اهميت نقدشوندگي سهام
يكي از مولفههاي رشد اقتصادي كه نشان دهنده ميزان توسعهيافتگي يك كشور ميباشد داشتن يك بازار سرمايه پويا و كارا است. بايد توجه داشت نقش اصلي بورس و اوراق بهادار، جذب و هدايت پساندازها و نقدينگي سرگردان به سمت مسيرهاي بهينه و مولد است، به گونهاي كه منجر به تخصيص بهينه منابع كمياب مالي شود. علاوه بر اين بازار سرمايه ميتواند نقدينگي جامعه را كنترل كند.

يكي از مولفههاي رشد اقتصادي كه نشان دهنده ميزان توسعهيافتگي يك كشور ميباشد داشتن يك بازار سرمايه پويا و كارا است. بايد توجه داشت نقش اصلي بورس و اوراق بهادار، جذب و هدايت پساندازها و نقدينگي سرگردان به سمت مسيرهاي بهينه و مولد است، به گونهاي كه منجر به تخصيص بهينه منابع كمياب مالي شود. علاوه بر اين بازار سرمايه ميتواند نقدينگي جامعه را كنترل كند.
به عبارتي بازار بورس توانايي آن را دارد كه نقدينگي جامعه را به جاي جذب در بازارهاي موازي (ملك، دلار، خودرو و فلزات گرانبها) كه غير مولد هستند، وارد چرخه توليد كرده و باعث ارتقاي شاخصهاي رشد اقتصادي و بهبود ترازهاي تجاري شود. بنابراين براي آنكه يك كشور بتواند به اهداف والاي اقتصادي دست يابد بايد دو نكته مهم را مد نظر قرار دهد. مورد اول داشتن يك بازار بورس پويا و كارا است كه نقش محرك را براي بخش توليد ايفا نمايد. مورد دوم داشتن يك تجارت پوياي بينالمللي است. كشوري كه نتواند مراوده مالي با كشورهاي پيرامون خود داشته باشد به دليل محدود بودن تقاضاي داخلي، محكوم به سقوط اقتصادي است. طبق مفاهيم اقتصادي ميزان عرضه و تقاضا تابعي از يكديگر هستند.
به عبارتي اگر ميزان تقاضا كم باشد سطح عرضه نيز محكوم به كاهش خواهد بود. در كشوري كه تجارت بينالملل ضعيفي دارد و بازار داخلي تنها بازار فروش توليدكنندگان است، نميتوان انتظار داشت بخش توليد نوآوري، شكوفايي و ارزآوري خوبي را داشته باشد. بنابراين شرط لازم براي داشتن رشد اقتصادي مثبت، داشتن يك بازار بورس پويا (حامي بخش توليد) و داشتن تراز مثبت تجاري است.
يكي از عمدهترين انگيزههايي كه سرمايهگذاران را مجاب ميكند وارد بازار سرمايه شده و در آن فعاليت نمايند، كسب بازده مناسب و در نهايت افزايش ثروت ميباشد. بايد توجه داشت سرمايهگذاري كه توسط شركتها صورت ميگيرد، عامل مهمي در تغيير ارزش بازار سهام و متعاقب آن ثروت سهامداران است.
عوامل متعددي بر سرمايهگذاري شركت تاثيرگذار است كه يكي از اين عوامل، نقدشوندگي سهام ميباشد. اين معيار يكي از مهمترين معيارهايي است كه در زمان انتخاب فرصتهاي سرمايهگذاري مورد توجه قرار ميگيرد. سرمايهگذاران در زمان خريد سهام، شركتهايي را براي سرمايهگذاري انتخاب ميكنند كه داراي درجه نقدشوندگي بالايي باشند.
يك دارايي زماني نسبت به داراييهاي ديگر نقدشوندگي بيشتري دارد كه بتوان آن را در كوتاهترين زمان ممكن و بدون تحمل زيان تبديل نمود. ذكر اين نكته ضروري است كه نقدشوندگي قابل اندازهگيري به وسيله يك معيار مطلق نيست؛ بلكه بايد آن را در مقياسي ارزيابي نمود كه عناصر كليدي مفهوم نقدشوندگي چون حجم، زمان و هزينههاي معاملاتي را دربرگيرد.
بنابر آنچه توضيح داده شد نقدشوندگي بالاي سهام شركتها يكي از ويژگيهاي مهم آن به شمار ميآيد. سهامي كه از نقدشوندگي خوبي برخوردار باشد مورد توجه متقاضيان بازار سرمايه است. شركتها نيز براي كسب منابع مالي مورد نياز خود توجه ويژهاي به بازار سرمايه دارند.
تامين منابع مالي مورد نياز براي استفاده از فرصتهاي سرمايهگذاري در صورتي مقرون به صرفه و موثر است كه سهام شركت، تقاضاي فراواني داشته باشد. در صورت افزايش تقاضا براي شركت، نقدشوندگي آن افزايش خواهد يافت و شركتي كه از نقدشوندگي خوبي برخوردار باشد، توانايي تأمين مالي آن با هزينههاي پايينتر، بيشتر است. لذا با تسهيل تأمين مالي فرصتهاي سرمايهگذاري بيشتري براي شركتها به وجود ميآيد، بهطوري كه استفاده مناسب و به موقع از اين فرصتها، سودآوري شركت و منافع حقوق صاحبان سهام را افزايش ميدهد.