حملونقل زیربنای صنعت گردشگری
مارکوپولو و ناصرخسرو، هر دو جهانگردان معروفی هستند، اما تفاوتهای بسیاری با یکدیگر دارند. از دو جامعه متفاوت برخاستهاند، هدفهایی ناهمسان داشتند، در بازههای زمانی متفاوتی میزیستند و شرایط متفاوتی را پذیرا بودند. با وجود همه این تفاوتها، یک نقطه است که هر دو جهانگرد معروف در آن اشتراک دارند: هردو با اسب سفر میکردند. حملونقل و زیرساختهای آن از دیرباز لازمه گردشگری و گردشگرپذیری بودهاند و بدون وسیلهیی که رفت و آمد را تسهیل کند، گسترش سفر هیچگاه میسر نبوده است.
حملونقل همیشه اهمیت داشته است و اکنون در قرن بیست و یکم، حال که پس از تولید انبوه کالا نوبت به تولید انبوه خدمات رسیده است، بیش از هر زمان دیگری اهمیت خود را نشان میدهد.
گردشگری یکی از صنایع مدعی برای تصاحب سهم عظیم بازارهای جهانی در سالیان آینده است، اما برای آنکه بتواند به این هدف دست یابد، نیاز به بهبود زیرساختهای شقوق مختلف حملونقل دارد.
ایران، کشوری فرهنگی و با پشتوانه تاریخی هفتهزار ساله است که از بسیاری جهات گردشگران جهانی را به خود جذب میکند. اهمیت تاریخی، طبیعت جذاب، فرهنگ غنی و جغرافیای سیاسی منطقهیی همه از عواملی است که باعث میشود ایران برای گردشگران بینالمللی، به صورت روزافزون جذابتر و جذابتر شود. اما یک مساله است که میتواند ترمز قطار پرسرعت رشد صنعت گردشگری ایران شود؛ ضعف زیرساختهای حملونقل. اکنون که میزان گردشگران ورودی کشور، که از تمام مجاری ممکن وارد کشور میشوند، به نزدیک 5میلیون نفر رسیده، نبود زیرساختهای مناسب انتقال مسافران به کشور به یکی از موانع اصلی رشد صنعت گردشگری بدل شده است. ظرفیت بزرگترین فرودگاه بینالمللی ایران نزدیک به 7میلیون مسافر در سال است و بخش عظیمی از این 7میلیون نفر را ایرانیانی تشکیل میدهند که قصد سفر یا مهاجرت به کشوری دیگر را دارند. وضعیت در سایر فرودگاههای کشور نیز به همین منوال است و ظرفیت چندانی برای پذیرش مسافر خارجی وجود ندارد.
البته این تمام ماجرا نیست، بخش بزرگی از همان مسافران خارجی که به ایران وارد میشوند را ایرلاینهای غیر ایرانی به کشور انتقال میدهند. این یعنی ظرفیت مناسب برای پذیرش مسافران خارجی توسط ایرلاینهای ایرانی وجود ندارد و این مساله باعث میشود ایرلاینهای خارجی از صنعت گردشگری ایران سهمبری کنند.
ضعف حمل و نقل هوایی، تنها یکی از جنبههای ضعف کشور در زمینه حمل نقل است. ایران کشوری است که از دو طرف با دریا مرتبط است با این حال وضعیت حمل و نقل مسافری دریایی در کشور تعریفی ندارد. لنجهای محدودی بنادر جنوبی کشور را به سمت کشورهای جنوبی حاشیه خلیجفارس و دریای عمان ترک میکنند، خبری از کشتیهای کروز مسافری که این روزها به یکی از جاذبههای مطرح گردشگری در سطح جهانی تبدیل شدهاند نیست.
در دریای خزر وضعیت از این هم بدتر است و تقریبا هیچ شناوری را نمیتوان یافت که به سمت سایر کشورهای حاشیه دریای مازندران حرکت کند. وضعیت در خلیجفارس و دریایعمان نیز بهتر از دریایخزر نیست. این در حالی است که دریای عمان، تنها دریای ایران است که به اقیانوس هند راه دارد.
در بخشهای ریلی و جادهیی نیز هر چند زیرساختهای بیشتری نسبت به آن دو بخش دیگر وجود دارد اما خدمات نامطلوب ارائه شده در این حوزهها مانع آن میشود که مسافران خارجی به اندازه مطلوب از آنها استفاده کنند.
گردشگری صنعتی چند وجهی است و نیاز به توسعه همزمان صنایع مختلف دارد. هتلداری، خدمات شهری، خدمات گردشگری و مثالهایی از این دست، همه از جمله پیشنیازهای گردشگری هستند. اما بهنظر میرسد توسعه حمل و نقل، بر تمام این موارد اولویت داشته باشد. حملونقلی که توسعه آن، این روزها در کمال تعجب از جانب برخی جریانهای سیاسی آن هم به جرم اشرافی بودن زیر ضربه است.