افزایش مصرف آب به دلیل کشت گندم نیست
گروه اقتصاد اجتماعی
بیست و پنجم آذرماه امسال، معصومه ابتکار، رییس سازمان حفاظت محیط زیست، گفت: «سفرههای آب زیرزمینی استان فارس، مهمترین استان اجرای سیاست خودکفایی گندم، از خط قرمز عبور کردهاند و 12 تالاب از 14 تالابهای دایمی این استان خشک شدهاند.» او ادامه داد: «متاسفانه بخش کشاورزی را به گونهیی توسعه دادهایم که در نهایت به ضرر این بخش تمام خواهد شد. خودکفایی گندم باید با روشهای سازگار با تغییرات آب و هوایی اتفاق بیفتد.» اما اکنون نتیجه پژوهش دانشگاه استنفورد در قالب «پروژه ایران ۲۰۴۰» نشان میدهد افزایش مصرف آب در کشور به سبب کشت گندم نیست و توزیع جغرافیایی، مطلوبیتِ کشاورزی اراضی کشور را نشان میدهد و انتقال آب برای کشاورزی توجیه فنی ندارد.
کشت در زمین بیآب
پژوهشگران پروژه «استنفورد-ایران ۲۰۴۰» در مطالعهیی جامع به ارزیابی توانایی اراضی کل کشور برای بهرهوری پایدار کشاورزی پرداختند. این پژوهش را که به تازگی روی تارنمای دانشگاه استنفورد قرار گرفته است، محسن مسگران، کاوه مدنی، حسین هاشمی و پویا آزادی سامان دادهاند.
این گزارش نقشه درجهبندی شده زمینهای ایران را از لحاظ مطلوبیت کشاورزی بر پایه پردازش دادههای جغرافیایی خاک، مانند شوری، اسیدیته و... توپوگرافی، شیب و ارتفاع و اقلیم یعنی میزان و پراکنش زمانی بارندگی و تبخیر سطحی، ارائه کرده است. نتیجه این پژوهش نشان میدهد که کمتر از سه درصد مساحت کشور از مطلوبیت بالا و هشت درصد از مطلوبیت متوسط برای کشاورزی برخوردار است. این در حالی است که زمینهای ضعیف یا نامطلوب حدود نود درصد باقی مانده از سطح کشور را فرا گرفته است. طبق نقشه ارائه شده بخش عمده زمینهای مطلوب کشور در شمال، شمال غرب، و غرب کشور واقع شدهاند و استانهای کرمانشاه، گیلان و کردستان بیشترین درصد زمینهای مطلوب نسبت به کل سطح استان را دارا هستند.
همچنین این پژوهشگران با استفاده از تصاویر ماهوارهیی، درجه مطلوبیت زمینهای کنونی مورد بهرهبرداری در بخش کشاورزی را مورد بررسی قرار دادند. نتیجه به دست آمده حاکی از آن است که بیش از ۵۰ درصد زمینهای فعلی کشاورزی ایران در مناطقی واقع شدهاند که به علت محدودیتهای خاکی یا اقلیمی از مطلوبیت لازم برای کشاورزی بیبهرهاند. از آنجا که تولید محصول در این زمینها تنها با بهرهکشی نامتوازن از منابع طبیعی میسر شده است، تداوم کشاورزی در آنجا منجر به تخریبی فزاینده در منابع آبی و خاکی میشود که در آیندهیی نه چندان دور پیامدهای فاجعهباری برای کشور به بار خواهد آورد. این مطالعه نشان میدهد که تمامی زمینهای با مطلوبیت بالا پیشتر برای کشاورزی و دیگر کاربریها مورد بهرهبرداری قرار گرفتهاند و بدین سبب توسعه اراضی در این زمینها در آینده امکانپذیر نخواهد بود. با این حال، بخشی از زمینهای با مطلوبیت متوسط بدون استفاده باقی ماندهاند که به کارگیری آنها به جای کشاورزی آبی در مناطق نامطلوب میتواند به کاهش فشار بر منابع آبی کشور کمک کند.
منابع کم نیست، مدیریت نادرست است
کاوه مدنی، استاد مدیریت منابع آب و محیط زیست امپریال کالج لندن و یکی از اعضای تیم پژوهشی پروژه ایران ۲۰۴۰ دانشگاه استنفورد، دیروز در نشستی خبری که در ساختمان مرکزی دانشگاه صنعتی خواجه نصیر طوسی و برای ارائه نتایج به دست آمده پژوهشهای این گروه پیرامون توان کشاورزی ایران برپا شد، گفت: «عملکرد کشاورزی ما از 2.8 به 6.4 تن در هکتار رسیده است که در ظاهر چیز خوبی است. متوسط مساحت فعال زیر کشت ایران حدود ۱۲ میلیون هکتار بوده که این عدد نوسان داشته، اما چندان تغییری نکرده و تولید ما با بهبود عملکرد در واحد مساحت افزایش یافته است.» به گزارش مهر، او ادامه داد: «کشت غلات در کشور تقریبا ثابت بوده است. ما سه چهارم اراضی کشور را به غلات اختصاص دادهایم، اما عملکردمان با وجود تمام تاکیدی که بر غلات داشتهایم، ثابت بوده است. بنابراین افزایش تناژ تولید در کشور بیشتر از طریق محصولات آببر یعنی صیفی و سبزیجات بوده است. یعنی ما صیفی و سبزیجات را هرچند آببر است، با تمام فقر آبی که داریم، افزایش دادهایم چون درآمد بهتری نصیب کشاورز میکند. 6/2 میلیون هکتار از زمینها در ایران به باغات اختصاص دارند که 4/6 تن/هکتار تولید کشاورزی
دارند. این محصولات هم آببر هستند.» او افزود: «بخش آب به کشاورزی حمله میکند؛ چون ۹۰ درصد آب را کشاورزی مصرف میکند، اما بخش کشاورزی با ادعای امنیت غذایی از نیازش به آب دفاع میکند. در حالی که نمودارهای ما نشان میدهد افزایش مصرف آب ما چندان به غلات مربوط نبوده و این خبر خوبی است.»
مدنی گفت: «بهطور متوسط در ٢٥ سال گذشته هر ساله ۹۰۰ هزار نفر به جمعیت کشور اضافه شده و اینها به غذا، آب و انرژی نیاز دارند. شکاف عرضه و تقاضا بیشتر شده است. واردات ما از نظر دلاری مرتب زیاد شده و ما ۱۴ درصد از درآمد نفتی را به واردات مواد غذایی اختصاص دادهایم که این به سبب مدیریت نادرست است، نه کمبود منابع.» او ادامه داد: «هدف ما به هیچ عنوان سیاه نمایی نیست. ما خطا داشتهایم اما فرصت جبران است. هدف ما این بوده که ببینیم پتانسیل اراضی ما برای صنعتی به نام کشاورزی چقدر است.»
عضو گروه پژوهشی ایران-2040 گفت: «کشاورزی در ایران ۹۰ درصد آب را مصرف میکند و ۱۰ درصد تولید ناخالص داخلی و ۲۰ درصد اشتغال را تامین میکند. این عملکرد ضعیفی است. مساحت کشت دیم ما با کشت آبی تقریبا برابر است، اما ۹۵ درصد محصولات ما از بخش آبی میآید. یعنی نیمی از زمینهای ما که کشت دیم میکنند تنها ۵ درصد محصولات را به ما میدهند.» او ادامه داد: «بدون در نظر گرفتن میزان بارندگی و تنها از نظر خاک مناسب، تنها چهار دهم درصد زمینهای ما خیلی خوب یا خیلی غنی برای کشاورزی هستند. زمینهای خوب و مطلوب ۳ درصد یعنی ۵ میلیون هکتار و زمینهایی با مطلوبیت متوسط ۱۰ درصد و باقی آن مساحت خاک فقیر، خیلی فقیر یا کاملا نامناسب را تشکیل میدهد. ۱۲ درصد از مساحت یعنی ۱۹ میلیون هکتار را هم به عنوان مناطقی که از دور کشاورزی خارج میشوند، لحاظ کردهایم که مناطق حفاظت شده یا مناطق شهری با توسعه غیرکشاورزی بوده است. این ۱۲ درصد مناطق خارج از آنالیز که تقریبا ۱۹ میلیون هکتار است هم شاهد تجاوز به حریمهای مناطق حفاظت شده و جنگلها و مراتع بوده است که این مصداق خودکشی است.»
کشاورزی دیوانهوار
استاد «امپریال کالج» لندن گفت: «پارامتر بعدی بررسی شده در پروژه شاخص خشکی بود که میزان بارش و تبخیر و تعرق را لحاظ میکرد. بر اساس این شاخص یک درصد از خاک کشور معتدل، یک درصد خشک رو به معتدل، ۷۳ درصد کشور خشک، ۲۴ درصد نیمه خشک و یک درصد هم فوق خشک است. توزیع ماهانه شاخص خشکی نشان میدهد که از اردیبهشت تا آبان بخش عمدهیی از کشور خشک است و از اسفند به بعد هم عملا خیلی مطلوب نیست. یعنی کشت دیم ما باید تنها به مناطق به شمال و شمال غرب و تنها در چند ماه سال محدود شود. اگر طول دوره رشد گیاه را در نظر بگیریم وقتی دوره رشد زیر 2ماه باشد اصلا منطقه به درد کشت نمیخورد.» او ادامه داد: «بر این اساس نه فقط مناطق شرقی و کویری بلکه مناطق مرکزی کشور هم مساعد کشاورزی نیستند و بنابراین اینکه برنج آن منطقه را همان جا تهیه کنیم، کاملا اشتباه است اگرچه شاید از نظر توسعه صنعتی آنجا قابل قبول باشد.»
مدنی گفت: «این نتیجهها تنها بر اساس مطلوبیت خاک و بدون در نظر گرفتن آب بود. ۷۵ درصد مساحت کشور ما کمتر از ۲۵۰ میلیمتر بارندگی دارد. ۲۵۰ میلیمتر عدد پایهیی است که برای کشت دیم استفاده میشود. یعنی اصولا ۷۵درصد مساحت کشور ما برای دیم مناسب نیست و پتانسیل کشت دیم در ایران از متوسط جهانی خیلی پایینتر است. تنها حدود 3درصد مساحت کشور ما بالای ۵۰۰ میلیمتر است که در خیلی از نقاط دنیا عددی حداقلی به شمار میرود. یعنی طبیعت بودجه چندانی برای کشاورزی به ما نمیدهد. اگر میخواهیم اینگونه دیوانهوار کشاورزی کنیم در کشوری با این شرایط باید سراغ منابع تجدیدناپذیر برویم.» او در پایان افزود: «۹۵ درصد محصولات غذایی ما در داخل کشور تامین میشود، خودکفایی و امنیت غذایی را باید از نو تعریف کنیم و ببینیم اگر چند درصد غلات ما داخلی باشد برای امنیت غذایی کافی است و باقی را میتوان وارد کرد علاوه بر آن در کنار امنیت غذایی باید امنیتهای دیگر را داشته باشیم.»