بورس از نبود شناخت سرمایهگذاران رنج میبرد
در روزهای اخیر بهخوبی شاهد ریزشهای چشمگیر و رشدهای اندک شاخص بورس بودیم. بخش قابلتوجه این کاهش از خانهتکانی اسناد مالی شرکتها در شهریور نشأت میگیرد چراکه شرکتهای سرمایهگذاری در شهریور هر سال به شناسایی سود سهام خود در آینده میپردازند و ازسوی دیگر این شرکتها موظفند در این دوره به شفافسازیهای حسابهای مالی خود اقدام کنند، در همین راستا، این عوامل موجب افزایش تعلل خریداران سهام در روزهای آتی بازار سرمایه میشود و انتظار میرود در اوایل مهر مشکلات حسابرسی شرکتها نیز خاتمه یابد و شاهد رونق بیشتر بازار بورس باشیم.
با این حال اگرچه افت شاخصهای بازار بورس تاحدودی متاثر از رسیدگی شرکتها به حسابهای مالی خود بود اما اگر روند بورس در ماههای گذشته را بهخوبی بررسی کنیم، متوجه خواهیم شد که شاخصهای بورس در یک سراشیبی افتادهاند و در دورههای پیشین از ارزش معاملات و شاخصهای کل کاسته شده است. این موضوع به تنهایی گویای این نکته است که نقدینگی بازار سرمایه در دورههای اخیر نزول یافته و این موضوع درحالی به وقوع پیوسته که شاهد کاهش نرخهای سود بانکی و بیرمقی دیگر بازارهای رقیب بورس هستیم. به عبارت دیگر درحالی نقدینگی بورس به میزان شایسته و درخوری رشد نداشته که سیاستهای پولی موجود و رکود در بسیاری از بازارهای اصلی مانند مسکن و ارز، امید جذب منابع جدید پولی و اعتباری چه از ناحیه مردم و چه از ناحیه سرمایهگذاران و صندوقهای سرمایهگذاری را بین فعالان بازار سرمایه ایجاد کرده بود. با این حال همچنان شاهد کمبود نقدینگی در بورس هستیم. برای تحلیل علل بهوجود آمدن این وضعیت، باید به جنبههای متعدد اقتصاد کشور، نظر کنیم.
نخستین عامل اصلی در ایجاد مشکل نقدینگی در بازار سرمایه به رکود اقتصاد ایران بازمیگردد چراکه باوجود کاهش نرخ سود بانکی، همچنان منابع اعتباری نزد بانکها نگهداری میشود. این موضوع نشان میدهد چشمانداز بازارهای اقتصادی برای فعالان اقتصادی مبهم بوده و این تفکر را به سرمایهگذاران القا میکند که ورود به بازار در شرایط فعلی صلاح نیست. ازسوی دیگر بازار سرمایه هم در ترسیم آینده روشن ناموفق بوده است. بازار سرمایه باتوجه به پتانسیلهای زیادی که برای توسعه منابع مالی بنگاهها همچنین سودآوری قابلتوجهی که برای سرمایهگذاران دارد، بهگونهیی تصویر شده که نمیتواند این امید را هم در بنگاههای اقتصادی و هم در میان سرمایهگذاران القا کند. بخشی از این ضعف به کمبود اطلاعات عمومی از بازار سهام بازمیگردد که در این زمینه رسانهها باید به افزایش اطلاعات عمومی نسبت به بازار سرمایه و معرفی پیچوخمهای آن همت کنند.
ناآشنایی عموم سرمایهگذاران در بورس، پیامدهای منفی دیگری نیز دارد. زمانی که شاخصهای بورس، شروع به افزایش قیمت میکند، عدهیی تحتتاثیر التهابات بازار سرمایه قرار میگیرند و سپردههای خود را از منابع بانکی خارج و به سوی بورس رهنمود میکنند. افزایش نقدینگی بازار سهام در چنین دورههایی به افزایش حبابگونه قیمت سهام دامن میزند و پس از آنکه هیجانات بازار فروکش میکند، منابع مالی خود را با زیانهای هنگفت از بورس خارج میکنند. بهعبارت دیگر این افراد در شرایط ثبات و ریزش سهام، خرید نمیکنند اما در دورههای رشد بازار و افزایش قیمت به بازار سرمایه وارد میشوند. این سیکل معیوب ورود به بازار سرمایه، تبدیل به عاملی شده تا بسیاری از سرمایهگذاران نسبت به بورس ابراز بیتمایلی داشته باشند. درحالی که در برهه کنونی و باتوجه به پایین بودن قیمت سهام، بهترین زمان ممکن برای خرید تلقی میشود که متاسفانه این سرمایهگذاران از ورود به بورس امتناع میکنند. ازسوی دیگر سود اوراق سهام نیز در این دوره کاهش پیدا میکند چراکه قیمتگذاری در این برهه، فاقد منطق اساسی بوده و بیشتر بر پایه التهابات بازار صورت میگیرد. از این رو قیمتها با افزایش بیرویه روبهرو میشوند که این یکی از پارامترهای منفی در بازار سرمایه بهشمار میآید، بنابراین انتظار میرود با افزایش شناخت از رویههای شاخص سهام بورس در ماههای متعدد به همراه تحلیلهای مناسب، خرید در این بازار به ورطه سقوط کشیده نشود و ارزش سهام باتوجه به اهداف قیمتی، رشد کنند.