اهميت اعتماد به بخش خصوصي

۱۴۰۳/۱۱/۰۸ - ۰۰:۱۴:۰۴
|
کد خبر: ۳۳۲۲۲۰

دولت چهاردهم بارها اعلام كرده كه به بخش خصوصي و توانمندي آن اعتماد دارد و مي‌خواهد مشكلات اقتصادي كشور را با راهكارهاي پيشنهادي و همكاري بخش خصوصي حل كند. اميدوارم اين همراهي و همكاري از حد حرف جلوتر رود و اعتماد به بخش خصوصي ادامه يابد.

علي‌رضا مناقبي

دولت چهاردهم بارها اعلام كرده كه به بخش خصوصي و توانمندي آن اعتماد دارد و مي‌خواهد مشكلات اقتصادي كشور را با راهكارهاي پيشنهادي و همكاري بخش خصوصي حل كند. اميدوارم اين همراهي و همكاري از حد حرف جلوتر رود و اعتماد به بخش خصوصي ادامه يابد. بايد در حل مشكلات اقتصادي كشور و برنامه‌ريزي براي اقتصاد از نظرات بخش خصوصي استفاده شود. بخش خصوصي در ارايه راه‌حل‌هاي خود، منافع عموم مردم را در نظر مي‌گيرد و منافع فردي‌اش با نفع جمعي گره خورده است. بخش خصوصي مي‌خواهد ادامه حيات دهد و براي بقاي خود به حل مشكلات جامعه مي‌انديشد. بخش خصوصي واقعي دور از رانت است و دولت بايد به اين بخش اعتماد كند. تنها راه نجات اقتصاد كشور اين است كه كار مردم به دست مردم گره‌گشايي شود. غير از اين راه هيچ راه ديگري نداريم. 45 سال است كه بخش خصوصي در اقتصاد و برنامه‌ريزي براي اقتصاد ناديده گرفته شده است. ما 45 سال همه مسيرها را آزمون و خطا كرده‌ايم. اميدوارم اين‌بار هم اين مسير را آزمون كرده و با بخش خصوصي همكاري كند. موضوع بعدي كه مورد تاكيد فعالان اقتصادي است، تك نرخي شدن ارز است؛ دولت به دنبال اين است كه با راه‌اندازي مركز مبادله ارز و طلاي ايران، ارز را تك نرخي كند ولي متاسفانه هنوز ارز تك نرخي نشده و فقط عددها تغيير كرده است. در اين مركز هم تعيين نرخ‌ها دستوري است نه بر پايه تعامل بخش خصوصي با همديگر. نرخ ارز بايد بر پايه تعامل وارد‌كننده و صادر‌كننده تعيين شود. در اقتصاد دستوري مساله نرخ بالا و پايين نيست، مساله خود دخالت دولت در بازار ارز است. مسير فعلي مسير تك نرخي شدن ارز نيست و البته اصل فلسفه تشكيل اين مركز، به دليل دخالت دولت، عليه تك نرخي شدن ارز است. آنچه مشخص است اينكه فقط اعداد تغيير كرده و از اين مسير نرخ تعيين شده براي ارز، به جامعه فشار وارد مي‌كند. نگاه بسته به اقتصاد باعث شده توليد در ايران با چالش‌هاي جدي درگير باشد؛ اين نوع نگرش به مسائل اقتصادي و معيشتي كارساز نيست و نمي‌دانم چرا براي اين شرايط فكري نمي‌كنند. در مسيري قدم گذاشتيم كه انتهاي خوبي نمي‌توان براي آن متصور شد و اين نشان مي‌دهد كه مسير درستي را انتخاب نكرديم و با سخن و حرف درماني نمي‌توان مشكلات اقتصادي و معيشتي مردم را حل كرد. امروز روز عمل است و براي عملگرايي نيازمند ايجاد يك اجماع كلي ميان حاكميت و مردم هستيم و مسوولان كشور بايد بدانند كه تنها آنها نيستند كه مي‌دانند و مي‌توانند مردم نيز در اين ميان بايد ايفاگر نقش باشند.