بحران آب جديتر از هر زمان ديگر
«بحران آب در شهرهاي مختلف ايران جدي است.» وقتي اين اظهارنظر را يك كارشناس، تحليلگر يا استاد دانشگاه كه نقشي در تصميمات و سياستگذاريهاي كشور ندارد، مطرح ميكند يك معنا را دارد، اما زماني كه از زبان يك مدير اجرايي و مقام مسوول مطرح ميشود، معناي ديگري دارد.

«بحران آب در شهرهاي مختلف ايران جدي است.» وقتي اين اظهارنظر را يك كارشناس، تحليلگر يا استاد دانشگاه كه نقشي در تصميمات و سياستگذاريهاي كشور ندارد، مطرح ميكند يك معنا را دارد، اما زماني كه از زبان يك مدير اجرايي و مقام مسوول مطرح ميشود، معناي ديگري دارد. وقتي مسوولان اجرايي از احتمال جيرهبندي آب در تابستان صحبت ميكنند، يعني بحران نزديكترين نقطه از آنچه فكر ميكنيم، رسيده است. سالهاست كه ما هشدار ميدهيم و مسوولان توجهي به آن نميكنند. در اين كشور تحليلگران و استادان دانشگاهي راه خود را ميروند و مسوولان هم مسير خود را طي ميكنند. اخيرا مطلبي در يكي از خبرگزاريها نوشته و اعلام كردم مسوولان ايراني مانند افرادي هستند كه قبلا باد كاشتهاند و امروز در حال درو كردن توفان هستند. عدم توجه به مشكلات و نارساييها كار را به جايي رسانده كه امروز بسياري از شهرهاي كشورمان با خطر جيرهبندي مواجه شدهاند. اين روزها بسياري از ايرانيان نگران مشكلات مختلف از جمله خطراتي كه تنشهاي بيروني و ترامپ ايجاد كردهاند، هستند. اما شخصا بحران آب و خطرات مرتبط با توسعه ناپايدار و اقتصاد آبمحور را در حد و اندازه خطراتي كه از ناحيه دشمن بيروني متوجه كشور است، مهم ميدانم. ريشههاي اين مشكل در جريان تنازعات اخير ميان مردم استانهاي اصفهان و يزد نشان ميدهد تبعات اين بحران بسياري جدي است. بحران آب و معضلات مرتبط با اقتصاد آب يك ساله و يك دههاي ايجاد نشده و سالها و دهههاي مستمر است كه سوءمديريتها در اين بخش به كشور آسيب ميرساند. دهههاست كه استان و تحليلگران دلسوز محيط زيست درباره خطراتي كه بر اثر خشكي درياچه اروميه، درياچه هامون، درياچه بختگان، زايندهرود، تالاب شادگان و... وجود دارد، هشدار دادند، اما توجهي به آن نشد. نه تنها اقداماتي براي احياي اين ذخاير آبي صورت نگرفت، بلكه با احداث صنايع و كارخانجاتي كه نياز به آب بسيار دارند در شهرهاي كم آب به تسريع روند خشكسالي اين شهرها و فرونشست زمين كمك كردند. امروز بحران آب به اندازهاي جدي شده كه مسوولان رسمي كشور از احتمال جيرهبندي آب پايتخت و ساير شهرها در تابستان خبر ميدهند. نه تنها در حوزه صنايع و كشاورزي، بلكه در حوزه ساخت و ساز هم هيچ نسبتي ميان نيازهاي كشور و كمبود آب وجود ندارد. مردمي كه در گذشته براي تفريح راهي شمال ميشدند پس از مدتي شمال را به نزديك خود آورده و روند احداث ويلاهاي بزرگ و مجلل در استانهاي مختلف آغاز شد. هر كدام از اين ويلاها به انشعاب آب و چاههاي اختصاصي نياز داشتند. اين روند باعث شد تا حجم انبوهي از ذخاير آب كشور به دلايل بيهوده مصرف و هدر بروند..
فشار اقتصاد ايران به منابع آبي افزايش يافته است. اين در حالي است كه ايران ميتوانست با توسعه مناسبات ارتباطي با جهان از ساير ظرفيتهاي اقتصادي و درآمدي استفاده كند. ايران ميتوانست از ظرفيتهاي گردشگري و توريست به نفع خود استفاده كند و با درآمدهاي حاصل از آن ديگر نيازي به صادرات محصولاتي چون هندوانه و محصولات جاليزي و...كه آب زيادي مصرف ميكنند، نداشته باشد، اما به اين ضرورتها در ايران توجه نشده است. وقتي زيرساختهاي لازم فراهم نشده باشد، كشورهاي ديگر محصولات كشاورزي مورد نياز خود را كه آب زيادي ميخواهد از ايران وارد ميكنند. نتيجه اين روند كمبود آب در اكثر شهرها و استانهاي كشور و خطر جيرهبندي آب ميشود.