اقتصاد، ترامپ و دكترين مونرو

۱۴۰۳/۱۱/۰۱ - ۰۱:۰۸:۲۲
|
کد خبر: ۳۳۱۳۸۷

ترامپ از امروز رسما سكان هدايت دولت امريکا را در دست مي‌گيرد تا دوران تازه‌اي در عرصه بين‌الملل و جامعه امريكايي آغاز شود. با توجه به رويكرد خاص ترامپ، مهم‌ترين حوزه‌اي كه تحت تاثير حضور ترامپ قرار مي‌گيرد، بخش‌هاي اقتصادي است.

محسن جلیلوند

ترامپ از امروز رسما سكان هدايت دولت امريکا را در دست مي‌گيرد تا دوران تازه‌اي در عرصه بين‌الملل و جامعه امريكايي آغاز شود. با توجه به رويكرد خاص ترامپ، مهم‌ترين حوزه‌اي كه تحت تاثير حضور ترامپ قرار مي‌گيرد، بخش‌هاي اقتصادي است. ارتباط امريكا و اقتصاد را در بخش‌هاي داخلي امريكا، اقتصاد جهاني و اقتصاد ايران مي‌توان بررسي كرد. ترامپ در عرصه داخلي امريكا به دنبال اجراي تئوري نئومونرويسم است. دكترين مونرو (به انگليسي Monroe Doctorine) يك دكترين سياسي امريكايي بود كه در ۲ دسامبر ۱۸۲۳ توسط جيمز مونرو رييس‌جمهور وقت امريكا اعلام شد. اين دكترين مخالف استعمار يا دخالت قدرت‌هاي اروپايي در كشورهاي تازه استقلال يافته قاره امريكا بود. مونرو معتقد بود كه امريكا بايد انزواطلبي پيدا كرده و منافع اختصاصي خود را محقق كند. ترامپ در عين اينكه مي‌خواهد امريكا رهبري جهاني را در دست گيرد اما دوست دارد اين كشور انزواطلبي را نيز در پيش بگيرد.

اول اقتصاد امريکا و بعد اقتصاد و منافع جهاني. يعني نوع خاصي از تناقض كه فقط فردي مانند ترامپ مي‌تواند آن را اجرايي كند. نمي‌توان انكار كرد كه تاثير امريكا در اقتصاد جهاني در حال نزول است. امريكايي كه در دهه 60 ميلادي، 30درصد اقتصاد جهان را شكل مي‌داد امروز سهمي 22درصدي دارد. قدرت‌هاي جهاني ظهور كرده و اقتصاد امريكا را تهديد كرده‌اند. به عنوان مثال ترامپ به محض اينكه روي كالاهاي چيني تعرفه مي‌بندند، چين به سازمان تجارت جهاني شكايت كرده و امريکا را دچار مشكل مي‌كند. نهايتا ترامپ ناچار به تعادل مي‌شود. موضوع مهم بعدي، كانال پاناماست. بخش مهمي از صادرات چين به امريكا از طريق كانال پاناماست. ترامپ به دنبال آن است كه تعرفه‌هاي كشتي‌هاي امريکایی كه خارج مي‌شوند را 10درصد تعيين كند و تعرفه‌هاي كشتي‌هاي چيني را  50درصد در نظر بگيرد. اين روند باعث مي‌شود كالاهاي چيني گرانتر و كالاهاي امريكايي برتر شود. رويكردي كه ترامپ در بحث پول جديد ديجيتال در پيش گرفته، مساله بعدي است. ترامپ به دنبال قرار دادن بيت‌كوين به عنوان پشتوانه دلار امريكاست كه اقدام مهمي است. اين روند براي كشورهايي مانند ايران و روسيه بسيار مهم است، چرا كه اين دو كشور از رمزارزها براي دور زدن تحريم‌ها استفاده مي‌كنند. ترامپ قصد دارد اقتصاد امريكا را از وضعيت تدافعي وارد فاز تهاجمي كند. يعني به رويكردي بازگردد كه در دهه 60 در مورد كالاهاي امريكايي وجود داشت. تحقق اين روند به چند عامل بستگي دارد. نخست منابع و بعد هم بازار. ترامپ مي‌خواهد روي اين دو گزاره تغيير ايجاد كند. بازارهاي جهاني امروز تغيير كرده‌اند. از سال 2030 بين 20تا 30درصد مشاغل كارگري از دست مي‌روند. بسياري از مشاغل قديمي امروز ديگر وجود خارجي ندارند. ترامپ به دنبال همگام‌سازي اقتصاد امريكا با اين شرايط تازه است. در بحث‌های ساختمان‌سازي كه موتور محركه اقتصاد هر كشوري است، ترامپ ايده‌هاي متفاوتي دارد. نبايد فراموش كرد كه امريكا در سال2008 به خاطر مشكلات مسكن اقتصاد داخلي خود و جهان را وارد نوسان كرد. حتي آتش‌سوزي لس‌آنجلس هم به خاطر چوبي بودن خانه‌هاست. ترامپ به دنبال تغيير در اقتصاد مسكن امريكاست. به دليل اقتصاد مسكن است كه اقتصاد چين با ركود مواجه شده است. ترامپ با توجه به تجربياتي كه در اين بخش دارد، اقتصاد مسكن امريكا را متحول مي‌كند. امريکا در حوزه انرژي هم رويكردهاي تازه‌اي را در پيش مي‌گيرد. ترامپ به خوبي مي‌داند كه امريکا ديگر به نفت نياز ندارد، اما اقتصادهاي نوظهوري چون هند و چين و...به نفت نياز دارند. ترامپ همكاري‌هاي نزدیكي را در  اقتصاد با ژاپن، استراليا، هند و كره جنوبي تدارك ديده است. نيازهاي توليدي امريكا در اين كشورها توليد مي‌شوند نه چين. اين روند شرايط تازه‌اي را ايجاد مي‌كند. سرجمع اين موارد اقتصاد امريکا را تهاجمي مي‌كند. اقتصاد امريكا آسيب نمي‌بيند و مشكلات خود را به ساير كشورها منتقل مي‌كند. تاثير حضور ترامپ براي اقتصاد ايران اما نيازمند گذشت زمان و اتخاذ مواضع است. اگر اخبار خوشايندي از بهبود رابطه ميان دو كشور به گوش برسد، بورس سبزپوش شده و بازارها ثبات را مي‌بينند در غير اين صورت باز هم بايد شاهد كاهش ارزش پول ملي و نوسان باشيم.