پيشتازي بورس، توهم يا واقعيتي انكار نشدني!
اگر به گذشته نگاهي بيندازيم اكثرا شاهد نظرات مثبت و ديدگاههاي رشدي از سمت فعالان و تحليلگران بودهايم كه در مواقع مختلف گاه اين اتفاق رخ ميداد و گاه هم چنين اتفاقي در بازار به امري ناشدني و غيرممكن بدل ميشد كه البته ايراد گرفتن به ديدگاههاي درست و غلط را نميتوان اندكي منطقي دانست، چون هرچند روشها و پارامترهاي مختلفي در اقتصاد جهت بررسي وجود دارد ولي با توجه به سياستها و برنامههاي بسيار متغير و بدون ثبات كشور اين فرآيند كاري بسيار سخت و پيچيده است.
اگر به گذشته نگاهي بيندازيم اكثرا شاهد نظرات مثبت و ديدگاههاي رشدي از سمت فعالان و تحليلگران بودهايم كه در مواقع مختلف گاه اين اتفاق رخ ميداد و گاه هم چنين اتفاقي در بازار به امري ناشدني و غيرممكن بدل ميشد كه البته ايراد گرفتن به ديدگاههاي درست و غلط را نميتوان اندكي منطقي دانست، چون هرچند روشها و پارامترهاي مختلفي در اقتصاد جهت بررسي وجود دارد ولي با توجه به سياستها و برنامههاي بسيار متغير و بدون ثبات كشور اين فرآيند كاري بسيار سخت و پيچيده است. اما در حال حاضر هرچند در پروسههاي مختلف و با بررسي به سبكهاي متعدد در موارد گوناگون به ارزندگي بازار (حداقل صنايعي از آن) مي رسيم بايد گفت كه از هر سمت و سويي به بازار و صنايع آن نگاه كنيم با اكثريت نمادهاي ركودزدهاي مواجه ميشويم كه هر چند در يك الي دو ماه شاهد حركات مثبتي بودهاند ولي انگار در اصل آنچنان هم جهش بالا و جبران اصلاحهاي بزرگ و طولاني مدت خود را انجام ندادهاند و فقط بايد گفت با توجه به ساختار و نحوه محاسبه شاخص اصلي بازار و مورد توجه بازار (يعني شاخص كل) صرفا به طريقي با اعداد بازي شده كه نشاندهنده بازدهي بسيار بالاست و اگر به جزييات بازار نگاهي حتي گذرا داشته باشيم صرفا بازدهيهايي را مشاهده ميكنيم كه صرفا بخش كوچكي از دوران ركود بازار را جبران كردهاند و بايد باز هم منتظر موجهاي اصلي باشيم كه البته اگر در سيستم پولي و مالي داخل كشور يا در بيرون از كشور و روابط بينالملل شاهد جهشهايي در سمت بهبود و ارتقا باشيم، آن زمان است كه بازار طعم واقعي جبران عقبماندگيها را خواهد چشيد. در اين بين بايد به دامنه محدود شدهاي اشاره كرد كه زماني در گذشتهاي نه چندان دور در برخي نمادها دو برابر زمان حاضر در روزهاي مثبت و منفي جابهجايي قيمتي را تجربه ميكردند كه البته اگر چنين رويه و برنامهاي ادامهدار باشد با توجه به اينكه در پارامتر قيمت و قيمتگذاري شاهد يك دستانداز (يا بهتر بگوييم يك دستور قيمتگذاري) نسبتا بزرگ هستيم به همين دليل بايد شاهد تحتالشعاع پارامتر اصلي بعدي كه حتي به ديدگاه برخي مهمتر از پارامتر قيمت است يعني زمان باشيم كه جزو جدانشدني و قابل توجه هر دو ديدگاه تحليل پركاربرد در ميان تحليلگران و معاملهگران يعني تحليل تكنيكي و بنيادين است.
حال در پايان بايد گفت كه در زمان حاضري كه قرار داريم شاهد دو دستگي در ميان ديدگاهها هستيم كه يا بسيار مثبت و دلگرمكننده هستند يا هنوز با توجه به اتفاقات گذشته كه اغلب ناگوار و زيانبار بودهاند، باعث ديدگاهي منفي و نااطمينان هستيم كه در اين خصوص بايد به دو مورد اشاره كرد:
اولين مورد اين است كه به احتمال خوبي بازار يك موج پربازده را دير يا زود تجربه خواهد كرد كه زمان سوار شدن بر آن را ميتوان دستكم همين زمستان سال جاري (خصوصا نيمه دوم بهمن ماه) در نظر گرفت كه عملا افراد خوشبين را بايد برنده اين دو سمت بدانيم و در خصوص نكته دوم بايد گفت كه پس از آنكه شاهد به اتمام رسيدن موج صعودي بازار در آينده (پس از ثبت قلههاي بالاتر بازار در ميانمدت و بلندمدت) هر دو اين دو سمت ديدگاه (ديدگاه مثبت و منفي) به علت ورود و خروج در ناحيه مناسب (افرادي كه در حال حاضر ديدگاه مثبت دارند) و البته نامناسب (افرادي كه در حال حاضر ديدگاهي منفي و نااطمينان دارند و به همين علت پس از طي اكثريت مسير رشدي و در اواخر موجهاي صعودي بازار، زماني كه بازار بيشتر مسير خود را طي كرده است، وارد ميشوند) در نهايت هر دو سمت اين جبهه در همين ديدگاه خود به علت كسب بازدهي مناسب (در سمت خوشبين حال حاضر) يا عدم كسب بازدهي يا حتي زيان (در سمت بدبين و نااطمينان حال حاضر) به همين حالت باقي خواهند ماند و عملا اين سيكل تكراري افراد راضي و ناراضي از بازار بورس و همينطور در ديگر بازارها تكرار خواهد شد.