مسکن، سرمایه نیست
در این برهه از زمان اغلب کارشناسان معتقدند مسکن از حالت کالای سرمایهیی خارج شده است. مسکن در تمام جهان به عنوان یک سرمایهگذاری شناخته میشود. برای مثال با نگاهی به دونالد ترامپ، میتوان دریافت که او ثروت خود را از طریق معاملات املاک و سود حاصل از ساخت و ساز به دست آورده است. واقعیت دیگری که باید در نظر گرفت این است که در اکثر کشورها تعدادی از مردم که واحدهای مسکونی را خریداری میکنند، تنها به عنوان یک سرمایهگذاری به این عمل نگاه میکنند و نه به عنوان منبع درآمدی که به واسطه اجاره دادن ایجاد میشود.
به عنوان مثال طبق آماری که مرکز آمار رسمی و دولتی کشور ایتالیا اعلام کرده است، بالغ بر یک و نیم میلیون واحد مسکونی خالی در این کشور وجود دارد. به همین ترتیب عدهیی بر این عقیدهاند که «سرمایهگذاری در آجر»، بهترین نوع سرمایهگذاری محسوب میشود. هنوز تعداد زیادی از سرمایهگذاران سرمایهگذاری در ملک را به سرمایهگذاری در سایر بازارها از جمله بورس و طلا ترجیح میدهند.
در زمینه مسکن، آنچه در حال حاضر در کشور حایز اهمیت است، مساله کاهش شدید عرضه واحدهای مسکونی برای طبقه متوسط و نیز متوسط به پایین و همچنین ساخت بیرویه مسکن با ابعاد بسیار بزرگ و بسیار لوکس است. همه اینها سرمایهگذاریهای حساب نشدهیی بودند که بدون در نظر گرفتن قدرت خرید مردم جامعه به انجام رسیدهاند. تعداد قابل توجهی از این واحدهای خالی، واحدهای مسکونی هستند که در شمال شهر، در مناطق گران قیمت و با ابعاد بسیار بزرگ و لوکس ساخته شدهاند و به دلیل محاسبات اشتباه سازنده در ابتدا، فروش آنها حتی به قیمت تمام شده، تقریبا غیرممکن شده چرا که از همان ابتدا، قدرت خرید مردم در مطالعات سازندگان گنجانده نشده است. طبق آمارهای موجود که در رسانههای گروهی نیز مرتب از آنها صحبت به میان است، داد و ستد واحدهای مسکونی بین 70 تا 100 متر، نه تنها به هیچوجه با رکود روبرو نیست بلکه این قبیل واحدها با شتاب قابل توجهی در حال خرید و فروش هستند. آنچه از ساختن ساختمانهای بسیار بزرگ و لوکس و دور از توان مردم خطرناکتر مینمایاند، سونامی مسکنی است که در طول دو الی سه سال آینده گریبان کشور را خواهد گرفت. با کاهش عرضه واحدهای مسکونی جدید متناسب با قدرت خرید مردم، تقاضاهای انباشته شده در طول چند سال اخیر، نمایان خواهند شد و درست آن زمان است که کشور و به تبع آن بازار مسکن مشکل اصلی را درک خواهد کرد که متاسفانه هیچ اقدامی جزاعطای تسهیلات غیرمنطقی بانکها، برای رفع آن نشده است. تا به امروز قیمت مسکن به قدری افزایش داشته است که به اصطلاح علم فیزیک به نقطه شکست رسیده، به عبارت سادهتر قدرت خرید مسکن از توان و تیر رس عامه مردم که قسمت اعظم متقاضیان خرید مسکن هستند، خارج شده است و تنها زمانی میتوان به بهبود اوضاع امید داشت که تمام عوامل رشد مسکن مکمل یکدیگر شوند و درآمد مردم نیز تا حدی افزایش یابد که خرید یا پرداخت اقساط سنگین و غیرمنطقی وامهای مسکن در توان آنها بگنجد.