نگاه واقع‌گرایانه به مذاکرات

۱۴۰۴/۰۱/۲۷ - ۲۳:۵۳:۰۸
|
کد خبر: ۳۴۰۰۶۶

طبیعی است هر ایرانی وطن‌پرستی نسبت به بهبود مناسبات ارتباطی ایران با جهان و احتمال کاهش تحریم‌های اقتصادی باید خوشحال شود و امیدوارانه دورنمای مذاکرات را دنبال کند. بدون تردید حل معادلات حوزه سیاست خارجی به ایران کمک می‌کند تا شاخص‌های اقتصادی مانند تورم، قدرت خرید مردم، رشد اقتصادی، جذب سرمایه‌گذاری خارجی، کاهش فقر، اشتغالزایی و... را در مسیر بهبود قرار دهد، بنابراین همه باید از دیپلمات‌های ایرانی حمایت کنیم، اما در عین حال باید توجه داشت هرگونه رویکرد بیش از حد خوشبینانه یا بدبینانه باعث دور شدن کشور از منافع ملی می‌شود.

محسن جلیلوند

طبیعی است هر ایرانی وطن‌پرستی نسبت به بهبود مناسبات ارتباطی ایران با جهان و احتمال کاهش تحریم‌های اقتصادی باید خوشحال شود و امیدوارانه دورنمای مذاکرات را دنبال کند. بدون تردید حل معادلات حوزه سیاست خارجی به ایران کمک می‌کند تا شاخص‌های اقتصادی مانند تورم، قدرت خرید مردم، رشد اقتصادی، جذب سرمایه‌گذاری خارجی، کاهش فقر، اشتغالزایی و... را در مسیر بهبود قرار دهد، بنابراین همه باید از دیپلمات‌های ایرانی حمایت کنیم، اما در عین حال باید توجه داشت هرگونه رویکرد بیش از حد خوشبینانه یا بدبینانه باعث دور شدن کشور از منافع ملی می‌شود. امروز ایران بیش از هر زمان دیگری به ارزیابی‌ها و تحلیل‌های واقع‌بینانه نیاز دارد. تحلیل‌هایی که به جای امیدواری‌های بعضا بدون پشتوانه تصویری واقعی از پشت پرده رخدادها و دلایل بروز آنها ارایه کند. هر اندازه پالس‌های مثبت در مذاکرات ازسوی مقامات امریکایی ارسال شود، باز هم نمی‌توان انکار کرد که برای امریکا موجودیت، امنیت و آینده اسرايیل در راس هر نوع سیاست‌گذاری، مذاکره و گفت‌وگو قرار دارد. حال باید ببینیم امریکا در جریان مذاکره با ایران از طریق چه روش‌هایی قصد دارد این سه گزاره ضروری را برای اسرايیل محقق کند: 

1) موجودیت اسراییل: غرب برای استقرار اسرايیل در منطقه خاورمیانه هزینه و تبعات بسیاری را متحمل شده است. تبعاتی چون آواره ساختن میلیون‌های فلسطینی مظلوم و به خاک و خون کشیدن زنان، کودکان و در کل انسان‌های بیگناه از‌جمله این هزینه‌هاست. به‌زعم اسرايیل و البته سایر مقامات غربی آنچه مي‌تواند موجودیت اسرايیل را با خطر اضمحلال کامل مواجه سازد، ایران هسته‌ای است. به اعتقاد مقامات اسراییلی، ایران با تکیه به محبوبیتی که در منطقه دارد و حمایتی که از سوی جنبش‌هاي مقاومت در منطقه از آن برخوردار است، در صورت داشتن ظرفیت تسلیحاتی هسته‌ای می‌تواند موجودیت اسرايیل را به‌ طور کامل تهدید کند. ایران آنا در نقطه مقابل اعلام کرده در دکترین تسلیحات هسته‌ای جایی ندارد. در واقع نقطه قوت ایران در سطح منطقه و جهان، گفتمانی است که حمل مي‌کند و به وسیله آن توجه مردم آزاده را جلب می‌کند.

2) امنیت اسراییل: موضوع مهم دیگری که امریکا در جریان مذاکرات با ایران قطعا آن را دنبال می‌کند، امنیت پایدار اسراییل است. از منظر طرف مقابل، جریان مقاومت به رهبری ایران، مهم‌ترین مانع در مسیر امنیت اسرايیل است. اینکه امریکایی‌ها امروز مساله نیروهای مقاومت منطقه‌ای را به عنوان یک اولویت روی میز مذاکرات قرار نمی‌دهد، ناشی از این برداشت اشتباه است که تصور می‌کنند، بعد از حوادث ۷ اکتبر، جریان مقاومت تضعیف شده است. به‌زعم استراتژيست‌های غربی، حماس به اندازه‌ای ضعیف شده که در معادلات آتی سرزمین اشغالی، جایگاهی نخواهد داشت. از سوی دیگر حزب‌الله هم ضربات بسیاری خورده و فعلا قادر به بازیابی خود در کوتاه‌مدت و میان‌مدت نخواهد بود. سوریه اسد سقوط کرده و جای خود را به نیروهای هماهنگ با ترکیه و غرب داده است. حشدالشعبی هم قرار است در نیروهای نظامی عراق ترکیب شود. تنها بازوی اثرگذار مقاومت، یمن است که همچنان مقاومت کرده و منافع اسرايیل و غرب را تهدید می‌کند. در کنار جریان مقاومت، گزاره‌ای که امنیت اسرايیل را تهدید می‌کند، ظرفیت‌های موشکی ایران است. ایران این ‌توانایی را دارد که دشمنانش را در هر نقطه‌ای در منطقه که باشند هدف قرار دهد. باید مراقب باشیم این پرونده به هیچ عنوان در جریان مذاکرات باز نشود، چراکه ایران با تکیه بر این توانایی است که توانسته نوع خاصی از بازدارندگی به نفع خود ایجاد کند.

3) آینده اسراییل: آینده اسرايیل در منطقه در گرو به‌رسمیت شناخته شدن این رژیم است. امریکا از دل مذاکره با ایران و ایجاد ثبات منطقه‌ای تلاش می‌کند، پروژه ابراهیم را دوباره راه‌اندازی کرده و زمینه توسعه روابط کشورها با اسرايیل را فراهم سازد. غرب به خوبی مي‌داند که ایران هرگز این رژیم را به رسمیت نخواهد شناخت اما این تصور را دارد که از طریق توافق با ایران، می‌تواند سایر کشورهای منطقه را مجاب به ایجاد روابط با اسرايیل کند. مبتني بر اين گزاره‌های تحلیلی است که معتقدم باید واقع‌گرایانه به سمت هر نوع مذاکره و توافقی رفت. ایران در عین دستیابی به توافق باید مراقب باشد تا پایگاه‌های ریشه‌دار خود در منطقه و ظرفیت‌های فزاینده داخلی‌اش را نیز حفاظت کرده و آنها را ارتقا دهد. در این صورت است که می‌توان توافق را توافقی در راستای منافع ملی ارزیابی کرد. معتقدم امریکای مدل ترامپ در ادامه مذاکرات تلاش می‌کند، سایر پرونده‌های منطقه‌ای و موشکی را به گونه‌های مختلف وارد دایره مذاکرات کند. البته ایران هم نشان داده هرگز از خطوط قرمز خود عدول نمی‌کند.