کدام دولت در آبرسانی به روستاها پایبندتر بود؟
عبدالصمد محمودی کارشناس مسائل آب و انرژی
امامخمینی(ره) از اوان پیروزی انقلاب اسلامی همواره تاکید میکرد این انقلاب روی شانه طبقات محروم و مستضعف و پابرهنگان جامعه ایستاده و روستاییان و عشایر، صاحبان اصلی انقلاب هستند.
امروز که قریب ۴۰سال از پیروزی انقلاب اسلامی میگذرد، خدمات ارزنده فراوانی توسط دولتهای مختلف در جهت توسعه و آبادانی روستاها انجام شده است.
این خدمات هم در حوزه بهداشت و درمان و هم در زمینه توسعه راههای دسترسی و کشاورزی بوده است. اما یکی از نقاط کلیدی و برجسته خدمات دولتهای پس از انقلاب «برقرسانی» و «آبرسانی» به روستاها بوده است؛ دو صنعتی که به اعتقاد بسیاری از کارشناسان جزو «زیرساخت زیرساختها» بوده و بدون توجه به این دو نمیتوان انتظار توسعه متوازن را در کشور داشت.
در واقع، تامین آب و برق روستاها میتواند در توسعه و رونق اقتصادی و به حرکت درآوردن چرخ توسعه کشور بسیار موثر باشد. شاید به همین خاطر است که در همان اوایل پیروزی انقلاب، سازمانهای آب و برق کشور ماموریت یافتند تا تلاش مضاعفی را در مناطق روستایی برای ایجاد توسعه این زیرساختها در کشور انجام دهند. خوشبختانه امروز این امر به جایی رسیده که مسوولان صنعت آب و برق کشور صحبت از برگزاری جشن آبرسانی به کلیه روستاهای بالای ۲۰خانوار و برقرسانی به کلیه روستاهای بالای ۱۰خانوار میکنند. بد نیست اشاره شود که در بحث آبرسانی روستایی و حتی برقرسانی به روستاها در میان دولتهای مختلف پس از انقلاب تفاوتهای محسوسی وجود دارد. تفاوتی که البته بخشی از آن ناشی از ضرورت و مشغولیت به تامین تدارکات زمان جنگ بوده است. اما اگر بخواهیم از این منظر نگاهی به کارنامه دولتهای دوران تثبیت انقلاب بهویژه پس از جنگ تحمیلی بیندازیم بهتر میتوان رویکرد این دولتها را نسبت به صاحبان اصلی انقلاب(به تعبیر امام) مورد تحلیل قرار داد.
لازم به یادآوری است که براساس آخرین سرشماری نفوس و مسکن، جمعیت کشور تا پایان سال ۹۵ حدود ۷۹میلیون و ۹۲۶هزار نفر بوده که از این میزان ۲۰میلیون و ۷۳۰هزار نفر همچنان در روستاها زندگی میکنند. به عبارت دیگر براساس آخرین سرشماری میتوان گفت که حدود ۲۵درصد جمعیت کشور همچنان در روستاها زندگی میکنند.
بنابراین با توجه به اینکه امنیت غذایی کشور در گرو تامین رفاه بیشتر روستاییان و تداوم زندگی آنان در روستاهاست، امر آبرسانی و برقرسانی به روستاها میتواند از جایگاه ویژهیی برای ماندگاری آنان در روستاها و تامین رفاه زندگیشان برخوردار باشد. حال سوال این است که کدام دولت و با چه مستنداتی توانسته حامی رفاه روستاییان و تامین امنیت غذایی کشور از منظر شاخصهای آبرسانی و برقرسانی باشد؟
برای پاسخ بهتر به این سوال بهتر است به آمارها و اظهارنظرهای مسوولان این حوزه رجوع کرد. قابل ذکر است که براساس صحبتهای مدیرعامل شرکت مهندسی آب و فاضلاب کشور تا قبل از روی کار آمدن دولت یازدهم بهطور متوسط سالانه حدود ۱۲۰هزار نفر از جمعیت روستایی کشور از آب شرب لولهکشی سالم برخوردار میشدند. یعنی بهطور مثال در ۸ سال حاکمیت دولتهای نهم و دهم که با محوریت شعار«عدالت محوری» و «مهرورزی» بهویژه برای طبقات حاشیهنشین و فقیر جامعه روی کار آمده بود حدود ۹۶۰هزار نفر از جمعیت روستایی کشور از آب آشامیدنی سالم برخوردار شدهاند.
این درحالی است که به گفته کارشناسان در این دوره درآمدهای نفتی ایران از مرز ۷۰۰میلیارد دلار گذشت و برای هر بشکه نفت رکورد قیمت ۱۴۰دلاری رقم خورد. درآمدی که بهزعم کارشناسان اقتصادی با کل درآمد ایران در یکصد سال اخیر تا سال ۸۴ برابری میکرد. این درحالی است که براساس آمارها و اطلاعات ارائه شده دولت یازدهم با متوسط درآمد نفت ۳۰تا ۴۰دلاری برای هر بشکه نفت توانست در سه سال و نیم گذشته به بیش از ۵۲۰۰ روستای کشور با جمعیتی بالغ بر حدود ۴میلیون و ۱۰۰هزار نفر آبرسانی روستایی انجام دهد. یعنی سالانه چیزی نزدیک به ۱۱برابر متوسط سالانه آبرسانی روستایی در دولتهای نهم و دهم.
همچنین براساس آمارهای اعلام شده از نظر تعداد روستای آبرسانی شده در ۱۱سال گذشته نیز باید گفت که در طول این سالها به حدود ۷۳۷۸روستای کشور آبرسانی شده که از این میزان سهم دوره ۸ ساله دولتهای نهم و دهم حدود ۳۰درصد بوده است و مابقی ۷۰درصد در سه سال و نیم گذشته انجام شده است. امری که بخشی از آن مدیون پیگیریهای دولت برای تخصیص حدود ۵۰۰ میلیون دلار از محل اعتبارات صندوق توسعه ملی برای توسعه آبرسانی به روستاها بوده است.
جالب اینکه آمار ذکر شده تا پایان سال ۹۵ بوده و ممکن است با توجه به اینکه تا پایان دوره ۴ساله دولت تدبیر و امید هنوز چند ماهی باقی مانده و امکان فرا رفتن از این آمار همچنان وجود دارد. بهطوری که وزیر نیرو اعلام کرده که تا پایان دولت یازدهم در مردادماه امیدوار است بیش از ۷۰۰روستای دیگر کشور از نعمت آب لولهکشی برخوردار شوند.
در واقع با انجام این خدمات دولت یازدهم عملا توانست تمام روستاهای بالای ۲۰خانوار را به شبکه آب شرب سالم مجهز کند و ما درحال حاضر هیچ روستای بالای ۲۰خانواری در کشور نداریم که از طریق تانکر و گالن به آن آبرسانی انجام شود.
همچنین در مورد آمار برقرسانی به روستاها نیز باید گفت که براساس آمارهای موجود از شرکت توانیر درحال حاضر هیچ روستای بالای ۱۰خانواری در کشور وجود ندارد که از نعمت نور و روشنایی برق برخوردار نباشد.
در واقع براساس آمارهای موجود در سه سال و نیم گذشته حدود ۲۲۰۰روستای کشور با چراغ نفتی خداحافظی کردند و به شبکه برق سراسری وصل شدند. اگر بخواهیم بهطور مستندتری به عملکرد دولتهای پس از جنگ از نظر این شاخص بپردازیم باید اشاره کرد که براساس آمارهای موجود در ۴دولت پس از جنگ تحمیلی(دوران تثبیت انقلاب) به بیش از ۳۰هزار و ۷۰۰روستای کشور برقرسانی شده است که از این میان سهم دولت سازندگی ۱۰هزار و ۷۰۰روستا، سهم دولت اصلاحات ۱۲هزار و ۲۰۰روستا، سهم دولتهای نهم و دهم ۵ هزار و ۵۰۰ روستا و در نهایت سهم سه سال و نیم دولت یازدهم حدود ۲هزار و ۲۰۰روستا بوده است.
براساس این آمارها بهطور متوسط سالانه به بیش از ۱۱۰۰روستای کشور برقرسانی شده که از میان سهم دولتهای هفتم و هشتم بیش از سایر دولتها بوده است. جالب اینکه در دولتهای نهم و دهم با وجود تاکید مکرر در این دوران بر «عدالت محوری» و «مهرورزی» به طبقات محروم جامعه، سالانه بهطور متوسط فقط به ۶۸۰ روستای کشور برقرسانی شده است. مقایسه این آمار با آمار برقرسانی روستایی در دولت اصلاحات که شاید خیلیها معتقد بودند، اساسا دولت طبقه متوسط بوده و به دغدغههای طبقات پایین و محروم جامعه چندان توجهی نداشته، میتواند بسیار جالب باشد. بهطوری که آمارها نشان میدهد که در دولت اصلاحات سالانه بهطور متوسط به ۱۵۰۰روستای کشور برقرسانی شده است: یعنی حدود 5/2برابر سالانه دولت عدالتمحور!
بد نیست اشاره شود براساس سرشماری سال ۹۵ میزان مهاجرت خانوارهای روستایی به مناطق شهری نسبت به سالهای ۷۵،۸۵ و۹۰ به حدود نصف کاهش پیدا کرده است.
گرچه آماری در دسترس نیست که بتوان براساس آن ثابت کرد که دلیل اصلی مهاجرت روستاییان در سالهای گذشته ریشه در عدم دسترسی ساکنان روستا به آب آشامیدنی سالم و برق بوده است اما میتوان به جرأت گفت که این شاخصها در تصمیم روستاییان مبنیبر مهاجرت یا عدم مهاجرت به شهرهای دور و نزدیک بسیار موثر بوده است.
بنابراین به نظر میرسد، بتوان با نگاهی کوتاه به شاخص «آبرسانی» و «برقرسانی» روستایی فهمید که کدامیک از دولتهای پس از انقلاب به شعارهای دوره اول مبنیبر لزوم خدمترسانی به طبقات پایین جامعه و روستانشینان پایبند بودهاند؟ بهعبارت دیگر کدام دولتها به شعارهای خود بیشتر پایبند بوده و طبقات فقیر جامعه را ملعبه شعارهای صرف پوپولیستی خود قرار ندادهاند؟
و در نهایت کدام دولتها بیشتر به مساله امنیت ملی و غذایی کشور که روستانشینان در تامین آن جایگاه ویژهیی دارند، اهمیت دادهاند؟