شاهراه طلايي انرژي؛ پل استراتژيك گاز بين روسيه و هند
در دنياي امروز كه انرژي به يكي از اركان اصلي قدرت تبديل شده، مسيرهاي ترانزيتي گاز و نفت اهميت بيسابقهاي يافتهاند. در اين ميان، ايران به عنوان كشوري كه در چهارراه جغرافيايي آسيا قرار دارد، نقش كليدي در انتقال انرژي ايفا ميكند. يكي از مهمترين طرحهايي كه اخيراً مورد توجه قرار گرفته، مسير انتقال گاز از روسيه به هند از طريق ايران است؛ پروژهاي كه ميتواند ژئوپليتيك انرژي منطقه را متحول كند.
گلناز پرتوي مهر|
در دنياي امروز كه انرژي به يكي از اركان اصلي قدرت تبديل شده، مسيرهاي ترانزيتي گاز و نفت اهميت بيسابقهاي يافتهاند. در اين ميان، ايران به عنوان كشوري كه در چهارراه جغرافيايي آسيا قرار دارد، نقش كليدي در انتقال انرژي ايفا ميكند. يكي از مهمترين طرحهايي كه اخيراً مورد توجه قرار گرفته، مسير انتقال گاز از روسيه به هند از طريق ايران است؛ پروژهاي كه ميتواند ژئوپليتيك انرژي منطقه را متحول كند.
به گزارش خبرنگار «تعادل»، ايران بهواسطه موقعيت منحصربهفرد خود ميان كشورهاي غني از منابع انرژي (مانند روسيه و تركمنستان) و مصرفكنندگان بزرگ (مانند هند و چين)، بهطور بالقوه يكي از مهمترين مسيرهاي ترانزيت گاز در جهان است. ايجاد يك مسير پايدار براي انتقال گاز روسيه به هند، علاوه بر تأمين نيازهاي انرژي اين كشور آسيايي پرجمعيت، ميتواند باعث افزايش نفوذ ايران در بازار جهاني انرژي شود.
روسيه، به عنوان بزرگترين صادركننده گاز طبيعي در جهان، مدتهاست كه به دنبال تنوعبخشي به مسيرهاي صادراتي خود است. تحريمهاي غرب عليه مسكو پس از بحران اوكراين، باعث شد كه روسيه در پي يافتن جايگزينهايي براي بازار اروپا باشد. در همين راستا، يكي از مهمترين گزينههاي مسكو، توسعه صادرات گاز به جنوب و شرق آسيا، بهويژه هند و چين، است.
در حال حاضر، بيشتر صادرات گاز روسيه به آسيا از طريق خطوط لولهاي مانند «قدرت سيبري »به چين انجام ميشود. اما براي هند كه يكي از سريعترين رشدهاي مصرف انرژي را دارد، روسيه نيازمند مسيرهاي جديدي است. يكي از مقرونبهصرفهترين و استراتژيكترين گزينهها، انتقال گاز از طريق ايران است. گاز از ميادين سيبري روسيه استخراج و از طريق خطوط لوله به تركمنستان و سپس به ايران منتقل ميشود. تركمنستان، كه خود داراي منابع غني گاز است، ميتواند به اين مسير كمك كند و به عنوان يك نقطه تجميع براي گاز روسيه عمل كند.
ايران با داشتن شبكه گسترده خطوط لوله گاز، ميتواند گاز وارداتي از روسيه را از شمال كشور به جنوب، يعني به بنادر خليج فارس منتقل كند. اين بخش از مسير داراي زيرساختهاي قابل توسعهاي است كه با سرمايهگذاري مشترك ميتواند به يك شاهراه استراتژيك گاز تبديل شود.
در اين مرحله، گاز از طريق خطوط لوله زيردريايي يا به شكل LNG (گاز طبيعي مايعشده) از طريق پايانههاي صادراتي ايران به هند ارسال ميشود. هند نيز داراي بنادر مجهز براي دريافت LNG است و ميتواند به سرعت گاز دريافتي را به شبكه داخلي خود منتقل كند. به گفته برخي از كارشناسان، اين مسير پيشنهادي داراي چندين مزيت اساسي است كه آن را به يك گزينه قابل اجرا و جذاب براي همه طرفين تبديل ميكند:
استفاده از مسير ايران باعث ميشود مسافت انتقال گاز از روسيه به هند بهطور قابلتوجهي كاهش يابد. مسيرهاي جايگزين مانند مسير از طريق چين و ميانمار يا حتي از طريق پاكستان، هم پيچيدگيهاي فني بيشتري دارند و هم هزينههاي انتقال بالاتري را به همراه خواهند داشت. در همين زمينه محمد ترابي، كارشناس حوزه انرژي، در گفتوگو با خبرنگار «تعادل» اظهار كرد: ايران به عنوان يك بازيگر كليدي در اين پروژه، نقش خود را در ژئوپليتيك انرژي تقويت خواهد كرد. علاوه بر بهرهبرداري از حق ترانزيت، اين كشور ميتواند از سرمايهگذاريهاي خارجي براي توسعه زيرساختهاي انرژي خود بهره ببرد. وي تصريح كرد: روسيه با استفاده از اين مسير، وابستگي خود به بازار اروپا را كاهش داده و بازارهاي نوظهور هند را به روي صادرات گاز خود باز ميكند. اين امر بهويژه در شرايط تحريمهاي غرب، يك مزيت استراتژيك براي مسكو محسوب ميشود. وي عنوان كرد: هند بهشدت به واردات انرژي وابسته است و اين پروژه ميتواند به كاهش وابستگي اين كشور به تأمينكنندگان خاص كمك كند. انتقال پايدار گاز از روسيه از طريق ايران، امنيت انرژي دهلينو را افزايش ميدهد و گزينهاي جايگزين براي واردات LNG از كشورهاي ديگر مانند قطر و امريكا ارايه ميدهد. وي خاطرنشان كرد: تحريمهاي اعمالشده عليه ايران و روسيه ميتوانند مانعي بر سر راه سرمايهگذاري و تأمين مالي اين پروژه باشند. بااينحال، همكاريهاي دوجانبه و ايجاد راهكارهاي مالي جايگزين، ميتواند به كاهش اين محدوديتها كمك كند. وي در ادامه گفت: كشورهاي صادركننده گاز مانند قطر و امريكا ممكن است با توسعه اين پروژه مخالفت كنند، زيرا اين مسير ميتواند سهم بازار آنها را كاهش دهد. در نتيجه، احتمال فشارهاي ديپلماتيك و اقتصادي از سوي اين كشورها وجود دارد. وي عنوان كرد: براي اجراي اين پروژه، توسعه زيرساختهاي انتقال گاز در ايران و همچنين احداث خطوط لوله جديد يا پايانههاي LNG ضروري است. اين امر نيازمند سرمايهگذاريهاي كلان است كه تأمين آن ميتواند چالشبرانگيز باشد. ترابي گفت: باوجود تمام چالشهاي ذكرشده، مسير ايران براي انتقال گاز روسيه به هند، يك گزينه استراتژيك و اقتصادي براي همه طرفهاي ذينفع محسوب ميشود. اين پروژه نهتنها باعث تحكيم روابط اقتصادي و سياسي ميان ايران، روسيه و هند خواهد شد، بلكه به ايران امكان ميدهد تا به يك هاب انرژي در منطقه تبديل شود. وي بيان كرد: اگرچه موانع متعددي مانند تحريمها، مسائل امنيتي و نياز به سرمايهگذاري وجود دارند، اما فرصتهاي موجود در اين مسير، آن را به يك گزينه جدي در آينده انرژي منطقه تبديل كرده است. در صورتي كه ايران، روسيه و هند بتوانند از مسيرهاي ديپلماتيك براي رفع چالشها استفاده كنند، اين شاهراه طلايي انرژي ميتواند در آيندهاي نه چندان دور به واقعيت تبديل شود. وي تصريح كرد: درنهايت، مسير ترانزيت گاز از روسيه به هند از طريق ايران، نهتنها براي سه كشور درگير در پروژه، بلكه براي كل اقتصاد منطقهاي و حتي بازار جهاني انرژي، داراي اهميت استراتژيكي خواهد بود.