وضع مالیات بر کشاورزی متضمن منافع ملی نیست
یک اقتصاددان معتقد است در شرایط کنونی که کشاورزان ایرانی با مشکلات عدیدهیی مواجه هستند، تصمیم مالیات ستانی از بخش کشاورزی به نفع جامعه نیست.
فاطمه پاسبان، اقتصاددان در گفتوگو با «ایسنا»، درباره سخنان برخی مسوولان در زمینه، لزوم مالیاتستانی از کشاورزان مرفه اظهار کرد: نمیتوان بر حسب مشاهده چند مورد کشاورز مرفه، آنها را نماینده جامعه کشاورزان کشور دانست. وضع مالیات بر فعالیتهای بخش کشاورزی نمیتواند منافع ملی را تضمین کند و به نفع جامعه نیست. مسوولان باید پاسخ دهند که هدف آنها از اخذ مالیات از بخش کشاورزی چیست؟ آیا معافیت مالیاتی بخش کشاورزی به نفع کشاورز است یا به نفع ما مصرفکننده و نظام سیاسی کشور؟ از سوی دیگر باید بررسی شود که کشاورزان و روستاییان ما چه سهمی از منافع رشد و توسعه کشور دارند. در حالی که در توسعه و خصوصا امنیت غذایی کشور در همه شرایط در زمان جنگ و سازندگی و تحریمها حداکثر تلاش را کردهاند.
وی با بیان اینکه بخش کشاورزی طبق قانون از پرداخت مالیات معاف است، تصریح کرد: طبق ماده ۸۱ قانون مالیاتهای مستقیم درآمد حاصل از کلیه فعالیتهای کشاورزی، دامپروری، دامداری، پرورش ماهی و زنبور عسل و پرورش طیور، صیادی و ماهیگیری، نوغانداری، احیای مراتع و جنگلها، باغات اشجار از هر قبیل و نخیلات از پرداخت مالیات معاف است و این سوال مطرح میشود که چرا فعالیتهای بخش کشاورزی معاف از مالیات هستند؟ برای پاسخ به این سوال باید خصوصیات فعالیت بخش کشاورزی در ایران را بررسی کنیم.
این پژوهشگر اقتصاد کشاورزی بیان کرد: بر اساس سرشماری کشاورزی سال ۱۳۹۳ حدود چهار میلیون و ۱۵هزار و ۹۱۷بهرهبردار کشاورز وجود دارد که از این مجموع ۳۶.۸درصد دارای زمین کمتر از یک هکتار هستند و این تعداد بهرهبردار در حدود 2.4درصد مساحت اراضی کشاورزی را به خود اختصاص دادهاند. از طرف دیگر حدود ۳۸درصد بهرهبرداران دارای اراضی یک تا کمتر از ۵ هکتار بوده که این تعداد حدود ۱۷درصد اراضی کشاورزی را به خود اختصاص دادهاند. نگاهی به این آمار نشان میدهد که حدود 74.8درصد بهرهبرداران کشاورز دارای زمینی کمتر از ۵ هکتار بوده و این بهرهبرداران حدود 19.5درصد از اراضی کشاورزی را به خود اختصاص دادهاند. بنابراین بخش بزرگی از کشاورزان ایران کوچک مقیاس و خردهپا هستند. کشاورزان خردهپا در جهان به دلایل ضعف درآمدی و فقر، با مشکلات مختلفی درخصوص دسترسی به بازار، تامین مالی، فناوری و دانش و تامین اجتماعی روبرو هستند. بهطوری که با درآمدی که به دست میآورند بدون کمک و حمایت دولتی و نهادهای غیر دولتی نمیتوانند به افزایش تولید و بهرهوری منطبق با اصول توسعه پایدار و دوستدار طبیعت به فعالیت پرداخته و غذای مورد نیاز جمعیت رو به رشد را فراهم کنند.
پاسبان ادامه داد: بر اساس مطالعه فائو در بسیاری از کشورها بیش از ۴۰درصد کشاورزان خردهپا فقیر هستند. به عبارتی کشاورزان کوچک یا خردهپا هم تولیدکننده اصلی مواد غذایی برای جمعیت جهان بوده و هم در فقر زندگی کرده و دسترسی آنان به نهادهها و تکنولوژی و اعتبارات برای افزایش بهرهوری تولید کم است. با توجه به نرخ رشد جمعیت و به تبع آن افزایش مصرف سرانه غذا در ۴۰ سال آینده یکی از دغدغههای جهانی است.
این اقتصاددان اضافه کرد: در کشورهای مختلف جهان رویکرد دولتها حمایت از کشاورزان خردهپا است که در کنار حمایت دولتی، اهداکنندگان و خیرین نیز به کمک کشاورزان آمدهاند. نوع و میزان کمکها و حمایتهای بخش دولتی و غیر دولتی در هر کشوری متفاوت از کشور دیگری است. اما چالشهایی مشابه بین کشاورزان خردهپا عمومیت دارد و در کشورهای جهان یکسان است. یکی از سیاستهای حمایتی معافیت از مالیات است چون کشاورزان خردهپا قدرت و استطاعت مالی برای پرداخت مالیات ندارند.
او ادامه داد: ویژگی دیگر بخش کشاورزی ریسک بالای تولید است. تولید علاوه بر متغیرهای اقتصادی و سیاسی و اجتماعی داخلی و بازارهای جهانی بهشدت به عوامل اقلیمی و جوی و جغرافیایی بستگی دارد. بسیاری از ریسکها ازجمله ریسکهای اقلیمی مانند سرمازدگی، گرمازدگی، سیل و توفان، آفات و امراض به هیچ عنوان قابل شناسایی نیستند. از سوی دیگر تغییرات اقلیمی، برگیاه (محصول) موثر بوده و بر عملکرد آن تاثیر دارد. ریسکهای مختلف، سطح درآمدی تولیدکننده را دچار نوسان کرده و برای همین منظور در کشورهای مختلف جهان با راهکارهای مختلف درصدد پوشش این ریسک هستند و برای این منظور حمایتهای مختلفی را اعمال میکنند تا نوسان درآمدی پوشش داده شده و انگیزه ورود به فعالیتهای کشاورزی برای جوانان فراهم شود.
پاسبان افزود: بخش کشاورزی با مشکلات عدیدهیی روبهرو است که هر روز در اخبار نمونههایی از آن مشاهده میشود. این مشکلات بر سطح درآمد و سوددهی کشاورزان تاثیرگذار بوده و انگیزه تولید و ادامه فعالیت کشاورزی را دچار مشکل میکند. من بارها در مطالعات میدانی شاهد بودهام که کشاورزان تمایل دارند زمین خود را بفروشند چون از زمین برای آنان درآمدی که بتوانند زندگی خود را با آن تامین کنند، حاصل نشده است.
او ادامه داد: نابسامانی بازار فروش، رانتهای اقتصادی در بازار محصولات کشاورزی، بالا بودن قیمت تمام شده محصول و جلوگیری از افزایش قیمت محصول متناسب با افزایش هزینهها بهعلاوه سود متعارف به دلیل قدرت خرید پایین مصرفکنندگان و ناتوانی آنان در خرید محصولات، مشکلات آب و خاک، مشکلات تامین مالی با سود بالا، شکل نگرفتن زنجیره عرضه و... باعث شده است که انگیزه ادامه کار در بخش کشاورزی کاهش یابد.
پاسبان تصریح کرد: با توجه به آنچه گفته شد قطعا در چنین شرایطی اخذ مالیات از بخش کشاورزی خود باعث ضدانگیزش برای ورود سرمایه و سرمایهگذاری و تولید در این بخش خواهد شد. براساس آمار سازمان خواربار و کشاورزی ملل متحد (فائو)، برای تولید غذای کافی برای جمعیت ۹میلیاردی جهان در سال ۲۰۵۰، باید ۸۳میلیارد دلار سرمایهگذاری خالص در کشاورزی کشورهای در حال توسعه صورت گیرد. به عبارتی حدود ۵۰درصد افزایش یابد. این مهم در کشور ما با همه مشکلات بخش کشاورزی با اخذ مالیات امکانپذیر نیست. متاسفانه جاذبه کافی برای سرمایهگذاری و تولید بخش کشاورزی وجود ندارد که با اخذ مالیات هنوز افراد متمایل باشند در این حرفه وارد شده و سرمایهگذاری کنند.