بورس قرباني بياعتمادي
وقتي ما به اقتصاد كلان كشور نگاه ميكنيم، متوجه ميشويم كه يكسري عوامل ساختاري و مديريتي دست به دست هم دادهاند تا به اين نقطه برسيم. اولا، روابط تجاري بينالمللي ما بسيار محدود شده است.

وقتي ما به اقتصاد كلان كشور نگاه ميكنيم، متوجه ميشويم كه يكسري عوامل ساختاري و مديريتي دست به دست هم دادهاند تا به اين نقطه برسيم. اولا، روابط تجاري بينالمللي ما بسيار محدود شده است. اين محدوديتها باعث شده كه ورودي سرمايه به كشور كاهش پيدا كند و نرخ تشكيل سرمايه به سمت منفي حركت كند. وقتي سرمايهگذاري جديدي صورت نميگيرد، طبيعتا رشد اقتصادي هم متوقف ميشود. بورس به عنوان يكي از بخشهاي مهم اقتصاد، به شدت تحتتاثير شرايط كلان اقتصادي قرار دارد. وقتي ناترازي در بخشهاي مختلف اقتصاد وجود دارد، بورس هم از اين قاعده مستثني نيست. به عنوان مثال، مشكل انرژي را درنظر بگيريد. توليدكنندگان در ايران با كمبود برق مواجه هستند و حتي اگر انرژي با قيمت بالاتري هم بخواهند بخرند، دسترسي به آن سخت است. اين موضوع هزينههاي توليد را افزايش ميدهد و سودآوري شركتها را كاهش ميدهد. وقتي سودآوري شركتها كم شود، طبيعتا ارزش سهام آنها هم در بورس كاهش پيدا ميكند. قطعا مديريت داخلي نقش بسيار مهمي در اين شرايط دارد. متاسفانه ما شاهد تسويهحسابهاي شخصي و سياسي در اقتصاد كشور هستيم. اين موضوع اعتماد سرمايهگذاران و مردم را كاهش داده است. وقتي اعتماد نباشد، سرمايهگذاري هم صورت نميگيرد و اقتصاد به سمت ركود ميرود. مديريت نادرست در بخشهاي مختلف، ازجمله بانكها، صنايع و حتي بورس، باعث شده كه ما امروز شاهد چنين وضعيتي باشيم. متاسفانه تا زماني كه مديريت فعلي و شرايط حاكم بر اقتصاد تغيير نكند، نميتوان اميد چنداني به بهبود داشت. ما نياز به يك تغيير اساسي در سياستهاي اقتصادي داريم. بايد روابط تجاري بينالمللي خود را بهبود بخشيم، ناترازيها را كاهش دهيم و اعتماد سرمايهگذاران را جلب كنيم. تا زماني كه اين اقدامات صورت نگيرد، وضعيت اقتصاد و بورس تغيير چنداني نخواهد كرد. اولا، بايد به سمت بهبود روابط بينالمللي حركت كنيم. اين موضوع ميتواند ورودي سرمايه به كشور را افزايش دهد. ثانيا، بايد ناترازيها در بخشهاي مختلف اقتصاد را برطرف كنيم. به عنوان مثال، مشكل انرژي بايد به سرعت حل شود تا توليدكنندگان بتوانند با خيال راحت به فعاليت خود ادامه دهند. ثالثا، بايد شفافيت در مديريت اقتصادي افزايش يابد و از تسويهحسابهاي شخصي و سياسي جلوگيري شود. اين اقدامات ميتواند اعتماد را به اقتصاد بازگرداند و شرايط را بهبود بخشد. تا زماني كه شرايط كلان اقتصاد بهبود نيابد، نميتوان به بازدهي مناسب در بورس اميدوار بود..
البته، اين به معناي نااميدي مطلق نيست، اما سرمايهگذاران بايد بسيار محتاط باشند و با آگاهي كامل وارد بازار شوند. توصيه من اين است كه مردم در كنار بورس، به گزينههاي ديگر سرمايهگذاري هم توجه كنند و پرتفوي خود را متنوعسازي كنند..