
ايران شاهراه انرژي؛ از حرف تا عمل
بر اساس اعلام رسمي مسوولان تركيه، صادرات گاز تركمنستان به تركيه از خاك ايران آغاز شده و طبق آنچه رسانههاي تركزبان منتشر كردهاند حجم شروع اين سوآپ، روزانه حدود ۵ ميليون مترمكعب است.
بر اساس اعلام رسمي مسوولان تركيه، صادرات گاز تركمنستان به تركيه از خاك ايران آغاز شده و طبق آنچه رسانههاي تركزبان منتشر كردهاند حجم شروع اين سوآپ، روزانه حدود ۵ ميليون مترمكعب است.
به گزارش خبرنگار «تعادل»، صادرات گاز تركمنستان به تركيه از خاك ايران آغاز شده، اين موضوعي است كه مقامات تركيه و رسانههاي آن رسما اعلام كردهاند؛ اگرچه از سوي مسوولان ايراني هنوز هيچ اطلاع رسمي در اين خصوص صورت نگرفته است.
آلپ ارسلان بايراكدار، وزير انرژي تركيه از آغاز صادرات گاز تركمنستان از طريق ايران به تركيه از روز دوشنبه (13 اسفندماه) خبر داد و گفت:«اين گاز در اولين سال، نياز يك و نيم ميليون خانه را تامين خواهد كرد و سعي ميكنيم در انتهاي سال، رقم وارداتي را افزايش دهيم؛ بدنبال تمديد 5 ساله آن از اين طريق هستيم و پس از آن انتقال گاز از طريق درياي خزر و توسط لولههاي انتقال گاز را در ميان مدت و بلندمدت دنبال ميكنيم تا گاز را علاوه بر مصرف داخلي به اروپا نيز صادر كنيم.»
طبق اعلام رسانههاي تركيه، ميزان صادرات گاز تركمنستان به تركيه از خاك ايران، در گام اول 2 ميليارد مترمكعب در سال (حدود 5 ميليون مترمكعب در روز) است كه دو طرف در حال رايزني براي افزايش آن طي ماههاي آتي هستند.
مقامات تركيه، از قيمت رقابتي خريد گاز از تركمنستان به عنوان يك دستاورد براي اين كشور ياد كردهاند؛ هنوز مشخص نيست آيا گاز تركمنستان قرار است جايگزين صادرات مستقيم گاز ايران به تركيه شود يا از ظرفيتهاي خالي انتقال گاز به تركيه، براي انتقال گاز تركمنستان استفاده ميشود.
براساس اين گزارش در روزهايي كه بازار انرژي جهاني با تغييرات و چالشهاي بزرگي روبرو است، ايران با گام مهمي در ترانزيت گاز تركمنستان به تركيه، توجهات را به خود جلب كرده است. اين توافق كه از مسير خاك ايران اجرايي شده، تنها يك پروژه اقتصادي نيست؛ بلكه نقطه آغاز تحولي ژئوپليتيكي است كه ايران را به بازيگر اصلي انرژي منطقه تبديل ميكند. آيا اين مسير ميتواند ايران را به يك «هاب گازي» تبديل كند؟ يا تنها يك پروژه گذرا است؟
ايران و تركمنستان سالهاست كه روابط انرژي نزديكي دارند. تركمنستان، با چهارمين ذخاير بزرگ گاز جهان، به دنبال بازارهاي جديد براي صادرات است. تركيه، به عنوان كشوري استراتژيك كه دروازه ورود به اروپا محسوب ميشود، نياز فزايندهاي به منابع انرژي پايدار دارد. ايران، با زيرساختهاي گسترده گازي و موقعيت جغرافيايي منحصربهفرد، حلقه گمشده اين زنجيره است. طبق توافق اخير، گاز تركمنستان از طريق خطوط انتقال ايران به تركيه صادر ميشود. اين توافق نهتنها وابستگي ايران به درآمدهاي نفتي را كاهش ميدهد، بلكه موقعيت ترانزيتي ايران را تقويت ميكند. استفاده از زيرساختهاي موجود و سرمايهگذاريهاي جديد براي بهبود شبكه انتقال، ميتواند به ايران كمك كند كه از يك كشور صادركننده صرف، به مركز تبادل انرژي تبديل شود.
ايران ميتواند از عوارض ترانزيت گاز درآمد ثابت و بلندمدتي كسب كند. اين درآمدها ميتواند صرف توسعه زيرساختها و افزايش ظرفيت انتقال شود.
با نقشآفريني در پروژههاي چندجانبه، ايران ميتواند روابط خود را با كشورهاي منطقه تقويت كرده و در تصميمات كلان انرژي اثرگذار باشد. پروژههاي جديد ميتواند منجر به توسعه خطوط لوله، تأسيسات ذخيرهسازي و فناوريهاي مرتبط با گاز طبيعي شود كه ظرفيت ايران را براي مديريت حجم بالاتر صادرات افزايش ميدهد. كشورهايي مانند آذربايجان و روسيه نيز براي نقشآفريني در بازار گاز اروپا رقابت ميكنند و ايران بايد براي حفظ مزيت رقابتي تلاش كند.
اصلاح ساختارهاي حقوقي، قيمتگذاري شفاف، و بهبود روابط تجاري با شركتهاي بزرگ انرژي از جمله مواردي است كه ايران براي موفقيت نياز دارد.
پاسخ اين پرسش به تصميمات استراتژيك ايران بستگي دارد. اگر ايران بتواند چالشها را مديريت كند، ظرفيتهاي عظيمي براي تبديلشدن به يك هاب انرژي وجود دارد. موقعيت جغرافيايي ممتاز، ذخاير عظيم گاز، و تجربه در مديريت خطوط انتقال، همه به نفع ايران است. اما اين پتانسيل تنها زماني شكوفا ميشود كه ايران با ديپلماسي فعال، تعامل سازنده با همسايگان، و بهروزرساني زيرساختها، مسير تبديلشدن به «چهارراه انرژي» منطقه را هموار كند.
آغاز صادرات گاز تركمنستان به تركيه از خاك ايران، يك نقطه عطف در ژئوپليتيك انرژي منطقه است. اين پروژه نهتنها منافع اقتصادي قابلتوجهي براي ايران به همراه دارد، بلكه فرصتي استثنايي براي تثبيت جايگاه ايران به عنوان بازيگر كليدي در بازار انرژي جهاني فراهم ميكند. اگر ايران بتواند مسير درستي براي توسعه زيرساختها، تعاملات بينالمللي و مديريت چالشهاي سياسي انتخاب كند، ميتواند از اين فرصت طلايي استفاده كرده و به قلب تپنده انرژي منطقه تبديل شودجايي كه شرق و غرب براي تأمين انرژي به آن چشم دوختهاند.
اين مسير، با همه فراز و نشيبهايش، ميتواند آغازگر فصلي تازه در تاريخ انرژي ايران باشد؛ فصلي كه ايران را نهفقط به عنوان صادركننده، بلكه به عنوان هاب منطقهاي گاز معرفي ميكند قلبي كه انرژي آسياي مركزي را به اروپا و فراتر از آن ميرساند.