
بازگشت اساتيد اخراجي به دانشگاهها كامل انجام نشده است
مسائل دانشگاههاي ايران تنها به بودجه و كيفيت آموزش و پژوهش مربوط نميشود، يك دانشگاه در ايران بايد در كنار كارهاي علمي خودش با حواشي زيادي مقابله كند؛ بعد از سال ۱۴۰۱ تعداد زيادي از استادان دانشگاه اخراج شدند، حتي اين وضعيت هم براي برخي دانشجويان تكرار شد.
مسائل دانشگاههاي ايران تنها به بودجه و كيفيت آموزش و پژوهش مربوط نميشود، يك دانشگاه در ايران بايد در كنار كارهاي علمي خودش با حواشي زيادي مقابله كند؛ بعد از سال ۱۴۰۱ تعداد زيادي از استادان دانشگاه اخراج شدند، حتي اين وضعيت هم براي برخي دانشجويان تكرار شد. علاوه بر اين طي دو، سه سال گذشته تذكر حجاب در دانشگاهها بيشتر شد، طوريكه افرادي موسوم به حجاببان در محيط دانشگاه و دانشكدهها حضور داشتند. بعد از برگزاري انتخابات زودهنگام رياستجمهوري در سال ۱۴۰۳ و تغيير رويكرد دولت انتظار ميرفت شرايط دانشگاهها تغيير كند، البته چنين اتفاقي هم افتاده است، برخي استادان اخراج شده به دانشگاه برگشتند و دانشجوهايي كه در سال ۱۴۰۱ پرونده انضباطي داشتند مجدد در كلاس درس حاضر شدند، اما بهنظر ميرسد اين روند بهطور كامل سپري نشده است. كارن ابري نيا، استاد دانشگاه تهران و دبير كانون صنفي استادان دانشگاه در اين باره به خبر آنلاين ميگويد: بازگشت اساتيد به دانشگاهها بهطور كامل انجام نشده است. برخي اساتيد بازگشتهاند كه اين خود اتفاق مثبتي است، اما هنوز تعدادي با مشكلاتي مواجه هستند و بازنگشتهاند. به هر حال از دولت جديد و وزير علوم انتظار ميرفت تغييرات لازم را سريعتر انجام دهد، اما در برخي موارد نيز موانع قانوني مانع از بازگشت كامل اساتيد و انتخاب روساي دانشگاه شد، ابزارهايي مانند استعلام بهانهاي شده است براي تاخير در انتصابات جديد. اين موضوع حتي در سطح دانشكدهها هم ديده ميشود، مانند دانشكده حقوق و علوم سياسي دانشگاه تهران كه انتصاب رييس جديد آن ماهها به تاخير افتاده است.
استعلام ابزاري براي كنترل شده و استقلال دانشگاهها را خدشهدار كرده است
او در بخش ديگري از سخنان خود ميافزايد: متاسفانه استعلام ابزاري براي كنترل شده و استقلال دانشگاهها را خدشهدار كرده است. اگر روند دولت قبلي ادامه مييافت، ميتوان گفت كه استقلال دانشگاهها تقريبااز بين ميرفت. دانشگاهها نهادهاي علمي هستند، نه سازمانهاي اداري و نياز به استقلال در تصميمگيري دارند. روساي جمهور مختلف همواره گفتهاند كه دانشگاه بايد اتاق فكر دولت باشد، اما در عمل زماني اين امر محقق ميشود كه دانشگاه استقلال و آزادي عمل داشته باشد. در كشورهاي ديگر، دانشگاهها با آزادي فعاليت كرده و نتايج علمي آنها در توسعه كشور موثر است، اما در ايران، هنگامي كه روساي دانشگاهها بدون مقبوليت علمي و مديريتي منصوب شوند، دانشگاهها نميتوانند نقش خود را ايفا كنند.
دانشگاههاي ما عملا معطل ماندهاند و جامعه از آنها بهره كافي نميبرد
ابري نيا در پاسخ به اين سوال كه با روي كار آمدن دولت چهاردهم وضعيت آزادي بيان در دانشگاهها چگونه است، اظهار ميدارد: آزادي بيان دانشجويان و اساتيد همچنان با چالشهايي مواجه است. براي مثال در اتفاقات اخير كه متاسفانه منجر به درگذشت يكي از دانشجويان (اميرمحمد خالقي) شد، دانشجويان ميخواستند اعتراض كنند، اما ورود نيروهاي غيرمرتبط به كوي دانشگاه ميتوانست مجدد بحران ايجاد كند، اگر مسوولان بهجاي دخالتهاي غيرضروري، به حرف دانشجويان گوش دهند، بسياري از اين مسائل قابل مديريت خواهد بود. دانشگاه بايد فضاي گفتوگو و نقد را فراهم كند. اگر دانشجويان اعتراضي دارند، اين اعتراض بايد در چارچوب دانشگاه باقي بماند و مسوولان دانشگاه پاسخگو باشند. دخالت نهادهاي خارج از دانشگاه اين اعتراضات را به بحران تبديل ميكند. او ميافزايد: دانشگاه براي داشتن عملكرد مطلوب نياز به آزادي دارد. هر نهاد علمي براي اينكه بتواند خروجي و راندمان مطلوبي داشته باشد، بايد از حداقلهاي ضروري برخوردار باشد. اگر اين نيازها تامين نشود، دانشگاه از ظرفيت واقعي خود خارج ميشود و نميتواند انتظارات جامعه را برآورده كند. متاسفانه دانشگاههاي ما عملا معطل ماندهاند و جامعه از آنها بهره كافي نميبرد، زيرا محدوديتهاي زيادي بر آنها تحميل شده است. هرگاه دانشگاهها حركتي در جهت پويايي و پيشرفت ميكنند، بلافاصله كنترل و محدوديتهايي بر آنها اعمال ميشود. اين وضعيت باعث شده كه كاركرد اصلي دانشگاهها تضعيف شود.
نهادهاي انتصابي در روند جذب استاد در دانشگاه دخالت دارند
دبير كانون صنفي استادان دانشگاه در مورد روند جذب استاد در دانشگاهها اظهار ميدارد: جذب هيات علمي جدا از مهاجرت دانشجويان مشكلات ديگري هم دارد؛ جذب اساتيد جديد به فرآيندي پيچيده و زمانبر تبديل شده است. حتي اگر دانشگاه بخواهد يك عضو هيات علمي شايسته را استخدام كند، اين فرآيند ممكن است يك تا دو سال طول بكشد. ابري نيا ميافزايد: يكي از درخواستهاي ما اين است كه فرآيند جذب به خود دانشگاهها واگذار شود. الان سيستم به گونهاي است كه نهادهاي انتصابي در اين روند دخالت دارند و همين امر باعث ميشود كه افراد با گرايشهاي خاص انتخاب شوند. اين روند نهتنها كيفيت علمي را پايين ميآورد، بلكه موجب كاهش استقلال دانشگاهها هم ميشود. يكي از مشكلات اصلي اين است كه علاوه بر وزارت علوم، نهادهاي ديگري مانند شوراي عالي انقلاب فرهنگي، ستاد نقشه راه علمي كشور و برخي ديگر از ارگانها در امور دانشگاهها دخالت دارند. اين نهادها معمولا افراد خاصي را با ديدگاههاي مشخص در راس دانشگاهها منصوب ميكنند و در نتيجه، سياستهاي دانشگاه به سمت و سويي ميرود كه استقلال آن را محدود ميكند. او تاكيد ميكند: اين مداخلات باعث شده كه دانشگاهها نتوانند در مسير علمي خود بهطور مستقل حركت كنند. اين در حالي است كه در كشورهاي پيشرفته، دانشگاهها از آزادي علمي كامل برخوردارند و همين استقلال باعث پيشرفت آنها شده است. در تمام دنيا، دانشگاهها نقش اساسي در توسعه كشورها دارند. اگر ما هم اجازه دهيم كه دانشگاهها آزادانه فعاليت كنند، ميتوانند به حل مشكلات كشور كمك كنند. ولي در حال حاضر، بخش زيادي از ظرفيتهاي دانشگاهي ما هدر ميرود و اين به ضرر كل كشور است.