فرهنگ اقتصاد، تولید و سرمایه‌گذاری در ایران

۱۳۹۵/۰۳/۱۰ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۴۴۳۰۵

ساحت فرهنگ مبنای تمام کنش‌ها، رفتارها و تصمیمات و کارها در زندگی ماست و نمی‌توان این ساحت را در تبیین اقتصاد، تولید و سرمایه‌گذاری نادیده گرفت. مقوله فرهنگ که به تعریف اکثر جامعه‌شناسان مجموعه‌یی از باورها، بینش‌ها، رسوم، آداب و آیین‌های یک جامعه است در طول توسعه اقتصادی جای دارد و نه در عرض آن.

آنچه در زندگی روزمره تک‌تک مردم جامعه در شاکله ذهنی آنها و در نظام گرایش باطنی آنها جای دارد، رفتارها و تصمیمات اقتصادی و اقدامات در رابطه با کسب و کار، کارآفرینی و تولید، سرمایه‌گذاری و سرمایه‌دار شدن را (استفاده از لفظ سرمایه‌داری در این مقاله به مفهوم تولید ثروت با شیوه پس‌انداز و کارآفرینی است و به مفهوم ایدئولوژیکی آن‌که به لیبرالیسم شهرت یافته نیست) شکل می‌دهد. این مباحث تا آنجا اهمیت دارد که مقام معظم رهبری یک‌سال را سال فرهنگ و عزم ملی و سیاست‌هایی را نیز در خصوص اقتصاد مقاومتی مطرح و امسال را نیز سال اقدام و عمل به اقتصاد مقاومتی نامگذاری کردند.

بعد از پذیرفتن این اصل که ساحت فرهنگ نمی‌تواند از ساحت رشد اقتصادی فراتر و جدا باشد، به دسته‌بندی عناصر انسانی و فرهنگی که در بحث کار، کارآفرینی، تولید و سرمایه‌گذاری مربوط می‌شود می‌پردازیم. ما هر جا ضربه خوردیم از بی‌توجهی به بحث فرهنگ اقتصاد بوده و لذا در این تحلیل، فرهنگ اقتصاد در جامعه از چهار جنبه به صورت گذرا بررسی می‌شود: از منظر مسوولان، مالکان و کارفرمایان، نیروی کار بنگاه‌های اقتصادی و ذی‌نفعان (مردم).

از منظر مسوولان و حاکمان تصمیم‌گیر: بحث در خصوص این قشر که مهم‌ترین بُعد فرهنگ تولید و سرمایه‌داری هستند، بسیار گسترده است چرا که این قشر بر کنش و واکنش سه قشر دیگر تاثیر می‌گذارند؛ اول اینکه مسوولان و سیاست‌گذاران با وضع قوانین و مقررات و تصمیم‌گیری‌ها و رفتارهای حاکمیتی خود فرآیند فرهنگ اقتصادی کشور و فضای کسب و کار را مشخص می‌کنند. اینکه مسوولی بینش توسعه بخش خصوصی را به معنای واقعی داشته باشد، سرمایه‌دار و کارخانه‌دار را به چه چشمی نگاه کند؛ بازوی دولت و موتور اقتصاد یا زالو و غارتگر، همه و همه حایز اهمیت هستند. اینکه مبنای تصمیم‌گیری‌ها و موضع مقرراتش توسعه بخش خصوصی و چرخیدن تولید باشد یا دادن رانت و باز کردن فضای دلالی و ورود کالا به دوست و فامیل و هم گروهی‌ها و باند مربوطه، همه در فضای کسب و کار و ساحت فرهنگی تاثیر دارد.

رفتارها و تصمیمات مسوولان بستگی دارد به نوع بینش و فرهنگ اقتصادی و به میزان عقلانیت در تصمیم‌گیری‌ها. گاهی فرد بینش درستی دارد و می‌خواهد به فضای کسب و کار کمک نماید اما چون تصمیم را بر اساس عقلانیت اتخاذ نکرده تبعات اقتصادی آن به کل جامعه ضرر می‌زند، مانند اتخاذ سیاست پرداخت وام برای توسعه بنگاه‌های کوچک و زود بازده در سطح وسیع، بدون در نظر گرفتن فرهنگ اقتصاد و سرمایه‌داری در جامعه یا اجرای پروژه‌هایی که منجر به افزایش تورم شدند و بسیاری موارد دیگر.

اتخاذ سیاست‌های پولی و ارزی و تعرفه‌یی، قوانین دست و پا گیر و ضد اشتغال بانک‌ها و نرخ بهره از دیگر مسائلی است که بدون توجه به رشد و توسعه اقتصادی بر فضای کسب و کار و اشتغال تاثیر مستقیم دارد. توجه نکردن مسوولان بخش‌های صنعت و تجارت به مباحث خوشه‌سازی در صنایع و مسائل روابط بین‌المللی برای ایجاد بازار و فروش و عرضه تولید مازاد مصرف داخلی، توجه نکردن مسوولان حوزه‌های فرهنگی، رسانه و آموزش و پرورش به مباحث فرهنگ کار و فرهنگ‌سازی در خصوص آموزش، فرهنگ‌سازی و نهادینه‌سازی ارزش‌های کار، تلاش و سخت‌کوشی، همچنین ارزش‌گذاری به امر تولید و ایجاد اشتغال و فرهنگ‌سازی در خصوص مذمت راحت طلبی و کارهای کاذب و دلالی هم از دیگر مثال‌هایی هستند که در این مقوله می‌گنجند. عدم وجود نظام صلاحیت حرفه‌یی در نظام‌های کار و اشتغال ما نیز مشکل بس عظیمی است که تمام مسائل فوق‌الذکر ازآن ناشی می‌شود. نگاه تنگ‌نظرانه و خست برخی مسوولان نیز تاثیر دارد.

از منظر مالکان و صاحبان بنگاه‌های اقتصادی: در تمام اقتصاد‌های دنیا افرادی هستند که به عنوان سرمایه‌گذار یا مالک بنگاه اقتصادی اقدام به راه‌اندازی کسب و کار کرده و برای افراد دیگری نیز شغل ایجادکرده و از طریق تولید، تبدیل، فرآوری یا ارائه خدمات ارزش افزوده ایجاد می‌کنند. در واقع چرخ اقتصادی کشورهای بدون نفت بر پایه ارزش افزوده و مالیات همین افراد می‌چرخد و در واقع دولت‌ها بر بنگاه‌ها استوارند و این درحالی که در نظام اقتصادی ما برعکس است و دوام و بقای بنگاه‌ها به دولت‌ها و سیاست‌هایشان بستگی دارد.

برخی معتقدند مشکل فرهنگی ایرانی‌ها این است که اکثر آنها حس کارآفرینی یا تلاش برای کسب اندک اندک ثروت را ندارند. راهی که خیلی از کارآفرینان و ثروتمندان بزرگ و معروف جهان رفته‌اند را طی نکرده و می‌خواهیم یک‌شبه ره صد ساله برویم.

بعد از پیروزی انقلاب اسلامی بسیاری از کارخانه‌داران بزرگ با توجه به فضای ایجاد شده، کشور را ترک کردند و کارخانه‌هایی که برخی برندهای قابل قبولی داشت را رها کرده و به گوشه‌یی از دنیا رفتند. تعداد زیادی از این کارخانه‌های رها شده مصادره و تحت نظارت نهادهایی چون بنیادمستضعفان و سازمان ملی صنایع به شکل دولتی اداره و مدتی بعد یک به یک ورشکسته یا واگذار شدند.

دیگر اینکه از لحاظ فرهنگی، تحمل شریک‌پذیری در مالکان بنگاه‌ها ضعیف است. ما تنها فرهنگی هستیم که در مذمت «داشتن شریک» ضرب‌المثل بسیار داریم و لذا می‌بینیم تعداد زیادی بنگاه اقتصادی به دلیل عدم سازگاری شرکا یا بعد از فوت صاحب آن و توسط تعداد وراث رو به سقوط رفته و کم‌کم ورشکسته می‌شوند.

عدم نوآوری و تسلط نداشتن بر مسائل مالی، اداری، قوانین کار، مناسبات بازار، بی‌توجهی به تحقیق و توسعه، نوگرایی، خواست مشتری، کیفیت خدمات و محصولات، برند‌سازی و ثبت برند، عدم تحمل ابهام و ریسک‌پذیری، عدم توانایی برخورد مدیران در تعامل مناسب انسانی با نیروهای شاغل، عدم توجه به مسائل بهره وری و کاهش هزینه، عدم توجه به آینده پژوهشی و... در پایداری بنگاه‌ها تاثیر دارند. وقتی سایر کارآفرینان بینند که عمر متوسط بنگاهداری در کشوراز 12 سال در سال 83 به 4 سال در سال 93 رسیده از کارآفرینی جدید مایوس می‌شوند، در حالی که در کشوری مانند فنلاند عمر متوسط بنگاه‌ها به 90 سال می‌رسد یعنی دو، سه نسل موفق به برپا نگهداشتن یک بنگاه اقتصادی بوده‌اند.

از منظر نیروی کار شاغل در بنگاه ها: متاسفانه ما برای ساختن فرهنگ کار و وجدان کاری در نیروی انسانی، هیچ‌گونه ساختار‌سازی و رفتارسازی مناسبی نداشته‌ایم. با توجه به آموزه‌های دینی نیز فرهنگ‌سازی مناسبی نشده، کودکان ما شمشیر حضرت علی(ع) و تعداد جنگ‌های پیامبر را زودتر از توجه و علاقه این بزرگواران به کار و تلاش و آبادانی و تولید و خدمت می‌آموزند و لذا این بعد از شخصیت این الگوهای عظیم‌الشان مغفول مانده است.

نیروی انسانی در ایران بیش از دو دهه است که با ترویج فرهنگ مدرک‌گرایی، دنبال کسب مهارت‌های لازم برای ورود به بازار کار نبوده و «کار پشت میزنشینی» توسط رسانه‌ها و مبادی فرهنگی ترویج شده و دولت‌ها نیز تا توانستند به بسط و گسترش دیوانسالاری و ایجاد انواع و اقسام نهادها و اداره جات دولتی اقدام کرده و به فرهنگ کسب روزی با کار راحت و پشت میز نشینی دامن زده‌اند. توصیه خانواده‌ها و سیستم آموزش و پرورش ما هم به آینده‌سازان مملکت در این دو، سه دهه اخیر تنها این بوده که «درستان را بخوانید تا برای خودتان کسی بشوید و گرنه باید بروید کارگری و..»از طرفی فضای بی‌اعتمادی جوانان ناشی از عدم ثبات بازار اقتصادی ایران در این دهه اخیر فعالیت‌های اقتصادی، کارآفرینانه و کسب و کارهای خرد و کلان بخش خصوصی و تعاونی را تحت‌الشعاع خود قرار داده و جوانان و خانواده‌های‌شان تمام تلاش خود را برای رسیدن به شغل دولتی معطوف کرده و از فشار آوردن روی کودکان برای اتمام مقاطع تحصیلی مختلف کارشناسی و ارشد و دکترا گرفته تا سفارش و پارتی و آشنا برای به دست آوردن یک شغل دولتی از هیچ تلاشی فروگذار نکرده‌اند.

دولتی‌ها (به خصوص در دولت نهم) به اشتغالزایی آشنایان پرداختند اما بالاخره ظرفیت اداره‌جات حدی دارد، لذا بقیه نیرویی که هیچ مهارت و قدرت خلاقیت و کارآفرینی جز یک مدرک دانشگاهی ندارد، علاوه بر آن بدون فرهنگ کار و تلاش هم بار آمده که اگر از سر اجبار هم که شده شانس بیاورد و یک فرصت اشتغال در بخش مزد بگیری برایش مهیا شود کمتر انگیزه‌یی برای کار کردن با وجدان و انضباط و ارائه خدمت با کیفیت خواهد داشت.

از منظر ذی‌نفعان و مصرف‌کنندگان، با توجه به ساحت فرهنگ در سه بخش فوق، فرهنگ عموم مردم کاملا مشخص است که درچه وضعیتی قرار دارد. همان مردمی که ذی‌نفعان اصلی و در واقع مصرف‌کنندگان تولید داخلی هستند، وقتی پوشیدن کفش و لباس با مارک «خارجی» پُز اجتماعی محسوب شده، خریدن و استفاده از لوازم منزل کلاس کار خانواده و نشانه طبقه اجتماعی است، وقتی مصرف‌کننده حتی با دانستن اینکه کیفیت برخی محصولات تولید داخل بهتر است به هر دلیلی اقدام به خرید محصول وارداتی چین و ماچین می‌کند چه انتظاری است که تولید و اشتغال برای فرزندانمان رونق بگیرد؟ وقتی مسوولان خرید و تدارکات در برخی شرکت‌های دولتی نیز با وجود توصیه‌های مقام معظم رهبری به جای خرید مایحتاج و لوازم و قطعات مورد نیاز خود از تولید‌کننده داخلی از خرید قطعات و وسایل بی‌کیفیت شرکت‌های خارجی دریغ نورزیده و حتی رانت و سود خود را در خرید از واسطه‌ها و وارد‌کنندگان می‌بینند چه انتظاری از رشد و توسعه تولید و سرمایه داری و کارآفرینی خواهیم داشت؟ با توجه به آنچه گفته شد همه باید دست به دست هم دهیم و به امید روزهای نیک و توسعه فرهنگ تولید و اقتصاد سالم و تحقق واقعی اقتصاد مقاومتی و خروج از فضای شعارزدگی به اقدام و عمل شایسته بپردازیم.

مشاهده صفحات روزنامه