توليد و اهميت بهرهوري
با توجه به اينكه عنوان «سرمايهگذاري براي توليد» براي سال جاري برگزيده شده، قرار است همگي عزم خود را جزم كنيم تا سرمايهگذاري بيشتري در توليد صورت گيرد. اما همه ميدانيم كه سرمايه، هر قدر هم زياد باشد، محدود است.

با توجه به اينكه عنوان «سرمايهگذاري براي توليد» براي سال جاري برگزيده شده، قرار است همگي عزم خود را جزم كنيم تا سرمايهگذاري بيشتري در توليد صورت گيرد. اما همه ميدانيم كه سرمايه، هر قدر هم زياد باشد، محدود است. بنابراين بايد به اين پرسش اساسي پاسخ دهيم: اولويتبندي ما چيست؟ آيا سرمايهگذاري در توليد به معناي مثلا مونتاژ موبايل در اولويت است يا سرمايهگذاري در توليد محصولات گلخانهاي كه ميتواند مصرف آب در كشاورزي را كاهش دهد، گزينه بهتري است؟ آيا بايد بر افزايش كارخانجات توليد خودرو تمركز كنيم يا سرمايهگذاري در ساخت كارخانههاي توليد پنل خورشيدي و نيروگاههاي انرژي تجديدپذير را ترجيح دهيم؟ به نظر من، دولت و اتاق بازرگاني بايد در كنار يكديگر اولويتها را شناسايي كنند. دولت با تكيه بر اطلاعات و دادههايي كه درباره ميزان توليد، واردات و كمبودهاي موجود دارد، پيشنهادهاي خود را ارايه دهد و اتاق بازرگاني نيز از منظر تجاري و فني اولويتها را مشخص كند. اين همكاري ميتواند مانع از آن شود كه سرمايهگذاريها تحت فشار رانت يا نفوذ نهادهاي خاص از مسير درست منحرف شوند. قطعا نتيجه اين رويكرد، سرمايهگذاري در توليد موبايل در حالي كه حجم زيادي از اين محصول وارد كشور ميشود يا احداث كارخانه فولاد در مناطق كويري نخواهد بود. طبق آمار، امروز بيش از ۴۰ درصد ظرفيت توليدي كارخانجات كشور خالي است. اين يعني سرمايهگذاري در ماشينآلات و زيرساختها انجام شده، اما بهرهوري لازم از آن به دست نيامده است. دليل اصلي اين مشكل، نبود بازار مناسب براي محصولات توليدي است. بنابراين، بايد بررسي كنيم كه چه نوع سرمايهگذاري ميتواند ظرفيتهاي موجود را فعال كند و آنها را به چرخه توليد بازگرداند. در حال حاضر، كسي كه دستگاه يا ماشينآلاتي در اختيار دارد، به عنوان توليدكننده شناخته ميشود، اما فردي كه فرمولي خلاقانه ارايه ميدهد يا برندي براي بازارهاي صادراتي ايجاد كرده كه ميتواند با توليد تحت آن برند بازار را گسترش دهد، به عنوان توليدكننده به رسميت شناخته نميشود و از حمايت كافي برخوردار نيست.
بايد موانع توليد بدون كارخانه برطرف شود تا از ظرفيت خالي كارخانجات موجود بهطور كامل استفاده شود و افراد ترغيب شوند از اين بستر بهره ببرند. سرمايهگذاري در توسعه بازار و صادرات، به همان اندازه خريد ماشينآلات توليدي اهميت دارد و چه بسا اگر توسعه بازارهاي صادراتي همزمان با توسعه توليد انجام نشود، كشور به انباري از ماشينآلات پيشرفته تبديل خواهد شد كه به دليل نبود بازار، قادر به توليد محصول نيستند. بنابراين همه نهادهاي تصميمگير بايد شرايط تجارت و صادرات را تسهيل كنند و سرمايهگذاري در توسعه بازار را كمتر از سرمايهگذاري فيزيكي ندانند. باور كنيم توليد بدون تجارت يعني زندگي به شكل بدوي كه خود توليد كنيم و خود مصرف كنيم، آنچه موجب ايجاد مازاد تجاري، توسعه و قدرت ميشود، تجارت است. يكي از موانع اصلي توسعه بازار، ضعف در ارتباطات بينالمللي و مسائل بانكي است. بيش از يك دهه است كه با برنامهريزي نادرست و عدم پذيرش معاهدات مالي بينالمللي، خود را به جزيرهاي جدا از جهان تبديل كردهايم و قرار گرفتن نام ايران در ليست سياه FATF، خود مانعي بزرگ براي توسعه بازارهاي صادراتي و در نتيجه سرمايهگذاري در توليد ايجاد كرده است.