بحران آبي كشور؛ نه هوايي براي نفس كشيدن و نه زميني براي زيستن
تالابها به عنوان يكي از مهمترين اكوسيستمهاي طبيعي، نقش حياتي در پايداري محيطزيست ايفا ميكنند. اين زيستبومها با فراهمكردن زيستگاه براي گونههاي متنوع گياهي و جانوري، تنظيم چرخههاي آبي و كنترل سيلابها، اهميت بسزايي دارند.
گلي ماندگار|
تالابها به عنوان يكي از مهمترين اكوسيستمهاي طبيعي، نقش حياتي در پايداري محيطزيست ايفا ميكنند. اين زيستبومها با فراهمكردن زيستگاه براي گونههاي متنوع گياهي و جانوري، تنظيم چرخههاي آبي و كنترل سيلابها، اهميت بسزايي دارند. در ايران، تالابها با چالشهاي جدي مواجهاند. بر اساس گزارشهاي سازمان حفاظت محيط زيست در سال 1398، حدود 42 درصد از تالابهاي كشور خشك شدهاند و به كانونهاي توليد گردوغبار تبديل شدهاند. اين وضعيت نهتنها به كاهش تنوع زيستي منجر شده، بلكه مشكلات زيستمحيطي و بهداشتي متعددي را نيز به همراه داشته است. اما مساله نابودي تالابها تنها مختص به ايران نيز در سطح جهاني نيز تالابها با تهديدات مشابهي روبهرو هستند و از سال 1960 تاكنون، 35 درصد تالابهاي جهان از بين رفته است. تخريب و كاهش مساحت تالابها به دليل فعاليتهاي انساني و تغييرات اقليمي، نگرانيهاي جدي را براي جامعه جهاني به همراه داشته است. به گفته كارشناسان از دلايل عمده نابودي تالابها ميتوان تغييرات اقليمي، برداشت بيرويه آب، توسعه ناپايدار و ورود آلودگي به تالابها اشاره كرد. خشكشدن تالابها پيامدهاي زيستمحيطي متعددي دارد. يكي از مهمترين آنها تبديل بسترهاي خشكشده به كانونهاي توليد گردوغبار است. در ايران، حدود نيمي از تالابها يا به كانون گردوغبار تبديل شدهاند يا در آستانه خشكشدن هستند. اين پديده منجر به افزايش آلودگي هوا، كاهش كيفيت زندگي و بروز مشكلات بهداشتي براي ساكنان مناطق مجاور شده است.
كلاف سر درگم بحران آبي در كشور و ديپلماسي آب
اخبار رسمي حكايت از خشك شدن 60 درصد تالابهاي كشور دارند؛ تالابهايي كه حالا به يكي از عوامل اصلي توليد گرد و غبار در كشور تبديل شدهاند. از سوي ديگر مساله كمبود ذخاير آبي در كشور هم خود به چالشي لاينحل تبديل شده است و در اين بين باز هم مسوولان سعي ميكنند با سخنرانيهاي گاه و بيگاه خود توپ را به زمين مردم بيندازند و با دعوت مردم به خصوص شهرنشينان به صرفه جويي در آب ماجراي اين كمبود را به گردن ميزان بيرويه انداخته و شانه از بار مسووليتي كه دارند خالي كنند. اما نكته قابل تامل اينجاست كه بيش از 95 درصد هدر رفت آب بنا به گفته بسياري از كارشناسان اين حوزه نه در شهرها كه در صنايع و كشاورزي صورت گرفته و همچنان هم ادامه دارد. آن زماني كه كشاورزان با استفاده از ذخاير آب زيرزميني هندوانه ميكاشتند و به خارج از كشور صادر ميكردند هيچ نظارتي بر كار آنها صورت نميگرفت و هيچ مسوول كارشناس و دلسوزي نبود تا عواقب اين نوع كشت و صادرات آن را به كشاورزان گوشزد كند. از طرف ديگر ما سالهاست كه در حوزه ديپلماسي آب هم با مشكلات بسياري مواجه هستيم و هيچگاه نتوانستيم همسايگان شرقي و غربي و شمالي خود را راضي كنيم كه حقابه ايران را بدون كم و كاست و در شرايط مناسب به آن تحويل دهند. تمام اين بيبرنامگيها و نتوانستنها باعث شده كه حالا ايران به كشوري تبديل شود كه ميزان بيابان زايي آن هر سال رو به افزايش بوده و تالابهايش به كانون ريزدگردها تبديل شوند.
قبول كنيم در ديپلماسي آب شكست خوردهايم
پويان مقدسي، كارشناس محيط زيست و متخصص حوزه آب در اين باره به تجارت نيوز ميگويد: اين اما و اگرهايي كه مسوولان به آن اشاره ميكنند هيچوقت نميتواند براي رفع خشكسالي كشور چاره ساز باشد. ما با اين روند خشكسالي هم از روند توسعه عقب ميمانيم و هم امنيت كشور در شهرهاي مرزي را از دست ميدهيم.
او ميافزايد: همين الان هم در مرزهاي شرقي و در منطقه سيستان و بلوچستان مناطقي هست كه به علت خشكسالي خالي از سكنه شده، ما سالهاست كه با يك روند ناكارآمد سعي در راضي كردن افغانستان براي گرفتن حق آبه ايران از روز هيرمند داريم و هر بار هم شكست خوردهايم اما هيچ كدام از مسوولان ما تلاشي نكردهاند تا اين در ديپلماسي آن تغييرات اساسي ايجاد كنند تغييراتي كه منجر به پذيرش مسووليت از سوي همسايگان ايران شود. اين كارشناس محيط زيست ادامه ميدهد: با همين روند شكست خورده حتي حقابههاي مرزهاي شمالي و غربي كشور را هم از دست داديم چرا كه روسيه و تركيه وقتي ديدند افغانستان به راحتي از پرداخت حقابه ايران شانه خالي ميكند به اين نتيجه رسيدند كه چرا آنها با ساختن سدهاي مختلف آب را براي كشور خود ذخيره نكنند؟
مساله صرفهجويي شهرنشينان در مصرف آب نيست
اين متخصص حوزه آب در مورد اظهارات سخنگوي صنعت آب در مورد كمآبي در تهران و اجتناب ناپذير بودن سبك زندگي براي جلوگيري از بحران آب ميگويد: در شرايطي كه ما كمكم با بحران آبي بزرگي در كشور مواجه خواهيم شد هنوز برخي مسوولان سعي دارند با شعار صرفهجويي مانع از بروز چنين مشكلاتي شوند. مساله اينجاست كه ما حتي در مورد راهكار صرفهجويي آب در شهرهاي بزرگ هم به روشهايي اشتباه پناه ميبريم. مقدسي ميافزايد: هدر رفت آب در شهرها شايد چيزي حدود 3 تا 5 درصد باشد در حالي كه ما بيشترين آب را در صنايع و كشاورزي هدر داده و همچنان هدر ميدهيم. بايد واقعبين باشيم و براي عبور از اين شرايط به فكر راهكاري اجرايي باشيم نه اينكه سعي كنيم با هشدار دادن به مردم آنها را مقصر تمامي اين اتفاقات بدانيم. او اظهار ميدارد: ما وقتي از غبارخيز شدن تالابها حرف ميزنيم يا در شهرهاي شمالي كشور با كمبود آب مواجه هستيم مساله مصارف خانگي نيست. مساله الگوهاي اشتباه مصرف است كه باعث بروز چنين اتفاقي شده است. ما درياچه اروميه را خشكانديم، ما كارون را به نابود كرديم و ديگر جز چند روز محدود در سال هيچ نشاني از زاينده رود در كشور نيست. اين اتفاقات را مردم با مصرف خانگي رقم نزدهاند.
تغيير سبك زندگي مردم
به جبران اشتباه مسوولان
پويان مقدسي ادامه ميدهد: بروز اين اتفاقات به دليل بيتوجهي و بيبرنامگي و البته استفاده نكردن از متخصصان امر در زمينه استفاده از آبهاي زير زميني كشور بوده است. حالا كه ما تمام اين منابع را هدر دادهايم از مردم ميخواهيم تا به جبران اشتباه ما سبك زندگي خود را تغيير بدهند. ادامه اين روند هم به بيراهه رفتن است. قبل از هر چيز بايد مسوولان بتوانند حقابه ايران را از همسايگان آن بگيرند. او در پايان ميگويد: چه تغيير در روند استفاده از منابع آبي توسط صنايع و كشاورزي در كشور صورت گرفته است؟ چقدر سبك استفاده آنها از منابع آبي تغيير كرده كه حالا از مردم انتظار داريم سبك زندگي خود را در مصرف آب تغيير بدهند؟ صرفه جويي مردم به تنهايي نميتواند گرههاي كور مشكلات آبي كشور را باز كند.
مصرف دوسوم ذخيره آب هزار ساله در سه دهه
چندي پيش از محمد درويش فعال و كنشگر محيطزيست نيز در مصاحبهاي با اشاره به اينكه روشهاي غير حرفهاي و البته دور از تخصص باعث بروز خشكسالي در كشور شده است گفت: ما دو سوم ذخاير آبي يك هزار ساله ايران را در طي 3 دهه مصرف كردهايم. كل آبي كه در هزار سال اخير در آبخوانهاي كشور ذخيره شده است 250 ميليارد مترمكعب است اما در 30 سال اخير 151.5 ميليارد مترمكعب آن برداشت شده است.
نتايج و تبعات خشكسالي براي كشور سخت است
هنگامه سرمدي، كارشناس محيط زيست نيز در اين باره به «تعادل» ميگويد: مساله فقط خشك شدن تالابها و نگرفتن حقابه از همسايهها و تبديل شدن كشور به كانون ريزگردها نيست. مساله اين است كه تبعات خشكسالي در كشور ميتواند به مراتب گسترده و مخربتر از اين اتفاقات باشد. مانند فرونشست زمين كه باعث شده بیشتر شهرهاي كشور ديگر در امان نباشند. در حال حاضر تهران، اصفهان، قزوين و ... با اين مساله مواجهاند. او ميافزايد: در روز روشن خيابان به يكباره فرو ميرود و اين يعني زنگ خطري كه بايد هر چه زودتر شنيده شود و تبعات اين اتفاق ميتواند مانند يك زلزله مخرب و آسيب زننده باشد. از طرف ديگر وقتي شهرهاي مرزي ما به علت عدم وجود آب خالي از سكنه شوند امنيت تماميت ارضي ما نيز به خطر ميافتد. اين كارشناس محيط زيست ادامه ميدهد: نميتوانيم با سخنراني و برگزاري نشست و برنامههايي كه هيچ خروجي مشخصي ندارند زمان باقي مانده را از دست بدهيم و شاهد نابودي سرزميني باشيم كه زماني به طبيعت زيبا و سرسبز و چهار فصل ماندگار معروف بود. سرمدي در بخش ديگري از سخنان خود به مساله بحران آب اشاره كرده و ميگويد: زمان زيادي براي اينكه بتوانيم مانع از بروز بحران آب در كشور شويم، باقي نمانده است. بايد از اين زمان نهايت استفاده را ببريم. مسوولان قبل از اينكه به فكر تغيير سبك زندگي مردم باشند بايد سبك مديريت آب در كشور را تغيير بدهند. بايد از روشهاي شكست خورده قبلي دست بردارند و شرايط را به گونهاي فراهم كنند كه متخصصان امر در اين زمينه مسووليت و البته ميدان عمل بيشتري داشته باشند. او در پايان به مساله استفاده از متخصصان در زمينههاي مختلف مديريتي اشاره كرده و اظهار ميدارد: مسوولان ما بايد به اين باور برسند كه سپردن كار به افراد متخصص ميتواند ايران را از بحرانهاي متعددي كه به آن گرفتار آمده نجات بدهد. ما در حال حاضر نيازمند كار تخصصي در حوزه آب هستيم تا بتوانيم از اين فرصت باقي مانده نهايت استفاده را ببريم.