتخت به حداقل برسد. اتفاقا اين اقدام براي مقابله با تفكر تجزيه‌طلبي و تخريب محيط زيست لازم و كاراست. سپردن امور به مردم بومي آنجا بار سنگين اداره كشور را سبك مي‌كند. دولت مركزي مي‌تواند بر امور كلان، سياست خارجي و دفاعي متمركز شود.