انتشار ۲۰ همت اوراق در بازار سرمايه
كرادفاندينگ، دامنه نوسان، انتشار اوراق و مهمتر از همه سهام پروژهها از مسائل روز بازار است كه ذهن بسياري از فعالان را به خود مشغول كرده است.
كرادفاندينگ، دامنه نوسان، انتشار اوراق و مهمتر از همه سهام پروژهها از مسائل روز بازار است كه ذهن بسياري از فعالان را به خود مشغول كرده است. ضمن اينكه سكوهاي فروش يا خالي فروشي طلا نيز از علامت سوالهاي مهم است كه همه آنها نياز به تحليل و بررسي دقيق خود دارند تا بتوان درمورد آنها نظر نهايي را صادر كرد؛ در همين راستا به سراغ مديرعامل يكي از بزرگترين تأمين سرمايههاي حال حاضر بازار يعني تأمين سرمايه اميد رفتيم و در گفتوگويي كه با سيد محسن موسوي داشتيم به اين مسائل و همچنين آينده بازار سهام، برنامههاي توسعهاي و عملكرد درخشان اين تأمين سرمايه در سال ۱۴۰۳ پرداختيم كه در ادامه آن را ميخوانيد.
روند كلي بازار را چگونه ميبينيد؟
در مورد بازار، به نظر من بازار امسال عجيب بوده است. صندوقهاي طلاي ما رشد چشمگيري داشتند و حجم زيادي جذب كردند اما اين لزوماً نشاندهنده وضعيت خوب اقتصاد نيست. ضمن اينكه امسال توانستيم صندوق زرافشان خود را به بيش از ۵ هزار ميليارد تومان برسانيم. البته اقتصاد تضعيف شده باعث شده است كه ارزندگي داراييها بيشتر به چشم بيايد و با توجه به نوسانات ارزي و قيمت شمش، سكه و طلا، فكر ميكنم بازار در موقعيت مناسبي براي خريد قرار دارد و پتانسيل رشد دارد. همچنين اگر افزايش نرخ تورم را در نظر بگيريم، بازار ما عقبافتاده است و پتانسيل رشد دارد و اگر در سال آينده به ثبات برسيم و اعداد فعلي تكرارپذير باشند، بازار ميتواند رشد كند.
افزايش سرمايه شركتهايي زير مجموعه در سال ۱۴۰۳ چطور پيش رفته است؟
50 هزار ميليارد تومان افزايش سرمايه بانك ملي و بانك سپه را انجام داديم كه در سيستم بانكي، اين عدد بسيار بزرگي بود كه توانستيم با تلاش همكارانمان آن را به سرانجام برسانيم. ضمن اينكه شركت مديريت دارايي مركزي به سرپرستي صدرايي بسيار همراهي كردند تا بتوانيم اين كار را انجام دهيم و امسال نيز براي افزايش سرمايه بانكهاي پارسيان و بانك گردشگري كمك كرديم و به عنوان متعهد پذيرهنويسي فعاليت داشتيم. هماكنون نيز در سيستم بانكي براي بانك توسعه تعاون، اولين اوراق خريد دين آنها را انجام ميدهيم تا اين بانك بتواند در تسهيلاتدهي موثرتر حضور داشته باشد.
براي شركتهاي كوچك هم اوراق منتشر ميكنيد؟
در تلاش هستيم تا به عنوان اولين كيس مطالعاتي، تا پايان امسال تأمين مالي اين شركتها را ابا اوراق مرابحه شركتهاي كوچك كه با زحمت صدرايي و همكارانشان، آييننامههاي آن نوشته شده است؛ انجام دهيم. يعني اولين سه شركت كوچك را در حال پيگيري هستيم تا حتماً بتوانيم اين كار را در سال جاري نهايي كنيم و به سرانجام برسانيم.
چرا «شگستر» در مسير نزول قرار دارد؟
سهام اين شركت توسط نهادهاي خصوصي و دولتي با استقبال خريداري شده است. ضمن اينكه سهام پروژهها زمان ميبرد تا به بلوغ برسند و اين نيز مهم است كه وقتي شركتي مانند شركتهاي معدني، لاستيكي يا پتروشيمي كه توليد و سود آنها مشخص است، سهام آنها نوسان ميكند اما وقتي شركتي هنوز به بهرهبرداري كامل نرسيده، ابهامات بيشتري دارد.
بهنظرتان تأمين مالي از شيوه سهام پروژه در كجاي راه خود قرار دارد؟
تا زماني كه اين شركتهاي سهامي پروژه، سهم قابل توجهي از بازار را به دست نياورند، نميتوانيم در مورد آينده آنها صحبت كنيم. اين شركتها بايد وزن بگيرند و جايگاه خود را در بازار پيدا كنند. قطعاً همه دوست داريم وقتي شركتي از مرحله ساخت به مرحله سودآوري ميرسد، جذابيت بيشتري براي سرمايهگذاران داشته باشد و اينگونه سرمايهگذاران ميتوانند از ابتدا در ساخت شركت مشاركت كنند و وفاداري بيشتري نسبت به سهام داشته باشند. در حال حاضر، شركتهاي سهامي پروژه جايگاه خاصي در بازار ندارند. اگر اين شركتها بتوانند ۱۰ درصد وزن بازار سرمايه را به خود اختصاص دهند، جذابيت بيشتري خواهند داشت. ضمن اينكه صندوقهاي پروژهاي نيز ميتوانند به همين اندازه جذاب باشند.
چرا سهام پروژههاي بيشتري تا به امروز وارد بازار نشدند؟
آييننامهها و دستورالعملها هنوز در حال اصلاح هستند و اين باعث شده است كه شركتها نتوانند به راحتي وارد اين حوزه شوند. در حال حاضر نيز بحث سهام ممتاز مطرح است و آن به كساني تعلق ميگيرد كه متولي احداث يك پروژه هستند و تا پايان احداث پروژه ميتوانند مديريت آن را در دست داشته باشند. ضمن اينكه اين افراد طرح پروژه را آماده كردهاند و سرمايهگذاري اوليه را انجام دادهاند. به نظر من، ما هنوز در مرحله آزمون و خطا هستيم و اين حوزه بهطور كامل باز نشده است. البته اين موضوع در اولويتهاي دولت قرار دارد اما هنوز در بخش مشاركت عمومي و خصوصي تعريف نشده است و نقاط ابهام زيادي وجود دارد و اين باعث شده است كه رشد اين حوزه كند شود. البته اين را نيز فراموش نكنيم كه سازمان بورس هر زمان كه ريسك منفي در اين حوزه مشاهده كند، سعي ميكند از آن دوري كند و در كل سازمان از هر چيزي كه ممكن است باعث اعتراض سرمايهگذاران شود، پرهيز ميكند. براي مثال، بازارگردان اجباري و متعهد اجباري براي سهام پروژهها ايجاد شده است كه اين قوانين جديد باعث شده است كه شركتها نتوانند به راحتي وارد اين حوزه شوند. همچنين در حال حاضر، براي شركتهاي سهامي پروژه، متعهد خريد اجباري ايجاد شده است؛ اين قانون جديد ميگويد كه اگر شركتي در سال جاري عرضه شود تا سال بعد بايد به كساني كه سهام آن را خريدهاند، حداقل سود بانكي تضمين شود. اين موضوع باعث ميشود كه شركتها مجبور شوند هزينههاي بيشتري را متحمل شوند. به نظر من، اين قانون عجيب است و باعث ميشود كه شركتها نتوانند به راحتي تأمين مالي كنند. از طرف ديگر، بازار نيز نسبت به سهام پروژهها ناآشناست. تاكنون تنها يك شركت در اين حوزه پذيرش شده و نميتوان در مورد آينده آن بهطور قطعي صحبت كرد. به نظر من، اين حوزه نياز به زمان دارد تا جايگاه خود را در بازار پيدا كند. اگر بتوانيم ۱۰ درصد وزن بازار سرمايه را به سهام پروژهها اختصاص دهيم، آنگاه ميتوان گفت كه اين شركتها جايگاه خود را در بازار پيدا كردهاند. اين شركتها بايد مانند تأمين مالي جمعي و صندوقهاي طلا به بلوغ برسند.
وضعيت كرادفاندينگها را متفاوت ميدانيد؟
تأمين مالي جمعي در حال حاضر به خوبي جا افتاده است و توانسته است حجم قابل توجهي از تأمين مالي را انجام دهد. همچنين تاكنون حدود ۷ هزار ميليارد تومان تأمين مالي از طريق سكوهاي تأمين مالي جمعي انجام شده است و بيش از ۴۰۰ شركت از اين طريق تأمين مالي شدهاند. اين نشان ميدهد كه اين روش تأمين مالي به خوبي پذيرفته شده است. صندوقهاي طلا نيز به خوبي جا افتادهاند و توانستهاند حجم قابل توجهي از سرمايهها را جذب كنند، اما شركتهاي سهامي پروژه هنوز راه زيادي در پيش دارند. در مورد تأمين مالي جمعي، بيشترين تأمين مالي كه تاكنون انجام شده است، حدود ۱۰۰ ميليارد تومان بوده است. اين عدد براي شركتهاي دانشبنيان مناسب است و اين را در نظر بگيريم كه تأمين مالي جمعي براي شركتهاي كوچك و متوسط مناسب است و اصلا هدف ايجاد اين سكوها در ايران اين بوده و نبايد توقع بيشتري از آنها داشت.
سكوهاي فروش طلا مساله روز بازاريان است؛ چرا پولي كه ميتوانست در صندوقها جا بگيرد به آن سمت رفت؟
اين سكوها ساختار ناقصي دارند و نياز به شفافيت بيشتري دارند تا بتوانند اعتماد سرمايهگذاران را جلب كنند. ضمن اينكه تاكنون هيچ يك از اين سكوها مجوز بانك مركزي را دريافت نكردهاند و اين باعث ميشود كه ريسك سرمايهگذاري در آنها افزايش يابد.
۸ ماه است كه دامنه نوسان در محدوده ۳ درصد است؛ ديدگاهتان در اين مورد چيست؟
بايد يكسال پيش دست از محدود كردن بازار برميداشتيم و اين دامنه بايد اصلاح شودتا بازار به حال خود رها شود تا عرضه و تقاضا قيمتها را تعيين كند. ضمن اينكه دستكاري دامنه نوسان باعث كاهش اعتماد سرمايهگذاران ميشود و اين براي بازار خوب نيست. به نظر من، دامنه نوسان بايد حذف شود تا بازار بتواند به صورت طبيعي عمل كند.
جاي كدام ابزار را در داخل خالي ميدانيد؟
بهنظر من ابزاري كه سابق بر اين در بازار حضور داشتند بسيار عالي بودند كه يكي از اين موارد سكه آتي بود كه ميتوانست براي سرمايهگذاران و فعالان حرفهاي بسيار خوب عمل كند اما اگر بخواهم ابزارهايي كه نياز به رواج بيشتري دارند را معرفيكنم بايد به سراغ صندوقهاي املاك و مستغلات بروم كه به نظر من اين صندوقها ميتوانند به مالكيت مردم در بخش مسكن كمك كنند. همچنين اين صندوقها ميتوانند به توسعه بازار املاك كمك كنند و جاي خالي آنها بهشدت در بازار احساس ميشود.