دستفروشی را به رسمیت بشناسیم
آنچه از پی میآید، متن سخنرانی «سالی روور»، کارشناس بخش دستفروشها «اتحادیه زنانِ فعال در اقتصاد غیررسمی»، پیرامون لزوم رسمیت بخشیدن به دستفروشی است. او در سخرانیاش به مناسبت روز جهانی دستفروشها، در اکتبر ۲۰۱۳ و در مونتهویدئو، پایتخت اروگوئه، بر این امر پافشرد.
سالی روور| کارشناس دستفروشهای اتحادیه زنانِ فعال در اقتصاد غیررسمی|
عصر بهخیر. بسیار سپاسگزارم که این فرصت را به من دادید تا بخشی از رویداد باشم!
من به نمایندگی از هیچیک از تشکلهای دستفروشها اینجا حاضر نیستم؛ اما عضو سازمانی هستم که سالهاست با دستفروشها در سراسر جهان کار میکند. من نمیتوانم به عنوان یک فروشنده سخن بگویم، تنها میتوانم به عنوان کسی با شما سخن بگویم که ساعتها و روزهای زیادی را با گوش سپردن به گفتنیهای دستفروشها پیرامون شغلشان گذرانده است. نخستین و مهمترین مورد این است که دستفروشها به نقش ارزشمندی که برای خانوادههایشان، خویشاوندانشان و برای اجتماع و شهرهایشان است ایفا میکنند، آگاهند.
الف- درآمدی که آنها از فروش کالاهاشان در خیابانها به دست میآورند معمولاً منبع اصلی درآمد خانوادههایشان است. ب- آنها از این درآمد برای تامین غذای خانوادههایشان، فرستادن فرزندانشان به مدرسه و محافظت از خود در برابر همه اتفاقهایی که ممکن است بر زندگی و سرنوشتشان تاثیر بگذارد بهره میگیرند. پ- بسیاری از آنها مشتریهایشان را شخصاً میشناسند و میتوانند به نیازهای آنان پاسخ دهند. ت- باید بر همگان روشن شود که آنها شغل ایجاد میکنند: برای خودشان، برای کسانی که کالاهایی را که آنان میفروشند تولید میکنند، برای باربرها، برای کسانی که انبار در اختیار دارند، برای کسانی که امنیت بازارها را تامین میکنند و برای تمامی شبکه توزیع کالا. دستفروشها مسوولیت سنگینی به عنوان مرکز شبکه گستردهیی از خانوادهها، کارگران، دیگرِ کسبوکارها و ساکنان شهرها دارند که برای نیازهای اساسیشان به آنها وابستهاند. ث- رسمی شدن برای دستفروشها به معنای داشتن مکان امن فروش، در جای خوب و در شهر است. این میتواند معنای ثبت شدن دادوستد و پرداخت مالیات و هزینه بیشتری هم بدهد. اما رسمی شدن به معنای تحقق حقوق اولیه دستفروشها است: حق به
کار، و حقّ بهدست آوردن درآمد بدون آزار و اذیت، بدون تبعیض، و با کرامت انسانی.دستفروشها محل کارشان را خود ایجاد میکنند. آنها مکان خوبی را برای فروش پیدا کرده و به تجربه در مییابند که در این مکان چه کالایی را میتوانند بفروشند. اما در بیشترِ شهرها این محلها امن نیستند. برای دسترسی دستفروشها به مکانهای خوب و امن، شهرها باید ابتدا ارزش فضای عمومی را به عنوان فضایی که در آن باید زندگی و معاشرت اجتماعی و تبادل فرهنگی جاری و ساری باشد شناسایی کنند.
نمونههای بسیاری از برنامههای ناموفقِ رسمی شدن در سراسر جهان وجود دارد: وقتی تحمیل هزینهها را دستفروشها متحمل میشوند و منافع از آنِ شورای شهر است. اما اگر دستفروشها از رسمیت یافتن سودی نبرند، رسمی شدن قرین موفقیت و ماندگار نخواهد بود. عدم موفقیت از جمله زمانی حادث میشود
الف- که رسمی شدن تنها به معنی «خروج از خیابان» نباشد: بسیاری از دستفروشها آنقدر درآمد ندارند که پول غرفههایی که در روزبازارها به آنها اجاره داده میشود، پرداخت کنند.
ب- که رسمی شدن تنها به معنی «دادوستدت را ثبت کن» یا «مالیات پرداخت کن» نباشد. در این صورت، دستفروشها دلیلی برای رسمی شدن یا رسمی ماندن نخواهند داشت.
هرگونه تلاشی برای رسمی کردن دستفروشها باید انواع سازوکارهای حمایتیای را که به دستفروشها کمک میکند تا درآمدشان در همه وقت پایدار بماند در نظر بگیرد. و این تلاش، امنیت، دسترسی قانونی به محلهای خوب در فضای عمومی، زیرساختهای بهتر در مناطق فروش جمعی و همچنین حمایت موثر در مقابلِ علیه آزار و اذیت و سوءاستفاده از قدرت را در بر میگیرد. هیچ راه آسان و یکروزهای برای رسمی کردن شاغلان غیررسمی وجود ندارد. رسمی شدن باید به عنوان فرآیندی ادامهدار و تدریجی که ترکیب کارگران غیررسمی و کسبوکار آنها، قدرتبخشی به آنها و گسترش حقوق و منافعشان را به نحوی شامل شود که تواناییهای اقتصادی و امنیت انسانیشان محقق گردد. دستفروشها خود را همچون فاعلی در فرآیند رسمی شدن به شمار میآورند. کلاریس ناهوئی، دستفروشی از کشور بِنن و عضو «اتحادیه زنانِ فعال در اقتصاد غیررسمی» میگوید «ما مجبوریم نقش خود را در بهبود اقتصاد غیررسمی ایفا کنیم. این کار آسانی نیست، اما تدریجاً و از طریق تلاش دایمی، به آن خواهیم رسید».
رویکرد رسمی شدنِ عادلانه و فراگیر، باید این موضوع را در نظر بگیرد که چه کسی میتواند چه چیزی را پرداخت کند و در گذار از غیررسمی به رسمی از کدام حقوق و منافعی باید بیشتر و بهتر حفاظت شود تا به کسبوکارِ دستفروشها لطمه وارد نشود. دستفروشها کارگر هستند. آنها خدمات ارزشمندی را برای ساکنان شهر فراهم میکنند. آنها دستیابی آسان به نیازهای روزمره در مقدار کوچک و قیمت عادلانه را ممکن میسازند. نه تنها به عنوان کارگر، حقّ به داشتن سازمان و نماینده در فرآیند سیاستگذاری دارند، بلکه شهرها نیز میتوانند از گفتوگوهای ساختارمند با سازمانهایی که آنها را نمایندگی میکنند بهره ببرند.
دستفروشها نظیر دیگر صاحبان کسبوکار، نیاز به محیطِ کاری باثبات و داشتن صدا در سیاستگذاری دارند تا بتوانند بر این سیاستها تاثیر بگذارند.
از طریق گفتوگویی مستمر و تدوین قوانین عادلانه و شفاف میتوان فضاهای عمومی شهر را از گرفتار شدن در هرج و مرج و ازدحام نجات داد. در این صورت است که میتوان امیدوار بود، تمامی دستفروشها بتوانند کسبوکارشان را حفظ و ماندگاریاش را تضمین کنند. این موقعیت بدین معناست که: الف- دستفروشهای که رسمی شدهاند از حمایت قانونی موثر در مقابل اخراج خودسرانه و سوءاستفاده از قدرت برخوردار خواهند بود. ب- دستفروشهای که رسمی شدهاند، میتوانند درآمدی مکفی داشته باشند و با پرداختِ هزینههای مالی رسمیشدنشان، پایداری شغلشان را تضمین کنند.
ج- دستفروشهای که درآمد کافی برای پرداخت هزینههای رسمی شدن ندارند، راههای مختلفی را برای رسمیت یافتن پی خواهند گرفت و میتوانند با قانونی شدن، درآمد خود را تضمین کنند و از قدرت کافی برای محافظت از کسبوکار خود بکوشند. با چنین رویکردی میتوان شرایط اقتصادی توانمندسازی را برای کسانی که امروز در موقعیت فقیرانهای زندگی و کار میکنند فراهم کرد.
این اصول، در تعدادی از شهرهای پیشروِ جهان عملی شدهاند. مهم و تعیینکننده، به رسمیت شناختنِ دستفروشها است. و این زمانی میسر میشود که آنها به عنوانِ دارایی شهر شمرده شوند و با آنها به عنوان شریک تمام عیار به جستوجوی راهحلهای پایدار همکاری شود. در اینصورت است که رسمی شدن میتواند پاسخی باشد به نیازهای همه دستفروشها. بحث فقط یک بحثِ حقوقی نیست، بلکه بحث بر سرِ دسترسی به رشد اقتصادی از طریق ادغامِ این فعالان است.