آينده روشن بازار سرمايه
ارزش دلاري اين بازار بايد به حداقل 400 ميليارد دلار برسد. اين موضوع همانطور كه رييس سازمان بورس هفته گذشته به آن اشاره كرد، نه تنها يك هدف است، بلكه يك ضرورت براي اقتصاد كشور محسوب ميشود. موضوع ارزش دلاري بازار سرمايه بسيار مهم و حياتي است.
ارزش دلاري اين بازار بايد به حداقل 400 ميليارد دلار برسد. اين موضوع همانطور كه رييس سازمان بورس هفته گذشته به آن اشاره كرد، نه تنها يك هدف است، بلكه يك ضرورت براي اقتصاد كشور محسوب ميشود. موضوع ارزش دلاري بازار سرمايه بسيار مهم و حياتي است. اين يك واقعيت است كه ارزش بازار سرمايه ما حداقل بايد به 400 ميليارد دلار برسد. اين رقم نه تنها يك هدف است، بلكه يك ضرورت اقتصادي نيز محسوب ميشود. در واقع، 400 ميليارد دلار معادل ارزش جايگزيني بازار سرمايه ماست و حتي با توجه به پتانسيلهاي موجود ميتواند بسيار بالاتر هم برود.
رسيدن به اين رقم نيازمند انجام اقداماتي جدي است. اولين و مهمترين مساله، برطرف كردن قيمتگذاري دستوري است كه مانع اصلي رشد واقعي بازار سرمايه محسوب ميشود. همچنين بايد نرخ ارز به صورت ثابت و تكنرخي شود و از نوسانات مقطعي پرهيز كرد. علاوه بر اين، سياستهاي پولي نيز بايد تعديل شوند و نرخ بهره كاهش پيدا كند.
اين اصلاحات به اين معناست كه ما بايد ريسكهاي سيستماتيك موجود در اقتصاد را كاهش دهيم كه در حال حاضر باعث شده ضريب كفايت سرمايه كاهش پيدا كند و نرخ تشكيل سرمايه در كشور منفي شود. همچنين بايد سرمايهگذاري در بازار ما افزايش يابد. علاوه بر اين، مسائل ديگري مانند تجديدنظر در مسائل گمركي، مسائل پولي و بانكي بينالمللي نيز بايد در نظر گرفته شوند.
من معتقدم كه اين هدف دور از دسترس نيست. با انجام اين اصلاحات و با عرضه اوليه سهام شركتهاي بزرگ دولتي و شبهدولتي، ما ميتوانيم ارزش بازار سرمايه خود را به 400 و حتي 500 ميليارد دلار برسانيم. با برنامهريزي دقيق و اجراي صحيح اين سياستها، دستيابي به اين هدف در برنامه هفتم توسعه كاملا امكانپذير است. افزايش نرخ ارز، اخبار مثبت مالي، مطرح شدن مجدد مساله FATF و پيوستن ايران به آن، افزايش نرخ در صنايع، عرضه مجدد كالاها در بورس كالا مانند خودرو، همگي عوامل مثبتي هستند كه همچنان در بازار تاثيرگذارند. متاسفانه اين نگراني وجود دارد كه سال 99 تكرار شود؛ اما بايد توجه داشت كه ريزش زماني اتفاق ميافتد كه رشد بازار بر اساس دلايل غيربنيادي يا بيش از حد باشد. رشدي كه در مقطع فعلي داشتيم، رشدي بنيادي و طبيعي بوده است و فرضيه ريزش مطرح نيست.
گزارشهاي ۹ ماهه شركتها نشان ميدهد كه وضعيت بسياري از صنايع رو به رشد بوده است. به نظر ميرسد كه محدوده ۲ ميليون و ۷۰۰ تا ۲ ميليون و ۷۵۰ هزار واحد، به يك حمايت معتبر در بازار تبديل شود. از اين به بعد، با توجه به عمق تحليلي كه به دليل انتشار گزارشهاي ۹ ماهه بيشتر شده است، ميتوان انتظار داشت كه بازار بر اساس نسبت قيمت به درآمد و پيشبينيهاي سال ۱۴۰۴، مجددا روند مثبتي را تجربه كند.