160میلیارد دلار، زیان کشورهای در حال توسعه از فرار مالیاتی
«اکشن اید» در گزارشی که در 2013 منتشر کرد یادآور شد که کشورهای درحال توسعه سالی 120 تا 160 میلیارددلار از فرار مالیاتی زیان میبینند. برای اینکه ابعاد مساله را بهتر متوجه بشویم بد نیست اضافه کنم که:
*این میزان 3برابر سرمایهیی است که اگر در کشاورزی به کار گرفته شود گرسنگی در اقتصاد جهان را میتوان چاره کرد.
*از طرف دیگر بدغذایی بطور متوسط سالی 2.3میلیون کودک را میکشد. این میزان زیان مالیاتی 12 برابر سرمایهیی است که برای حذف بدغذایی در اقتصاد جهان لازم است.
نظام مالی سایهیی که در برجهای سرمایهداری کنونی حکمفرماست زیرساختی ایجاد کرده است که با استفاده از آن نقل و انتقال زیادی صورت میگیرد و سود از کشورهای درحال توسعه ـ جایی که این سودها در آن به دست میآید ـ به «بهشتهای مالیاتی» ـ یعنی کشورهایی که عملاً نقشی در تولید و توزیع فرآوردهها ندارند ـ منتقل میشود. پیش میآید که این «شعب» در «بهشتهای مالیاتی» درگیر هیچ فعالیت مولدی نیستند، در مواردی چیزی بیشتر از یک صندوق پستی نیست و تنها بیانگر امکانات حقوقی هستند که نقل و انتقال سود برای فرارمالیاتی را امکانپذیر میکنند. پیشتر هم اشاره کردهام درجزایر کیمن که تنها 57هزار نفر جمعیت دارد، 92000بنگاه به ثبت رسیده است!
فرار مالیاتی پیآمدهای متعددی دارد که به ویژه در پیوند با کشورهای درحال توسعه این پیآمدها اساسیتر و مخربتر هستند.
انهدام بنیان مالیاتی دولتها و ناتوانیهای دولت در تامین مالی برنامههای اجتماعی و پروژههای مفید برای عموم.
استفاده شرکتهای فراملیتی از «بهشتهای مالیاتی» وضع را برای بنگاههای داخلی که به این «بهشتها» دسترسی ندارند یا از آنها استفاده نمیکنند دشوارتر میکند.
برای بهبود بازدهی در اقتصاد و بهخصوص اقتصاد کشورهای درحال توسعه سرمایهگذاری در پروژههای عمومی ـ راه و راهآهن، بهداشت و آموزش ـ ضروری است. استفاده از «بهشتهای مالیاتی» و فرار مالیاتی ناشی از آن و انهدام بنیان مالیاتی در کشورهای در حال توسعه این امکان را بهشدت محدود میکند. اگرچه این نوع شیوه کار حتی بهنفع اهداف درازمدت همین شرکتهای فراملیتی هم نیست ولی آن چه در تصمیمگیریها دست بالا را دارد منافع بسیار کوتاهمدت این شرکتهاست.
در سالهای اخیر شاهد بروز روند عجیبی درنقل و انتقال سرمایه در اقتصاد جهان هستیم که به مبانی اقتصاد سرمایهداری ـ آنگونه که میشناسیم ـ قابل توضیح و تبیین نیست. بعضی از «بهشتهای مالیاتی» که به اندازه یک شهر کوچک جمعیت دارند به صورت مراکز اساسی «صدور سرمایه» درآمدهاند. به عنوان نمونه بزرگترین سرمایهگذار خارجی در نیجریه، جزیره برمودا است. در دیگر کشورها هم وضع به همین صورت است. براساس گزارش «اکشن اید» میدانیم در 2011 جزایر باربیداس، برمودا و جزایر ورجین انگلیسی بیشتر از اقتصاد آلمان در اقتصاد جهان سرمایهگذاری کرده بودند. و ازآن احتمالاً عجیبتر اینکه میزان سرمایهگذاریشان 118برابر تولید ناخالص داخلیشان بود.
جزایر ورجین انگلیسی که تنها 32000 نفر جمعیت دارد بیشتر از کانادا یا اسپانیا در اقتصاد جهان سرمایهگذاری میکند. اندکی که دقیقتر میشویم مشاهده میکنیم که در 2011 کل سرمایهیی که وارد این سه جزیره پیشگفته شد 113برابر تولید ناخالص داخلیشان بود. به نظر میرسد که این کشورها درعمل به صورت مراکز توزیع سرمایه درآمدهاند.
یعنی همین که سرمایه وارد میشود بلافاصله در کشور دیگری سرمایهگذاری شده و بیرون میرود و آن چه عملاً انجام میگیرد دگرسان کردن اساس مالیاتی است. «اکشن اید» با بررسی آمارهای 2012 به نتایج جالبی رسیده است: از هر 2 دلاری که در کشورهای در حال توسعه سرمایهگذاری میشود یک دلار از کانال «بهشتهای مالیاتی» میگذرد. این نسبت در 2009 تنها 19درصد بود. در 2011 بیش از 46درصد از سرمایهگذاری مستقیم خارجی درکشورهای درحال توسعه بهوسیله «بهشتهای مالیاتی» انجام گرفت.
اگرچه کشورهای فقیر قربانیان اصلی فرار مالیاتی هستند ولی مسوولیت اصلی «بهشتهای مالیاتی» با کشورهای سرمایهداری پیشرفته است. 70درصد سرمایهگذاری بهوسیله «بهشتهای مالیاتی» و یکسوم کل سرمایهگذاری در کشورهای در حال توسعه بهوسیله «بهشتهای مالیاتی» وابسته به کشورهای گروه هشت و اتحادیه اروپا مربوط میشود. نکته این است که با استفاده از این مکانیسم بهنسبت ساده نه فقط کشورهای در حال توسعه بلکه حتی کشورهای مبداء هم با زیان درآمدهای مالیاتی روبرو میشوند. به سخن دیگر نظامی ابداع کردهاند که در آن شرکتهای فراملیتی به دولتهای کشورهای مقصد مالیات میپردازند و نه به حکومت در کشورهای مبداء.
اگر نقش «بهشتهای مالیاتی» در تسهیل فرار مالیاتی بخشی از مشکلات اقتصادی و مالی کشورهای در حال توسعه باشد، نقش عظیم این «بهشتها» درواقع کمک به زهکشی سرمایه از این کشورهاست. در یادداشت دیگری به این نکته اشاره کردهام که بطور متوسط به ازای هر یک دلاری که به کشورهای فقیر «کمک» میشود ده دلار از این کشورها به در برده میشود.
در این یادداشت سعی میکنم اندکی درباره این فرایند توضیح بدهم. همین جا اشاره کنم که اگرچه فساد در این کشورها مشکل بسیار اساسی و مهمی است ولی همه داستان نیست. به سخن دیگر بخش عمده سرمایهیی که از این کشورها به در برده میشود از طریق تجارت خارجی و فعالیتهای بنگاههای فراملیتی صورت میگیرد. بطور کلی سه منبع اصل زهکشی سرمایه از کشورهای فقیر و درحال توسعه عبارتند از: رشوه و سرقت و جنایات سازمانیافته.
فعالیت بنگاههای فراملیتی و فرار مالیاتی و مبادلات تجارتی قلابی ـ روی کاغذ برای به در بردن سرمایه
در 2009 بانک جهانی میزان سرمایهیی را که از کشورهای مختلف به دربرده میشود بین یک یا 1.6تریلیون دلار برآورد کرد که بین 500 تا 800میلیارد دلار آن از کشورهای فقیر بوده است. برآوردهای دیگر میزان را بیشتر از این میدانند و میزان سرمایه زهکشی شده از کشورهای فقیر را تا یک تریلیون دلار برآورد میکنند . در ادبیات رسمی براساس فلسفه سرزنش قربانی، علت اصلی را گستردگی فساد در این کشورها میدانند.
فساد اگرچه به تعبیری سرطان رشد و توسعه اقتصادی است ولی دراین مورد خاص، برخلاف آنچه در نگاه اول به نظر میرسد علت اصلی زهکشی سرمایه از این کشورها فساد مالی و سیاسی آنها نیست. گفته میشود که سهم فساد دولتها در این زهکشی سرمایه تنها سه درصد است و بین 60 تا 66درصد از سرمایه زهکشی شده به فعالیت بنگاهها مربوط میشود. چند نمونه بدهم و بعد برویم سر مسائل دیگر. از روسیه خبر داریم که از سالهای دهه 1990 به این سو بین 200 تا 500میلیارددلار سرمایه به دربرده شد یکی از شیوهها برای به در بردن سرمایه قیمتسازی بود. یعنی عناصر اولیگارشی مالی برای نمونه مدعی بودند که نفت را تنی 10 دلار میفروشند در حالی که تفاوت قیمت بین ده دلار و بهای واقعی به حسابهایی که در بهشتهای مالیاتی اروپا و امریکا داشتند واریز میشد. همین داستان درباره چین هم صادق است که بخشی از این پولهای بهاصطلاح کثیف به صورت سرمایهگذاری مستقیم خارجی به چین بازمیگردد ـ آن چه که اصطلاحا به آن Round tripping میگویند ـ و «پاک» میشود که در این باره بیشتر خواهم گفت. درمورد نیجریه از سالهای دهه 1960 به این سو حدود 400میلیارد دلار از ثروت ملی به سرقت رفت و حداقل 100میلیارد دلار آن در حسابهای خارجی در بهشتهای مالیاتی «پاک» شد. شاکسون در کتابش نمونه جالبی از اوضاع در نیجریه ارائه میکند.
پول نفتی را که از نیجریه به دربرده شد را 500میلیارد دلار تخمین میزنند در 1998 وقتی رییسجمهور وقت سانی اباچا به دست چند فاحشه خارجی مسموم شد روشن شد که میلیاردها دلار از پول نفت به سرقت رفته است و هشت سال بعد وزیر مالیه نیجریه انگوزی اکونجاایولا در مصاحبه با روزنامه ایندیپندنت متذکر شد که بانکهای سویسی تنها 500میلیون دلار از این پولهای سرقت شده را به دولت نیجریه بازگرداندهاند ولی بانکهای انگلیسی همکاری نمیکنند و با وجود اینکه رییسجمهور وقت نیجریه چندین بار رسماً از دولت تونلی بلر تقاضای کمک و همراهی کرده بود ولی تنها سه میلیون دلار را برگرداندند و تکلیف بقیه ناروشن باقی ماند. از جمله به علت همین سرقتهاست که متوسط درآمد روزانه 100میلیون نفر از جمعیت 150میلیونی نیجریه روزی یک تا دو دلار است.
سازوکار زهکشی سرمایه از کشورهای فقیر
بطور کلی میتوان از دو شیوه کلی برای زهکشی سرمایه سخن گفت: زهکشی سرمایه از کانال تراز پرداختها، زهکشی سرمایه از طریق حسابسازی و به اصطلاح جعل صورت حساب تجارتی.
همانطور که پیشتر گفته شد بخش اساسی و چشمگیر زهکشی سرمایه از طریق مبادلات تجارتی و بهوسیله بنگاهها انجام میگیرد. این حسابسازیها هم شامل کمیت مبادلات میشود و هم در پیوند با تدوین اسناد کمرگی، شامل ترکیب کالاها هم است. بطور کلی به چهار حالت حسابسازی میتوان اشاره کرد. 1- ثبت واردات کمتر از ارزش واقعی، 2- ثبت واردات بیشتر از ارزش واقعی، 3- ثبت صادرات کمتر از ارزش واقعی و 4- ثبت صادرات بیشتر از ارزش واقعی.
اگر مبادله درونبنگاهی نباشد بنگاههای متفاوت برای جلوگیری از اینکه یک طرف بعداً دبه درنیاورد باید در یک بانک دیگر ودیعه بگذارند که در صورت عدم وفا به تعهدات قابل برداشت خواهد بود.
برای هرکدام از این شیوهها میتوان دلایل مشخصی ارائه کرد. به عنوان مثال، ثبت صادرات به کمتر از ارزش واقعی هم دلیل مالیاتی دارد و هم موجب زهکشی سرمایه به بیرون میشود. وقتی درآمدهای صادراتی شما کمتر گزارش شود طبیعتا سود کمتری دارید و به همین دلیل مالیات کمتری خواهید پرداخت. اما ثبت صادرات به بیشتر از ارزش واقعی عمدتا به این دلیل صورت میگیرد که از اعتبارات تشویق صادرات که معمولاً با انواع یارانهها همراه است به میزان بیشتری بتوان بهره گرفت. در زمینه دستکاری حسابهای واردات هم میتوان به دلایل مشابهی اشاره کرد. برای مثال ثبت واردات به کمتر از ارزش واقعی موجب میشود تا تعرفه گمرکی کمتری پرداخت شود و در نتیجه واردکننده میتواند سود بیشتری به دست بیاورد. اما ثبت واردات به بیشتر از ارزش واقعی هم انگیزههای مالیاتی دارد ـ یعنی اگر واردات بیش از ارزش واقعیاش ثبت شود هزینه تولید شما حداقل بر روی کاغذ بیشتر میشود چون هزینه تولید شما بیشتر شده است در نتیجه سود کمتری میبرید و به همین دلیل مالیات کمتری میپردازید؛ اما انگیزه اصلی این حسابسازیها به در بردن سرمایه از کشور است. حالا که از حسابسازی حرف میزنم پس اضافه کنم که رابطه بین حسابسازی تجارت بینالمللی و قاچاق و اقتصاد غیر رسمی در این کشورها بسیار مهم است. همین جا اضافه کنم که قاچاق هم انواع مختلفی دارد. قاچاق ناب یعنی آن چه که بطور پنهانی و به دور از چشم ماموران دولتی وارد یک کشور میشود. قاچاق تکنیکی هم درواقع با دست بردن در اسناد گمرکی برای تغییر ارزش، کمیت و کیفیت کالاهای وارداتی و صادراتی انجام میگیرد. تازهترین گزارش Global Financial Integrity نشان میدهد که در یک دوره ده ساله یعنی در فاصله 2004 تا 2013 در مجموع 7.8تریلیون دلار سرمایه از کشورهای فقیر زهکشی شده است. به غیر از اندکی کاهش پس از بحران بزرگ مالی در همه این سالها میزان سرمایه زهکشی شده روند افزایشی داشته است.
همانطور که پیشتر هم گفته شد بخش عمده این زهکشی سرمایه از طریق مبادلات بهظاهر قانونی تجارتی صورت میگیرد و نقش عمده را در این انتقال هم بنگاهها ایفا میکنند. آنچه به فساد دولت و دیگران ربط دارد در واقع بخش عمده و اساسی این انتقالها نیست. در جدول دو از همان گزارش پیشین توزیع سرمایه زهکشی شده از دو طریق را به دست میدهم.
همانطور که مشاهده میکنیم به غیر از 2009 که در پی بحران بزرگ مالی شاهد اندکی کاهش در زهکشی سرمایه از کشورهای در حال توسعه هستیم برای بقیه سالها روند این زهکشی رو به افزایش بوده و در این فاصله ده ساله بیش از دو برابر شده و درواقع 135درصد رشد داشته است. در طول همین مدت زهکشی سرمایه از طریق تراز پرداختها نزدیک به هفت برابر شده است و حتی در 2009 با وجود بحران مالی جهانی نسبت به سال قبل بیش از 23درصد رشد داشته است.
به باور من با توجه به آنچه در این دو جدول مشاهده میکنیم تعجبی ندارد که وضعیت اقتصادی در بسیاری از کشورهای درحال توسعه سال به سال وخیمتر میشود. در گزارش دیگری که همین موسسه منتشر کرده است. میزان سرمایه زهکشی شده از کشورهای در حال توسعه با شماری از متغیرهای اقتصادی دیگر مقایسه میشود و اطلاعات جالبی به دست میدهد. از جمله کاری که در این گزارش انجام گرفته میزان سرمایه زهکشی شده از کشورها را با کل سرمایهگذاری مستقیم خارجی و کمکهای مالی بینالمللی مقایسه کردهاند. درمورد هندوستان، میزان سرمایه زهکشی شده اندکی کمتر از دو برابر کل سرمایهگذاری مستقیم خارجی و کمکهای مالی است که از موسسات بینالمللی دریافت میکند. این نسبت در مورد فیلیپین یهمراتب بیشتر است ـ یعنی 4.6 برابر. در مورد پاراگوئه این نسبت ـ یعنی سرمایه زهکشی شده به میزان سرمایهگذاری مستقیم خارجی و کمکهای بینالمللی بیش از 9.5 برابر است. در خصوص هندوراس رقم 255.1درصد را داریم و در پیوند با نیجریه هم این نسبت 209.4درصد است.