سياستهاي حمايتي و اهميت جزييات
بايد قبل از اينكه سياستي را به عنوان دولت اتخاذ كنيم به عواقب آن فكر كنيم. هيچ سياستي نبايد اتخاذ شود كه هزينه آن از سفره مردم داده شود و افزايش تورم را به همراه داشته باشد، زيرا تورم بزرگترين مشكلي است كه با آن مواجه هستيم. اين سياستها ميتواند در حوزه پولي، مالي، ارزي، صادرات و واردات، بورس و بازار سرمايه باشد.
بايد قبل از اينكه سياستي را به عنوان دولت اتخاذ كنيم به عواقب آن فكر كنيم. هيچ سياستي نبايد اتخاذ شود كه هزينه آن از سفره مردم داده شود و افزايش تورم را به همراه داشته باشد، زيرا تورم بزرگترين مشكلي است كه با آن مواجه هستيم. اين سياستها ميتواند در حوزه پولي، مالي، ارزي، صادرات و واردات، بورس و بازار سرمايه باشد. بايد سياستگذار يك اصل را در نظر بگيرد كه اقداماتش چقدر به تورم موجود اضافه ميكند و اگر نميتواند بار تورمي را جبران كند، نبايد سياستي را اتخاذ كند.
اين اتفاقي است كه مدام در كشور تكرار ميشود و تقريبا از سال ۹۰ به بعد تورم دو رقمي بالاي ۴۰ درصد عادتمان شده است. زماني تورم دو رقمي حدود ۲۰ درصد داشتيم ولي از سالهايي كه تحريم شروع شده متوسط نرخ تورم به دو برابر رسيده است و قاعدتا بايد تمام اركان مملكت در سياستگذاري متمركز شوند براي اينكه ببينند چقدر حاصل سياستگذاريهايشان به تورم ميافزايد و اگر افزود چه راههايي براي جبران آن بايد پيش گرفته شود. تا به حال هيچكدام از اين اتفاقات نيفتاده است. سياستگذار اقتصادي مملكت نگاه روزمرّگي و از اين ستون به آن ستون فرج است را دارد و نگاه بلندمدت ندارد. يعني دولتها در مملكت به جاي صاحبخانه مانند مستاجر عمل ميكنند. يعني وقتي خانه دست صاحبخانه باشد از آن مراقب زيادي ميكند ولي اگر دست مستاجر باشد بايد مدام تعمير شود.
بارها گفتهايم كه اين روش پرداختهاي نقدي كه در زمان خودش معادل ۴۵ تا ۵۰ دلار بود ولي در حال حاضر به ۵۰ سنت رسيده، شكست خورده است. سياستهاي پرداخت كالابرگ يا كوپنهاي غيرنقدي يا كمكهاي معيشتي را ديدهايم كه نتيجه شاياني نداشته است. مردم از نظر پروتئين نيازهايشان را كمتر دريافت ميكنند. مصرف لبنيات بهشدت بدتر شده و در درازمدت نسلي را در يك كشوري دچار سوء تغذيه ميكند كه نتيجه آن دهههاي آينده مشخص ميشود. اين سياستهاي شكست خورده يا كامل نشده را بايد وسط بگذاريم و نگاه كنيم ببينیم در چه جايي موفق بوديم و چه جايي موفق نبوديم. موارد ناموفق را حذف و بخشهاي موفق را تقويت كنيم. وقتي قرار است نظر كارشناسان پرسيده شود بايد نظر منتقد سياستهاي دولت را اول بياوريم. بنابراين دولت بايد منتقدان را جمع كنند و از آنها راهحل بپرسند. همچين بايد مجمعي از صاحب نظران اقتصادي را گرد هم جمع كنند و نظرات آنها را دريافت كنند. برخي از مردم در كشور هزينه تحصيل فرزندانشان بالا است. براي دهكهاي مياني آموزش و سلامت مهم است. ميشود آنها را دستهبندي كرد. دولت بايد خدماتي مانند آموزش، سلامت، بهداشت، حمل و نقل را از ارايهكننده آن خريداري كند و به صورت رايگان در اختيار طبقه متوسط شهري قرار دهد. يعني يارانه را در اين موارد اعمال كند.