ترامپ و روابط هوشمندانهتر با ايران
متغيرهاي مختلفي طي هفتهها و ماههاي اخير در فضاي عمومي و اقتصادي كشورمان شكل گرفته كه لازم است درباره آن صحبت شود. از حذف ارز نيمايي و راهاندازي بازار ارز توافقي گرفته تا تحولات سوريه، آتشبس غزه و نهايتا حضور ترامپ به عنوان رييسجمهور امريكا، همگي متغيرهاي مهمي محسوب ميشوند.
متغيرهاي مختلفي طي هفتهها و ماههاي اخير در فضاي عمومي و اقتصادي كشورمان شكل گرفته كه لازم است درباره آن صحبت شود. از حذف ارز نيمايي و راهاندازي بازار ارز توافقي گرفته تا تحولات سوريه، آتشبس غزه و نهايتا حضور ترامپ به عنوان رييسجمهور امريكا، همگي متغيرهاي مهمي محسوب ميشوند. اگر قرار باشد تحليلي در اقتصاد كلان كشور با توجه به رخدادهاي اخير، حضور ترامپ، وعدههايي كه قبلا داده و تصميماتي كه طي ۱الي ۲روز نخست حضورش در كاخ سفيد اتخاذ كرده داشته باشيم بايد به اثرات اين حضور در بازارهاي جهاني اشاره كنيم. اين اثرات باعث تغيير قيمت مواد خوراكي، غلات، فلزات رنگي و برخي كالاهاي صنعتي ميشود. بررسي اين تحولات نيازمند يك تحليل جدي است كه در يك فرصت كوتاه ممكن نيست. تا جايي كه به ايران مربوط ميشود، تعرفههایي كه امريكا بر كالاهاي چيني وضع ميكند باعث افزايش قيمت برخي كالاها به خصوص فلزات ميشود. اين نظام تعرفهگذاري باعث رشد قيمت جهاني شده و شركتهاي ايراني كه در اين بخش فعاليت ميكنند، با درآمد و سود بالاتري مواجه ميشوند. موضوع دوم، رشد بورس طي ۲ماه اخير است. رشدي كه از آبان شروع شد و تا اواخر آذر و اواسط دي تداوم داشت؛ اين رشد ناشي از جاماندگي ۲ساله بازار سهام در مواجهه با تحولات كلان بود. با رشد اخير بخشي از اين جاماندگي جبران شد و بازار به سمت تعادل جديد سوق پيدا كرد. از سوي ديگر، ايده تكنرخي كردن ارز كه نهايتا باعث رشد نرخ ارز شد، باعث افزايش درآمد و سودآوري شركتهاي صادراتي شده است. هرچند نميتوان كتمان كرد كه اين رويكرد قيمت محصولات مصرفي مردم را بالا برده و هزينههاي بيشتري در اقتصاد ايران به خانوادهها تحميل كرده است. معتقدم هرچند اصل سياست تكنرخي كردن ارز سياست درستي است و من و بسياري از كارشناسان ديگر هم با آن موافقيم اما در عين حال اعتقاد دارم كه در شرايط امروز كشور اجراي آن دشوار است. در روزهاي ابتدايي كه آقاي همتي اين سياست را اعلام كردند من ضمن تقدير و تشكر از ايشان گفتم اگر دولت بتواند به تمام نيازهاي ارزي جامعه از جمله نياز واردكنندهها، صادركنندهها، خانوادههايي كه براي حفظ ارزش پول، پرداخت شهريه دانشجويان خارج از كشور و...پاسخ درست دهد به گونهاي كه كسي براي تامين ارز نيازي به مراجعه به بازار آزاد نداشته باشد در آن صورت دولت در اجرا سياست تكنرخي كردن موفق بوده است. اما اگر دولت نتواند به همه نيازهاي ارزي جامعه پاسخ دهد، ايده تكنرخي كردن ارز جز يك روياي در دور دست نخواهد بود. كما اينكه امروز همين اتفاق رخ داده است، با بحث ثبت سفارشها، تخصيص ارز بانك مركزي و مجموعه مقرراتي كه براي مركز مبادله ارز و طلا گذاشته شده است، عملا به نيازهاي همه اقشار مردم و همه افرادي كه به هر نحوي ميخواهند ارز داشته باشند و آن را خريداري كنند، پاسخ داده نميشود. همين امر باعث شكلگيري بازار دومي ميشود. بازار دوم اما با چه فاصله قيمتي شكل ميگيرد؟چون چند سال است اين قصه وجود دارد و شكبه بزرگي از ذينفعان از اين رانت بهره ميبرند، هر زمان كه نرخ دولتي ارز افزايش مييابد، آنها هم نرخ آزاد ارز را به همان نسبت افزايش ميدهند. به گونهاي كه سود حداقل 20درصد و حداكثر 70درصدي مورد نظر آنها تضمين شود. در يك چنين شرايطي دولت هر اندازه نرخ ارز توافقي را بالا ببرد، فقط باعث افزايش نرخ بازار آزاد و تحميل هزينههاي بيشتر به خانوادهها ميشود. به همين دليل اعتقاد دارم تا زماني كه نتوانيم اين سياستها را به درستي اجرا كنيم (كه امروز اينگونه است) اين سياست براي كشورمان، سياست درستي نخواهد بود. اما حضور ترامپ در كاخ سفيد چه شرايطي را پيش روي كشور ايجاد ميكند؟ هنوز از زبان ترامپ راهبرد دقيق امريكا در قبال ايران اعلام نشده است. اما روشن است كه ترامپ باهوش است و تاريخ را خوانده است. او خوب ميداند كه سختگيريهايي كه پس از جنگ جهاني اول در قالب عهدنامه ورساي عليه آلمان به كار گرفته شد، نتيجهاش جنگ جهاني دوم را شكل داد. ترامپ ميداند اگر فشار به ايران را از يك حد بيشتر كند، ممكن است نتيجه عكس بدهد و شرايط منطقه بحرانيتر شود. او به دنبال روابط هوشمندانهتر با ايران و كره شمالي است. اما اينكه اين راهبرد تازه شبيه قرارداد و معاهده جديد شبيه برجام 2خواهد بود، از واسطههايي چون عمان، عراق و قطر و... استفاده ميكند موضوع ديگري است. اما بدون ترديد ميتوان گفت كه هنگامه متفاوتي براي اقتصاد ايران از راه خواهد رسيد.