بازاريابي الكترونيكي، انگاره موفق توسعه بازار
ايران براي ورود به عصر تازه در تجارت خود كه پس از افايتياف بروز ميكند، نيازمند ابزارهايي براي بازاريابي و فروش محصولات خود است. يكي از اين ابزارها بازاريابي شبكهاي است.
ايران براي ورود به عصر تازه در تجارت خود كه پس از افايتياف بروز ميكند، نيازمند ابزارهايي براي بازاريابي و فروش محصولات خود است. يكي از اين ابزارها بازاريابي شبكهاي است. وقتي به بازاريابي شبكهاي فكر ميكنيد، معمولا به شخصي فكر ميكنيد كه سعي دارد با فروش مكملهاي مختلف به ديگران، شما را متقاعد كند كه ثروتمند شدن چقدر آسان است. اگرچه اين منبع فوري پول نيست، اما اين پتانسيل را براي شما فراهم ميكند كه در حين اجراي كسب و كار پاره وقت يا تمام وقت خود، درآمد كسب كنيد.
بازاريابي شبكهاي يك مفهوم تجاري است كه به فروش افراد به افراد ديگر بستگي دارد بدون اينكه مجبور باشند در همان مكان باشند.
ممكن است مجبور شويد شبكهاي از فروشندگان را ايجاد كنيد تا به شما كمك كنند تا در كسب و كار بازاريابي شبكهاي سرنخ ايجاد كنيد و فروش را ببنديد.طرحهاي بازاريابي شبكهاي اغلب شامل حداقل سرمايهگذاري اوليه است كه اغلب شامل يك كيت نمونه محصول به ارزش ۱۰۰ دلار يا كمتر است. علاوه بر اين، شركتكنندگان ميتوانند محصولاتي را كه به عنوان بخشي از برنامه به آنها اهدا ميشود به دوستان، خانواده و ساير مخاطبين شخصي خود بفروشند.
اغلب از شركتكنندگان در برنامههاي بازاريابي شبكهاي خواسته ميشود تا به ديگران براي موفقيت در كسب و كار كمك كنند. محصولات فروخته شده براي افرادي كه در برنامه بالاتر از آنها هستند، درآمد ايجاد ميكند.
برخي فعاليتهاي بازاريابي شبكهاي به عنوان طرحهاي هرمي مورد انتقاد قرار گرفتهاند، در حالي كه برخي ديگر به عنوان تقويتكننده اقتصاد واقعي شناخته شدهاند. ممكن است به جاي تمركز بر فروش به مصرفكنندگان، به دنبال فروشندگان باشد.
در بازاريابي شبكهاي، لايههاي متعددي از نيروي فروش وجود دارد. گاهي اوقات به توزيعكنندگان، شركتكنندگان بدون حقوق و دستمزد، نيروي فروش نيز گفته ميشود. دو منبع اصلي درآمد براي يك توزيعكننده، فروش و كميسيون است. روش دوم فروش اشيا به مشتريان از طريق فروش مستقيم به آنهاست. راه ديگر براي افزايش فروش، استخدام توزيعكنندگان جديد است.هنگامي كه يك شركتكننده جديد در خط پايين استخدام ميشود، توزيعكننده غرامت دريافت نميكند.
اين بدان معناست كه فروش او و همچنين فروشندگان پاييندستي او نيز تا حدي به او نسبت داده ميشود. در ازاي دريافت درصد مشخصي از فروش انجام شده توسط تيم downline توزيعكننده، توزيعكننده توسط آن تيم پرداخت ميشود.در دنياي بازاريابي شبكهاي، بسياري از توزيعكنندگان، به ويژه آنهايي كه تيمهاي پايين خط بزرگي دارند، فقط با فروش محصولات درآمد كسب نميكنند.
به دليل فروش تيمهاي پايين خود، آنها ميتوانند به اندازه كافي درآمد كسب كنند. با استفاده از طرح غرامت، توزيعكنندگان بهطور موثر انگيزه مييابند كه تيمهاي خود را رشد دهند يا افراد بيشتري را جذب كنند.
با ظرفيت بيشتر براي استخدام نيروي فروش بزرگتر، شركت ميتواند به يك پايگاه مصرفكننده گستردهتري خدمت كند. طرحهاي هرمي در مقابل بازاريابي شبكه: طرحهاي هرمي كاملا شبيه بازاريابي شبكهاي هستند. اعضاي سيستم هرمي با وارد كردن اعضاي بيشتر، كسب و كار را افزايش ميدهند كه لايههاي اضافي از هرم را ايجاد ميكند. بازاريابي شبكهاي قطعا يك روش تجاري مشروع است، در حالي كه طرحهاي هرمي كلاهبرداريهاي غيرقانوني هستند.
تفاوت اصلي اين است كه يك سازمان بازاريابي شبكهاي به جاي توزيع كالا، اقلام يا خدمات را به مصرفكنندگان خود ميفروشد. از آنجا كه يك طرح هرمي هيچ اقلام يا سرمايهگذاري واقعي را ارايه نميدهد، در واقع يك كلاهبرداري است.اگرچه شركتكنندگان متقاعد شدهاند كه شركت صاحب يك محصول يا ايده سرمايهگذاري ارزشمند است، اما در مورد ارزش بازار آن اطمينان كمتري دارند. شركتكنندگان Downline فقط «پرداختهاي وعده داده شده» را به اعضاي سيستم خود ارايه ميدهند.
از آنجايي كه افراد بيشتري در راس هرم توزيع ثبتنام ميكنند، افراد بيشتري در فعاليتهاي كلاهبرداري شركت خواهند كرد.به عنوان يك قاعده كلي، توزيعكنندگان بازاريابي شبكهاي فقط مقدار كمي درآمد دارند. كساني كه قرباني يك طرح هرمي ميشوند اغلب شانسي ندارند و تمام سرمايهگذاري يا پرداخت خود را در «هزينه عضويت» از دست ميدهند.