ناگهانِ مرگ در سايه روشن جواني
تنها طي 24 ساعت دو زورگيري يكي منجر به قتل و ديگری سقوط از ارتفاع شد

ناگهانِ مرگ در سايه روشن جواني

۱۴۰۳/۱۱/۲۸ - ۰۱:۲۵:۲۲
|
کد خبر: ۳۳۴۲۷۶

خبرآنقدر دردناك و تلخ بود كه مرور كردنش هم كاري ساده‌اي نيست. پسري 19 ساله ورودي سال 1402 دانشگاه تهران، قبولي در كنكوري كه مي‌تواند آرزوي هر جواني باشد و گذشتن از اين سد بزرگ نيازمند تلاش و پشتكاري غيرقابل وصف است.

مرگ اميرمحمد خالقي و سقوط دختر 18 ساله از پل عابر اتوبان محلاتي چه پيامي دارد

خبرآنقدر دردناك و تلخ بود كه مرور كردنش هم كاري ساده‌اي نيست. پسري 19 ساله ورودي سال 1402 دانشگاه تهران، قبولي در كنكوري كه مي‌تواند آرزوي هر جواني باشد و گذشتن از اين سد بزرگ نيازمند تلاش و پشتكاري غيرقابل وصف است. از آنجا كه سال‌هاست عدالت آموزشي هم از سيستم آموزش و پرورش ما رخت بر بسته موفق شدن در آزموني چنين سخت كه قطعا موفقيت در آن جز استعداد و پشتكار نيازمند هزينه‌هاي هنگفت است براي پسر جواني كه از شهري كوچك در خراسان جنوبي مي‌آيد نشان از تلاشي بي‌وقفه دارد. شايد همين مساله باعث شد كه اميرمحمد در حساب كاربري اينستاگرام خود بنويسد: «همه چي از دور قشنگه حتي دانشجوي دانشگاه تهران بودن!»

هيچ‌كس نمي‌داند امير محمد چند سال روياي رسيدن داشت. روياي دانشجوي دانشگاه تهران شدن... روياي سري بين سرها در آوردن... روياي گرفتن مدرك و تبديل شدن به يك متخصص تمام عيار در حوزه كسب و كار و بازار. هيچ‌كس نمي‌داند محمد امين در آن لحظه كه آخرين نفس‌هايش را خرج دنبال كردن دزدان كرده بود به چه چيز فكر مي‌كرد؟ به سرنوشت مبهمي كه در انتظارش بود. به اينكه چطور مي‌تواند اين خسارت را جبران كند. به اينكه كاش از مسير ديگري به خوابگاه برمي‌گشت... او به هر چه در آن لحظات فكر كرده اما قطعا به مردن فكر نكرده است. اصلا باورش سخت است كه تصور كند براي يك زورگيري جانش را بايد بدهد. به مردم فكر نكرد كه تا سر خيابان دنبال دزدها دويد. به مردن فكر نكرد كه تمام تلاش خود را به كار گرفت تا كمترين خسارت را ببيند. او قطعا به هر چيزي در آن لحظات فكر كرده جز اينكه قرار است لحظاتي بعد براي هميشه چشمانش را به روي اين دنيا ببندد.

 

شرحي از آن اتفاق تلخ

اميرمحمد خالقي دانشجوي ۱۹ ساله مقطع كارشناسي رشته مديريت كسب و كار دانشگاه تهران، اهل خراسان جنوبي بود. او به تازگي ترم چهار دانشگاه را آغاز كرده بود. شب چهارشنبه حوالي ساعت ۲۱، در هنگام بازگشت از محل كار خود (به گفته دوستانش، سمت ميدان انقلاب) كه اولين روز شروع به كارش بود، مورد حمله دو سارق زورگير در منطقه اميرآباد قرار مي‌گيرد. سارقان در زمان ربودنِ كوله پشتي، مقتول را مورد اصابت چاقو قرار دادند. ضرباتي كه به مجاري تنفسي اميرمحمد اصابت كرده و او را در آن شب سرد و تاريك زمينگير كرد. وي به بيمارستان شريعتي منتقل مي‌شود. به‌رغم تمام تلاش‌هايي كه براي زنده ماندن اين دانشجوي نخبه هوش مصنوعي صورت مي‌گيرد، به دليل شدت جراحت وارده صبح پنجشنبه حوالي ساعت 30: 7 در بيمارستان شريعتي فوت مي‌كند. اين حادثه نه تنها جامعه دانشگاهي، بلكه تمام مردم ايران را به‌شدت متاثر كرد و واكنش‌هاي گسترده‌اي از مسوولان، دانشجويان و مردم را به همراه داشت.

 

ماجراي دختر پل عابر اتوبان محلاتي

دقيقا 24 ساعت بعد از تسليم شدن امير محمد به مرگ دختر ديگري در گوشه ديگر از اين كلان‌شهر بي‌در و پيكر طعمه زورگيران مي‌شود. روي پل عابر پياده همان جايي كه بارها وبارها زنان و دختران خواستار تامين امنيت آن شده‌اند. به خصوص پل‌هايي كه از روي اتوبان مي‌گذرد و افراد هيچ راه ديگري براي رد شدن از عرض اتوبان جز بالا رفتن از پل عابر ندارند. اين دختر 18 ساله براي اينكه از دست زورگيران جان سالم به در ببرد از لبه پل هوايي آويزان مي‌شود اما تعادلش به هم مي‌خورد و وسط اتوبان سقوط مي‌كند. آخرين اخبار مي‌گويد اين دختر دچار شكستگي مهره‌هاي كمر شده است. هنوز معلوم نيست آيا او دچار معلوليت شده يا از اين حادثه جان سالم به در برده است.

 

امنيت جامعه در مسلخ فقر

فرهاد توانمند، جامعه‌شناس و پژوهشگر اجتماعي در اين باره به تعادل مي‌گويد: متاسفانه چنين اخباري تنها يك حقيقت تلخ را براي ما بازگو مي‌كنند. حقيقتي كه نشان مي‌دهد امنيت جامعه در مسلخ فقر سلاخي شده و كار به جايي رسيده كه ديگر حتي ساعت 9 شب هم براي افراد كوچه و خيابان امن نيست و كسي نمي‌تواند در اين ساعات تردد كند چرا كه ممكن است اسير دست كساني شود كه براي به دست آوردن اندكي پول ممكن است دست به هر كاري بزنند.

او مي‌افزايد: تمام اين اتفاقات در جامعه ما نتيجه فقر است. شايد در جوامع ديگر از اين دست اتفاقات سال‌هاست كه رخ مي‌دهد و جان آدم‌ها با انواع اسلحه‌هاي گرم و سرد تهديد مي‌شود اما افزايش اين دست اتفاقات در كشور ما درست از زماني شروع شده كه معيشت مردم در سراشيبي سقوط قرار گرفته است. اين پژوهشگر اجتماعي ادامه مي‌دهد: فقر عامل بسياري از آسيب‌هاي اجتماعي، ناهنجاري‌هاي رفتاري و البته نارضايتي‌هاي مدني است. شايد خيلي از مسوولان بر اين باور باشند كه افراد نمي‌توانند به بهانه فقر امنيت اجتماعي را به خطر بياندازند اما اگر پيرو سيره امام اول شيعيان امام علي(ع) باشيم بايد به اين جمله ايشان خوب فكر كنيم «فقر كه از در داخل شود ايمان از در ديگر خارج مي‌شود.»

 

مجازات به تنهايي بازدارنده نيست

اين جامعه شناس در بخش ديگري از سخنان خود به برخي اظهارنظرها اشاره كرده و مي‌گويد: برخي از افراد بر اين باورند كه چون قانون با سارقان برخورد قهري درستي نداشته و در واقع اشد مجازات را براي آنها در نظر نگرفته است چنين اتفاقاتي در جامعه رقم مي‌خورد. مساله اينجاست كه بر خلاف تصور اين دوستان مجازات به تنهايي نمي‌تواند بازدارنده باشد.

توانمند اظهار مي‌دارد: نمونه‌اش اعدام سلطان سكه و دلار و ... زماني كه سال 97 سلطان سكه را اعدام كردند قيمت سكه تمام 3 ميليون تومان بود آيا اين اعدام مانع از افزايش قيمت شد؟الان قيمت سكه چقدر است. اينكه برخي مسوولان فكر مي‌كنند تنها با اعدام كردن مي‌توانند ميزان جرم و جنايت در جامعه را كاهش بدهند كاملا اشتباه است. او مي‌افزايد: زماني اين اتفاق رخ مي‌دهد كه اكثر مردم جامعه در رفاهي نسبي زندگي كنند. نه اينكه بيش از 70 درصد مردم معيشت‌شان در سراشيبي سقوط باشد و بيش از 50 درصد مردم زير خط فقر باشند. ما امروزه به مدد همين ناكارآمدي مسوولان و بي‌توجهي به وضعيت اقتصادي با پديده «شاغلان فقير» مواجه‌ايم. پديده‌اي كه طي همين چند سال اخير به وجود آمده افراد كار مي‌كنند اما از پس هزينه‌هاي زندگي بر نمي‌آيند. اين فاجعه بار است.

 

اعتراض دانشجويان همچنان ادامه دارد

اما در آن سوي ماجرا از زمان به قتل رسيدن اميرمحمد خالقي تاكنون دانشجويان دانشگاه تهران دست به تجمع‌هاي اعتراض آميز زده و از مسوولان مي‌خواهند هر چه زودتر ضمن پيگيري اين حادثه تلخ و توبيخ مسوولاني كه در زمينه تامين امنيت كوچه‌هاي اطراف خوابگاه امير آباد كوتاهي كرده‌اند تدبيري براي جلوگيري از بروز دوباره چنين اتفاقاتي بينديشند. مهسا يكي از هم دانشكده‌اي‌هاي اميرمحمد به «تعادل» مي‌گويد: مساله دردناك اينجاست كه دانشگاه اطلاعيه داده و در آن قيد كرده با اينكه اتفاق مذكور در خيابان‌هاي اطراف دانشگاه رخ داده اما ما آن را پيگيري مي‌كنيم. سوال اينجاست كه چرا وقتي بارها و بارها دانشجويان نسبت به ناامن بودن كوچه‌هاي اطراف خوابگاه به مسوولان گزارش داده بودند و از آنها خواستند تا ايمني اين كوچه‌ها را برقرار كنند هيچ كس گوش نداد؟!

او مي‌افزايد: در موارد ديگر كوچه‌هاي اطراف دانشگاه حوزه استحفاظي حراست دانشگاه به حساب مي‌آيد اما در اين مورد براي اينكه شانه از بار مسووليت خالي كنند مي‌گويند كوچه‌هاي اطراف به حراست دانشگاه ربطي ندارد.

اين دانشجو در ادامه مي‌گويد: امير محمد مجبور بود براي اينكه بتواند خرج خودش را در بياورد به سر كار برود. آن شب هم از سر كار بر مي‌گشت به خوابگاه كه اين اتفاق برايش رخ داد. براي يك دانشجو لپ‌تاپ او همه زندگي‌اش است. اگر آن را از دست بدهد امكان دوباره خريدن حداقل براي ما كه هيچ كدام آقا‌زاده نيستيم و وابستگي به هيچ مقامي نداريم تقريبا صفر است. اميرمحمد هم به همين دليل در برابر زورگيران مقاومت كرد و حتي بعد از اينكه چاقو را در قلبش فرو كردند براي پس گرفتن كوله پشتي‌اش تا سر كوچه دنبال آنها دويد.

 

مسوولان دانشگاه بايد پاسخگو باشند

يكي ديگر از دانشجويان دانشگاه تهران در اين باره مي‌گويد: مسوولان دانشگاه بايد پاسخگو باشند. نمي‌توانند با تهديد و ارعاب دانشجويان را از اعتراض منع كنند. اين اتفاق ممكن بود براي هر كدام از ما رخ بدهد. اميرمحمد هم يكي از ما بود. با هزار آرزو تلاش كرده بود و در دانشگاه تهران قبول شده بود قطعا برنامه‌هاي زيادي براي زندگي و آينده‌اش داشت اما همه‌چيز در يك لحظه قرباني بي‌مسووليتي كساني شد كه هميشه مدعي‌اند.

او مي‌افزايد: الان هم كه مي‌دانند ما داغدار هستيم و عصباني به جاي اينكه سعي كنند فضا را آرام كنند با تهديد و رفتارهاي غير قابل قبول فقط سعي در خفه كردن صداي دانشجويان دارند. اين روند قرار است تا كي ادامه پيدا كند. ما نمي‌خواهيم خون يك هم‌دانشگاهي ديگرمان به ناحق ريخته شود.