چرا ايراني‌ها چند برابر دنيا انرژي مي‌بلعند؟
«تعادل» از پنجره‌هاي باز و بخاري‌هاي روشن گزارش مي‌دهد

چرا ايراني‌ها چند برابر دنيا انرژي مي‌بلعند؟

۱۴۰۴/۰۱/۳۱ - ۰۰:۰۴:۳۵
|
کد خبر: ۳۴۰۳۲۷

ايران سرزميني است با ذخاير عظيم انرژي، از نفت و گاز گرفته تا منابع تجديدپذيرِ بالقوه. اما در آن‌سوي اين وفور، حقيقتي نگران‌كننده نهفته است: ايران يكي از پرمصرف‌ترين كشورهاي جهان در حوزه انرژي است؛ مصرفي كه نه با سطح توليد ناخالص داخلي تناسب دارد، نه با الگوهاي زيست‌محيطي پايدار و نه با استانداردهاي جهاني در بهينه‌سازي.

گلناز پرتوي مهر|

ايران سرزميني است با ذخاير عظيم انرژي، از نفت و گاز گرفته تا منابع تجديدپذيرِ بالقوه. اما در آن‌سوي اين وفور، حقيقتي نگران‌كننده نهفته است: ايران يكي از پرمصرف‌ترين كشورهاي جهان در حوزه انرژي است؛ مصرفي كه نه با سطح توليد ناخالص داخلي تناسب دارد، نه با الگوهاي زيست‌محيطي پايدار و نه با استانداردهاي جهاني در بهينه‌سازي.

به گزارش «تعادل»، در واقع، اگر بخواهيم تصويري از اقتصاد ايران بكشيم، بايد آن را به خانه‌اي تشبيه كنيم كه با چراغ‌هاي روشنِ فراوان، پنجره‌هاي باز و بخاري‌هايي در حال كار، همزمان با هدررفت گسترده، به سختي به تأمين نيازهايش ادامه مي‌دهد.

آمارهاي رسمي و بين‌المللي گوياي يك واقعيت تلخ‌اند. ايران با جمعيتي نزديك به ۸۵ ميليون نفر، سهمي در حدود ۲.۵ تا ۳ درصدي از كل مصرف انرژي اوليه جهان دارد. اين رقم، دو برابر ميانگين جهاني بر اساس سرانه است. براي مقايسه، كشور تركيه با جمعيتي مشابه و اقتصادي پوياتر، تنها حدود ۱.۲ درصد از انرژي جهاني را مصرف مي‌كند. عربستان سعودي با اقتصاد متكي بر نفت نيز، حدود يك‌سوم مصرف ايران را داراست.

از سويي ديگر، سرانه مصرف برق در ايران حدود ۳۰۰۰ تا ۳۵۰۰ كيلووات ساعت در سال است؛ رقمي كه حتي از برخي كشورهاي توسعه‌يافته نيز بالاتر است. اما نكته مهم اينجاست كه اين حجم از مصرف، نه به معناي توسعه زيرساختي گسترده يا رفاه بالاتر است، بلكه اغلب ناشي از اتلاف، سياست‌هاي يارانه‌اي و بي‌برنامگي در مديريت منابع است.

بخش بزرگي از اين مصرف بالا، ريشه در سياست‌هاي حمايتي و قيمت‌گذاري غيرواقعي دارد. ايران يكي از كشورهايي است كه بيشترين ميزان يارانه پنهان انرژي را پرداخت مي‌كند. طبق آمار مركز پژوهش‌هاي مجلس، رقم يارانه پنهان انرژي در ايران در سال ۱۴۰۲ حدود ۳۵۰۰ هزار ميليارد تومان برآورد شده است؛ عددي معادل بيش از ۶۰ درصد كل بودجه كشور.

اين يارانه سنگين كه عمدتا به شكل قيمت پايين بنزين، برق، گاز خانگي و صنعتي نمود پيدا مي‌كند، باعث شده تا انگيزه‌اي براي مصرف بهينه باقي نماند. نه مشترك خانگي نگران قبض برق است و نه واحد صنعتي دغدغه‌اي براي به‌روزرساني تجهيزات انرژي‌بر خود دارد. يكي از مهم‌ترين بخش‌هايي كه در مصرف انرژي نقش حياتي دارد، صنايع كشور هستند. متأسفانه بخش عمده‌اي از صنايع ايران از نظر بهره‌وري انرژي در وضعيت هشدار قرار دارند. براي مثال، در صنعت فولاد ايران، مصرف انرژي براي توليد يك تن محصول، در برخي واحدها بيش از دو برابر استاندارد جهاني است. در سيمان، پتروشيمي و حتي نيروگاه‌هاي برق نيز وضعيت مشابهي حكم‌فرماست.

به گفته كارشناسان، ما نه تنها انرژي زيادي مصرف مي‌كنيم، بلكه با پايين‌ترين بازده ممكن اين كار را انجام مي‌دهيم. در برخي صنايع، تا ۵۰ درصد از انرژي ورودي به گرما، صدا يا آلودگي تبديل مي‌شود؛ يعني عملاً انرژي را دود مي‌كنيم و به هوا مي‌فرستيم.

در بخش خانگي، كه سهمي نزديك به ۳۵ درصد از مصرف انرژي كشور دارد، الگوي مصرف نگران‌كننده‌تر است. نبود استاندارد در ساختمان‌سازي، ضعف در عايق‌بندي و عدم استفاده از تجهيزات كم‌مصرف، باعث شده تا خانوار ايراني در زمستان‌ها بخاري را بالا مي‌كشد و همزمان پنجره را باز مي‌گذارد؛ يا در تابستان، كولر گازي با درهاي باز كار مي‌كند.

براساس آمار وزارت نيرو، نزديك به ۳۰ درصد برق مصرفي در بخش خانگي در زمان اوج مصرف، صرف وسايل سرمايشي مي‌شود. در شرايطي كه بسياري از كشورهاي دنيا با برنامه‌هاي صرفه‌جويي، سقف مصرف و ابزارهاي كنترلي مواجه‌اند، ايران همچنان در مسير «مصرف آزاد» حركت مي‌كند.

مصرف بي‌رويه انرژي در ايران نه فقط چالشي اقتصادي، بلكه تهديدي زيست‌محيطي، اجتماعي و امنيتي نيز به‌شمار مي‌آيد. كارشناسان هشدار مي‌دهند كه اگر مصرف انرژي كنترل نشود، ايران در آينده‌اي نه چندان دور، از صادركننده انرژي به واردكننده آن تبديل خواهد شد؛ آن‌هم درحالي كه بسياري از كشورهاي نفت‌خيز منطقه در حال گذار به اقتصادهاي پاك‌تر و متنوع‌تر هستند.

واقعيت اين است كه ما در كشوري زندگي مي‌كنيم كه گويي منابع انرژي آن پايان‌ناپذير است، اما اين تصور بيش از آنكه واقعي باشد، ناشي از سياست‌هايي ناپايدار و ذهنيتي مصرف‌محور است. صداي زنگ خطر مدت‌هاست شنيده مي‌شود. اگر امروز براي اصلاح الگوي مصرف اقدام نكنيم، فردا ممكن است نه برق داشته باشيم، نه گاز، و نه حتي نفتي براي صادرات.

در جهاني كه انرژي ارزشي بالاتر از طلا دارد، ايران نمي‌تواند همچنان در خوابِ يارانه و مصرف بي‌محابا باقي بماند. شايد وقت آن رسيده باشد كه چراغ‌هايي را كه بي‌دليل روشن‌اند، خاموش كنيم و پنجره‌ها را ببنديم؛ نه فقط براي اقتصاد كه براي آينده.