بازارگردانها چقدر پول تزريق كردهاند؟
صندوقهاي بازارگرداني از سال ۹۹ مسووليت تنظيم عرضه و تقاضا و روان شدن معاملات بورس در محدوده دامنه نوسان را بر عهده دارند اما براساس قوانين و مقررات نتوانستهاند آنطور كه بايد به وظايف ذاتي خود عمل و رضايت معاملهگران بازار سرمايه را جلب كنند.
صندوقهاي بازارگرداني از سال ۹۹ مسووليت تنظيم عرضه و تقاضا و روان شدن معاملات بورس در محدوده دامنه نوسان را بر عهده دارند اما براساس قوانين و مقررات نتوانستهاند آنطور كه بايد به وظايف ذاتي خود عمل و رضايت معاملهگران بازار سرمايه را جلب كنند. برخي معتقدند بازارگردانها در ايجاد صفها نقش موثري دارند تا از اين طريق نوسانگيري كنند و برخي ديگر هم شرايط نه چندان مطلوب مالي صندوقهاي بازارگرداني و عمق نداشتن بورس ايران را عامل تشكيل صفها و روان نبودن معاملات ميدانند و به همين خاطر مقصر دانستن بازارگردانها را به دور از انصاف تلقي ميكنند. روان بودن معاملات در بورس و تشكيل نشدن صفهاي خريد و فروش از مطالبات مهم سهامداران محسوب ميشوند؛ مطالبهاي كه اگر بررسي و دقت شود واقعاً بحق و بجاست اما متأسفانه طي اين سالها انتظارات سهامداران و معاملهگران در بازار سرمايه محقق نشده است. بازار بورس و بهطور كل بازارهاي مالي بايد از نقدشوندگي بالا برخوردار باشند و اين يك اصل مهم و ضروري است تا جذابيت اين بازارها بيش از پيش افزايش پيدا كند. اگر قرار باشد بازارهاي مالي از نقدشوندگي بالا و معاملات روان برخوردار نباشند، دلسردي و اعتراض سرمايهگذاران را به دنبال خواهد داشت. آنچه كه سبب افزايش جذابيت بازار ارز ديجيتال يا حتي فاركس شده، نقدشوندگي بالاي آنهاست؛ به عبارت بهتر در اين بازارها معاملهگران در صفهاي خريد و فروش روزها يا حتي هفتهها گرفتار نميشوند اما در بورس ايران كاملاً عكس اين موضوع اتفاق ميافتد؛ طوري كه صفهاي خريد و فروش سبب گرفتاري معاملهگران و سرمايهگذاران براي روزها و هفتهها در صفهاي ساختگي ميشوند و اوقات را ما بين نااميدي و اميدواري سپري ميكنند به اميد اينكه شايد دل حقوقيهاي بزرگ به رحم آيد و اجازه دهند صفها جمعآوري شوند تا براي لحظاتي كوتاه فرصت خروج يا فرصت خريد فراهم شود.
تحليل اشتباه مساوي با گرفتاري در صف
براساس گزارش صداي بورس، خدا نكند تحليلگري، تحليلش اشتباه باشد و بازار برخلاف تحليل او پيش برود آن وقت خواهيد ديد حتي فرصت خروج از او سلب ميشود و با وجود اينكه كندلهاي قرمز حد ضرر او را رد كرده اما كو خريدار!؟ مگر صفهاي سنگين اجازه ميدهند معاملهگران از معاملهاي كه وارد آن شدهاند خروج كنند و در نهايت با ضرري بيش از آنچه براساس ريسك به ريوارد (نسبت بين ضرر و پاداش) مشخص كردهاند مواجه خواهند شد يا حتي عكس آن اتفاق ميافتد يعني اينكه امكان دارد معاملهگر شرايط را براي ورود به يك معامله مساعد ببيند اما صف خريد اجازه نميدهد او از كف قيمتي خريد را انجام دهد و به هدف قيمتي كه تعيين كرده دست يابد. از سوي ديگر برخي نه نوسانگير هستند و نه معاملهگر حرفهاي، اينها فقط سهامداري ميكنند اما وقتي به پولشان نياز دارند و ميخواهند از قبال فروش سهام به پول نقد دست يابند، با سختي و مشقت در فروش سهام مواجه ميشوند. اصطلاحي در بازارهاي مالي وجود دارد باعنوان «بازارگردان»؛ كاركرد بازارگردان با بازارساز متفاوت است. در اصل بازارساز مسنول و تعيينكننده قيمت است و بازارگردان مسووليت افزايش نقدشوندگي سهام و جلوگيري از ايجاد صفهاي خريد يا فروش را برعهده دارد. بازارگردان؛ نوعي كارگزار يا معاملهگر است كه با اخذ مجوزهاي لازم از سازمان بورس و اوراق بهادار متعهد به افزايش نقدشوندگي و تنظيم عرضه و تقاضا در محدوده دامنه نوسان در بازار سرمايه ميشود و از به وجود آمدن گرههاي معاملاتي جلوگيري ميكند. دستورالعمل فعاليت بازارگرداني در بورس اوراق بهادار ايران مصوب آذر سال ۱۳۸۴ مطابق با ماده ۳۴ قانون بازار اوراق بهادار است كه ابلاغ شد. اين دستورالعمل شامل ۲۶ ماده است كه بازارگردانها موظف به انجام آن هستند. از سوي ديگر شركت فرابورس در اطلاعيه ۳۱ خرداد سال ۱۴۰۲ خود شرايط برخورداري از بازارگرداني را اعلام كرده كه براين اساس يك: «شركتها با ارزش بازار بيش از ۶.۵ هزار ميليارد تومان» دو: «شركتها با بيش از ۵۰ هزار سهامدار» و سه: «شركتها با موضوع فعاليت بانك، بيمه و تأمين سرمايه» مجبور به معرفي بازارگردان هستند. البته اين قوانين براي بازارهاي اول و دوم بورس است و بازار پايه از قاعده بازارگرداني مستثني هستند. بازارگردانهاي بسياري در بورس ايران فعاليت دارند كه در جدول به تعدادي از آنها اشاره ميشود. البته اين قانون در سالها فراز و فرودهايي داشته و با اصلاحاتي همراه بوده است كه آخرين اصلاح آن مربوط به شهريور ماه ۱۴۰۳ است كه بنا به گفته مهدي زماني، معاون عمليات بازار بورس تهران بازارگرداني براي نمادهاي بازار دوم بورس تهران از ابتداي مهرماه سال جاري اختياري شده است.
فراز و فرودهاي قانون بازارگرداني
هرچند اين قانون در طي اين سالها فراز و فرودهايي داشته و اصلاحاتي را شاهد بوده اما شواهد و قرائن نشان ميدهد ميان نمادهايي كه بازارگردان دارند با نمادهاي فاقد بازارگردان تفاوت زيادي وجود ندارد و تشكيل صفهاي خريد و فروش براي همه آنها به چشم ميخورد. به عنوان مثال شركت مجتمع توليد گوشت مرغ ماهان با نماد «زماهان» كه بازارگرداني آن را صندوق سرمايهگذاري اختصاصي بازارگرداني آواي فراز برعهده دارد هفتههاست كه در صف فروش قرار گرفته و اگر به نمودار تكنيكالي آن نگاه بيندازيد متوجه ميشويم كه بيش از دو ماه است فرصت خروج و نقد كردن به سهامداران خود را نداده يا حداقل معاملات رواني را در اين نماد شاهد نبوديم. قادر معصومي خانقاه، مدير نظارت بر بورسهاي سازمان بورس به خبرنگار اطلاعات بورس در رابطه با عملكرد بازارگردانها ميگويد: از سال ۹۹ سازوكار بازارگرداني در بورس ايران تنظيم شده و يك سري تعهدات را براي بازارگردانها تعريف كردهايم و براساس اين تعهدات بايد به وظايف خود عمل كنند اما اينكه انتظار داشته باشيم بازارگردان صفهاي خريد و فروش را جمع كنند تكليف مالايطاق است. وي ميافزايد: طبق تكاليفي كه براي بازارگردان تعريف شده، حداقلي براي خريد و فروش سهم وجود دارد و بازارگردان بايد آن را رعايت كند و بيش از آن اختياري است و خود بازارگردان بايد مديريت كند.
بازارگردانها چقدر پول تزريق كردهاند؟
مدير نظارت بر بورسهاي سازمان بورس با اعلام اينكه مجموعاً ۱۰۸ هزار ميليارد ريال توسط بازارگردانها براي حمايت از بازار طي يكسال گذشته به بازار تزريق شده است، بيان ميكند: بهطور كلي بايد گفت با سازوكار بازارگرداني نتوانستهايم به آن هدفي كه طراحي شده دست پيدا كنيم و بر همين اساس است كه ارديبهشت ماه امسال بخشي از فرايندهاي بازارگرداني را اصلاح كرديم و طبق آن به غير از بازار اول بورس استفاده از بازارگردان براي بازارهاي دوم بورس و اول و دوم فرابورس اختياري شده است و سال گذشته هم براي بازار پايه اختياري شد. معصومي خانقاه با اشاره به گام بعدي براي اصلاح فرايندهاي بازارگرداني در بورس ايران ميگويد: گام بعدي مربوط به رتبهبندي و دستهبندي بازارگردانهاست كه اگر انجام شود به فعالتر شدن بيشتر بازارگردانها منجر خواهد شد. البته بايد اين را هم بگويم خيلي صف خريد و فروش در بورس وجود ندارد كه البته مورد «زماهان» كمي متفاوت است. به نظر ميرسد خود مسوولان سازمان بورس هم از شرايط بازارگرداني در بازار سرمايه رضايت كامل را ندارند و به همين دليل زمزمههاي افزايش دامنه نوسان يا حتي آزاد گذاشتن آن و افزودن بر ساعت معاملات شنيده ميشود تا از اين طريق روان شدن هرچه بيشتر معاملات و افزايش نقدينگي در بازار را رقم بزنند. به فرض اينكه اين دو اتفاق مهم در بورس ايران رخ دهد اما بازارگردان در كنار بازارساز بايد وجود داشته باشد و اين دو، نقش مكمل هم را ايفا ميكنند. صندوقهايي كه نقش بازارگرداني را برعهده دارند از توان بالقوهاي براي تزريق نقدينگي به بورس برخوردار هستند و بنابراين با كمرنگ شدن حضور اين صندوقها در بورس، نقدينگي كاهش پيدا خواهد كرد. اينكه بازارگردانها به وظايف اصلي خود به درستي عمل نميكنند و در جمعآوري صفهاي خريد و فروش و روان شدن معاملات عملكرد صحيحي ندارند جاي شك نيست اما بهتر است با ملزم كردن اينها و تشديد نظارتها، آنها را در ريلي قرار داد كه به نفع معاملهگران در بورس باشد.