ضرورت اختصاص درصدی از فروش بنگاه‌ها به پژوهش

۱۳۹۵/۰۴/۲۶ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۴۷۲۳۱

گروه بنگاه‌ها|

روزهای پایانی هفته‌یی که پشت‌سر گذاشته شد (پنج‌شنبه و جمعه) فضای اجتماعی و آموزشی و فرهنگی خانواده‌های ایرانی تحت‌تاثیر «آزمون سراسری دانشگاه‌ها» قرار داشت تا یک‌بار دیگر بحثی ذیل عنوان «آسیب‌شناسی ساختار آموزش عالی ایران» در محافل رسانه‌یی و شبکه‌های اجتماعی بازتاب‌های وسیعی پیدا کند. بررسی عملکرد دانشگاه‌های ایرانی در بحث «کارآفرینی» و «کسب‌وکار» موضوعی است که به بهانه برگزاری آزمون سراسری دانشگاه‌های کشور می‌توان به ابعاد و زوایای گوناگون آن اشاره کرد و گزاره‌های موثر بر آن را مورد ارزیابی کارشناسی قرار داد. از منظر تاریخ معاصر، بحث کاربردی کردن علوم دانشگاهی و دانش آکادمیک و ترسیم یک ارتباط منطقی میان فارغ‌التحصیلان دانشگاهی و بازار کسب‌وکار ایرانیان، ریشه در تفکرات صنعتی شدن و تلاش‌های میرزا تقی‌خان فراهانی (امیرکبیر) در پایه‌‌گذاری مدارس دارالفنون دارد، تفکر و دیدگاهی که در طول تمام سال‌های پس از مشروطه تا به امروز دستخوش تغییرات و الزامات بسیاری شده است، اما، اقتصاد ایران همچنان از ساختاری که بتواند جمعیت مستعد جوانان دانشگاهی ایران را در خدمت توسعه پایدار تولیدی و اقتصادی کشور درآورد، محروم مانده است. این درحالی است که افرادی مانند «مارک زاکربرگ» خالق فیس‌بوک استارت آغازین کسب‌وکار کوچک خود را در زمان دانشجویی و زیرسایه ساختار آموزش عالی کشورشان زده‌اند تا در ادامه توانسته‌اند طول و عرض اقتصادی و ارتباط بین‌المللی را به هم بدوزند. در این سوی زمین اما، استعدادهای اقتصادی ایران به‌دلیل مشکلات ریشه‌دار این بخش، معمولا جذب دانشگاه‌های اقتصاد امریکایی و اروپایی می‌شوند و دسته معدودی هم که در برابر وسوسه مهاجرت به خارج از مرزها مقاومت می‌کنند و برای پایه‌ریزی یک کسب‌وکار موثر در کشور باقی می‌مانند به‌دلیل عدم وجود یک سیستم قوام یافته در پیچ و خم مشکلات پایان‌ناپذیر بازار کسب‌وکار، از خیر ایده‌پردازی‌های علمی می‌گذرند و عملا تاثیری در ارتقای سطح علمی و عملی این حوزه ندارند. همه این مسائل و دلایل کفایت می‌کند که توجه صفحه بنگاه‌ها در یک چنین روزی به بررسی کارشناسی ارتباط «اقتصاد» و «دانشگاه» و «آسیب‌شناسی ساختار آموزش عالی ایران در فضای کسب‌وکار» جلب شود و پرونده‌یی اجمالی برای بررسی ابعاد گوناگون ماجرا باز کند.


کارشناسی مدیریت کسب‌وکارهای کوچک

در شرایطی تحلیلگران معتقدند تحقق توسعه اقتصادی و معیشتی ایرانیان از مسیر توسعه کسب‌وکار کوچک می‌گذرد، ردپای این ضرورت به هیچ عنوان در رشته شهرهای دانشگاهی ایران در بخش‌های مختلف لحاظ نشده است. کسب‌وکارهای کوچک در اغلب کشورهای پیشرفته از اهمیت بسزایی برخوردارند زیرا یک بنگاه کوچک اقتصادی به سادگی بر پا می‌شود، قابلیت انعطاف زیادی دارند و به‌راحتی خود را با محیط و شرایط تطبیق می‌دهند و هزینه ایجاد و نگهداری زیادی هم ندارند. به‌همین دلیل در کشورهای توسعه‌یافته نظام آموزشی انتظام یافته‌یی برای آشنایی دانشجویان رشته‌های مختلف با ارکان اصلی کسب‌وکار کوچک و متوسط ترتیب داده می‌شود تا دانشجویان از قبل با چارچوب فکری و اجرایی این نوع کسب‌وکار آشنا شوند. اما این فرآیند در ساختار آموزشی کشورمان هرگز به صورت جدی دنبال نمی‌شود. این درحالی است که باتوجه به تحولات بازار کسب‌وکار ایرانی و رویکردهای جدید در این حوزه، این رشته از افق مناسبی برخوردار است و می‌تواند بخشی از ظرفیت‌های دانشگاه‌های سراسری و آزاد را به خود اختصاص دهد.

در ایران تنها چند دانشگاه محدود و دورافتاده اقدام به ارائه دروس مرتبط در قالب رشته «مدیریت کسب‌وکارهای کوچک» کرده‌اند. دانش‌آموختگان این رشته باتوجه به آشنایی با بخش‌های مختلف یک کسب‌وکار کوچک ازجمله مسائل مالی، بازاریابی، زنجیره تامین، مدیریت بنگاه و... از پتانسیل مناسبی برای تاسیس شرکت یا دراختیار گرفتن مدیریت آن برخوردارند.


چالش‌ها و راهکارهای ارتباط صنعت و دانشگاه

از دید بسیاری از کارشناسان کلید تمام مشکلات صنعت، اقتصاد و البته فضای علمی ایران برقراری رابطه مستقیم فضای کسب‌وکار و تولید با دانشگاه‌هاست. برخی مقام‌ها و مسوولان تحت‌تاثیر این فضا تا جایی پیش رفته‌اند که رسما در سخنان خود به دانشجویان توصیه می‌کنند که اگر در فضای چشم‌انداز حوزه کاری‌شان افقی برای تجاری کردن نمی‌بینند وارد آن نشوند. مرکز پژوهش‌های مجلس در سال94 اقدام به تهیه گزارشی کرد که در آن تلاش شده بود مهم‌ترین سرفصل‌ها و مشکلاتی که در مسیر پویایی ارتباط دانشگاه با فضای کسب‌وکار ایران وجود دارد، مورد بررسی قرار بگیرد. براساس گزارش مرکز پژوهش‌ها، این چالش‌ها در حوزه دانشگاه عموما عبارتند از: «تمرکز دانشگاه‌ها بر آموزش، ناهمخوانی برنامه‌ها و متون درسی دانشگاه‌ها با مقتضیات صنعت و بازار کار، زمانبر بودن تحقیقات دانشگاهی در حوزه صنعت و چالش‌هایی چون خرد بودن بسیاری از صنایع و عدم نیاز به دانش تخصصی و تکنولوژیک، بی‌توجهی به تحقیق و توسعه در واحدهای صنعتی، غیررقابتی بودن بسیاری از صنایع، تاکید و تمرکز بر وارد کردن تکنولوژی و به تبع آن رانت‌های احتمالی ناشی از ورود تکنولوژی، بخشی‌نگری و ترجیح منافع فردی، گروهی و سازمانی بر منافع ملی در بسیاری از بخش‌های صنعتی و ناپایداری مدیریت‌ها، از سویی دیگر برخی رویه‌ها و چالش‌ها در سایر حوزه‌ها همچون مالیات و بیمه (مالیات چندگانه بر پژوهش و دریافت تا یک‌سوم از اعتبارات پژوهشی توسط سازمان تامین‌اجتماعی بدون داشتن ضابطه قانونی)، عدم التزام دستگاه‌ها به مصوبات شورای عالی عتف، نبود نظام کاهش ریسک (بیمه پژوهش) و... وضعیت نامناسب ارتباط صنعت و دانشگاه را پیچیده‌تر کرده و بر وضعیت مساله‌زای آن افزوده است.»


اختصاص درصدی از فروش بنگاه‌ها به پژوهش

پرسشی که با این توضیحات به اذهان عمومی خطور می‌کند آن است که از چه طریقی می‌توان مناسبات ارتباطی دانشگاه‌ها و فضای کسب‌وکار ایرانی را افزایش داد؟ براساس نتایج پژوهش‌های مرکز پژوهش‌ها برای بهینه کردن ارتباط صنعت و دانشگاه لازم است دانشگاه‌ها رسالت پژوهشی خود را نیز موردتوجه قرار دهند، تامین منابع مالی دانشگاه صرفا به کمک‌های دولتی و راهکارهای آموزشی خلاصه نشود و بخشی از بودجه رشته‌های مرتبط یا کسب‌وکار کوچک را بنگاه‌های تولیدی متقبل شوند، برنامه‌های درسی دانشگاه متناسب با اقتضائات صنعت و بازار بازنگری شوند، سامانه فناوری ارتباط با صنعت در وزارت صنعت، معدن و تجارت ساماندهی شود. بودجه کافی ازسوی دستگاه‌های اجرایی برای تحقیق و توسعه اختصاص یابد، قانون اختصاص نیم تا سه درصد از اعتبارات دستگاه‌ها به پژوهش مورد توجه جدی واقع شود، درصدی از فروش بنگاه‌های تولیدی و صنعتی (یک یا دو در هزار) به پژوهش اختصاص پیدا کند.


مشکل اسپانسرینگ در پروژه‌های دانشگاهی در حوزه کسب‌وکار

در شرایطی که یکی از بندهایی که مرکز پژوهش‌های مجلس خواستار اختصاص درصدی از فروش کلی بنگاه‌های به سرمایه‌گذاری در بخش تحقیق و پژوهش شده، محسن شاهین‌پور استاد دانشگاه مین امریکا نیز معتقد است سطح علمی استادان و دانشجویان ایرانی بسیار بهتر و بالاتر از دیگر کشورها و حتی کشورهای پیشرفته صنعتی است. شاهین‌پور می‌گوید: «متاسفانه در ایران برای دانشجویانی که کار تحقیقاتی و اختراعی انجام می‌دهند، اسپانسر وجود ندارد؛ این درحالی است که دیگر کشورها برای دانشجویان بسیار هزینه می‌کنند، در آلمان هیچ پروژه‌‍ کارشناسی ارشد یا دکترایی بدون اسپانسر وجود ندارد؛ بنابراین بهتر است این امر در ایران نیز اتفاق افتد و یک بنیاد ملی علمی ایجاد شده و به این بنیاد بودجه تزریق شود.»

شاهین‌پور توصیه می‌کند: «دانشگاه باید به دل صنعت برود و نیازسنجی کند، مدیریت ارتباط دانشگاه و صنعت باید قوی باشد، بنیاد ملی نخبگان به تنهایی نمی‌تواند کاری از پیش ببرد؛ بلکه باید بنیاد ملی علوم و مهندسی شکل گیرد و مجلس نیز باید درراستای حمایت از این افراد وارد عمل شود.» ازسوی دیگر محمد فتحی رییس دانشگاه علمی- کاربردی زنجان نیز به این نکته اشاره می‌کند که وزارت علوم به‌عنوان متولی توسعه سطح کیفی دانشگاه‌ها باید به این موضوع ورود کند. فتحی می‌گوید: «متاسفانه برقراری و تقویت ارتباط بین صنعت و دانشگاه به‌عنوان وظیفه اصلی و مهم مسوولان مطرح نشده است، دانشجویان پس از فارغ‌التحصیلی نیاز جدی به اشتغال دارند؛ اما متاسفانه مهارت موردنیاز اشتغال را کسب نکرده‌اند؛ بنابراین وزیر علوم باید توجه جدی به آموزش‌های عالی مهارتی و علمی- کاربردی داشته باشد.»

معادله ارتباط صنعت و دانشگاه ایده جدیدی نیست؛ سال‌هاست که در سطح رسانه‌های گروهی ابعاد موثر ماجرا موشکافی می‌شود؛ اما در عمل نتیجه‌یی که منجر به ایجاد یک ارتباط معقول میان بخش‌های آکادمیک و بخش‌های مختلف کسب‌وکار و تولید شود به دست نیامده است. برای ایجاد این ارتباط از یک سو بخش‌های تجاری و تولیدی کشور باید درک کنند که نیازمند رقابت هستند و برای این کار بخش‌های تحقیق و توسعه باید تاسیس شوند که با پرداخت هزینه بتواند گلیم خود را از آب بیرون بکشد، از طرف دیگر بخش‌های دانشگاهی باید با درک صحیح ملزومات اقتصادی کشور زمینه تربیت نیروهایی را فراهم کنند که نهایتا بتوانند در زمینه توسعه اقتصادی کشور نقش‌آفرین باشند.

مشاهده صفحات روزنامه