نبود آمار دقیق از کودکان کار
بر اساس آماری که قائممقام وزیر تعاون کار و رفاه اجتماعی در امور بینالملل در فروردین ۱۳۹۳ اعلام کرده بود، نزدیک به ۱۶۰ میلیون نفر کودک در جهان مشغول کار هستند و از این تعداد ۸۵ میلیون نفر مشغول کارهای بسیار سخت هستند. هرچند که کارشناسان معتقدند که آمار دقیقی در این خصوص برای ایران ثبت نشده است. در واقع، یکی از مشکلات، عدم وجود آمار دقیق و نبود توافق بر سر برخی آمارهاست. مثلا اینکه آیا کودکان افغانتبار که در ایران به دنیا آمدند و زندگی میکنند و بخش قابل توجهی از آنها مشغول کار از سنین کودکی هستند، اصلا در این آمارها به حساب میآیند یا خیر. به عنوان مثال، یکی از فعالان حقوق کودک کمی قبل عنوان کرده بود: «ما خودمان در سرکشی به کارگاههای محلههای ۱۷، ۱۸ و ۱۹ تهران، تجربه داریم و میدانیم اینکه ما بتوانیم آمار دقیق از کارگاهها دربیاوریم، خیلی کار سختی است. برای نمونه، همکارهای من رفته بودند و پرسیده بودند که آیا در اینجا بچهیی هست که کار بکند، صاحب کارگاه میگفت: نه! در حالی که سه تا بچه جلوی خود آنها داشتند کار میکردند. دوستان پرسیده بودند: پس این بچهها چی هستند؟ گفته بودند: افغانیاند! یعنی اصلاً جزو آدمهایی که به آنها به عنوان بچههای کار فکر کنند، حساب نمیشوند.» اما به چه کسی کودک کار میگویند؟ تعریفی که در کنوانسیونهای بینالمللی مربوط به مساله کودکان کار از اصطلاح کودک کار داده شده است، آنها را چنین تعریف میکند: «کاری که کودکان به علت سن پایینشان نباید انجام دهند یا حتی با وجود سن کافی، آن کار برای آنها خطرناک یا نامناسب باشد» خود سایت سازمان بینالمللی کار (ILO) نیز کار کودک را مسالهیی میداند که کودک را از بچگیکردن، پتانسیل و شأنش محروم میکند و رنج فیزیکی و روانی برای او به دنبال میآورد.»«بهناز مهرانی» که مشاور روانشناس بوده و دورههای «انجمن حمایت از حقوق کودکان» را گذرانده است، درباره تعریف کودکان کار به عدم تعریف یکسان این اصطلاح در کشورهای مختلف اشاره میکند. او در گفتوگو با «توانا» میگوید: «تعریف کودکان کار در کشورهای مختلف یکسان نیست اما عمده تعریفی که شامل بیشتر کشورهای جهان و از جمله ایران میشود، اشتغال کودکان زیر ۱۵ سال است.» به گفته وی کار کودکان میتواند شامل دستفروشی و تکدیگری کار در کارخانه و کارگاه، معادن، کشاورزی و تولیدی، کار در محل کسب و کار والدین گرفته تا انواع کارهای غیرقانونی تحمیلشده به کودکان همچون بهرهبرداری جنسی به قصد درآمدزایی، خرید و فروش موادمخدر، گدایی، سربازی اجباری در جنگها و درگیریهای نظامی نیز هست. او کودکان کار را به لحاظ داشتن یا نداشتن سرپناه نیز به دو دسته تقسیم میکند. دسته اول دارای خانه و سرپناه هستند و برای خواب به منزل برمیگردند و دسته دوم کودکانی هستند که محل خوابشان در سر کار است و به نوعی در محل کار خود زندگی میکنند. کمی قبلتر سیدحسن هاشمی وزیر بهداشت، به نقش مسوولان اقتصادی جمهوری اسلامی در این زمینه اشاره و ناکارآمدی اقتصادی دولتها را یکی از دلایل وجود پدیدهیی به نام کودکان کار عنوان کرده بود. در حقیقت حالا که دولت نیز به نقش خود در گسترش این پدیده اذعان کرده است، شاید زمان آن باشد که به مدد نهادهای خصوصی و انجمنها بیاید تا با تصویب هرچه سریعتر برخی قوانین حامی کودک و پیوستن به کنوانسیونهای بینالمللی در این میان، بار کار کودکان را از دوششان بردارد. تفاوتی هم ندارد که این کودکان افغان باشند یا ایرانی. تحصیل، بازی و کودکی، حق همه کودکان است.